خامنه ای سلامی را به اهواز … و محمد علیشاه عین الدوله را به تبریز اعزام کرد!
سرنوشت مشابه دیکتاتورها در دوران پایانی!
ععلی خامنه ای روز شنبه ۲ مرداد، سلامی فرمانده سپاه را به اهواز اعزام کرد تا مشکل آنجا را حل کند. درست ۱۱۳ سال پیش در زمان اوج گیری انقلاب مشروطه درتبریز به رهبری ستارخان، محمد علی شاه دست به اقدام مشابهی زد: «مقاومت دلیرانه مجاهدان در سه روز نخستین جنگ، به مهاجمان مزدور فهماند که «کار تبریز، جز از کار تهران میباشد». عین الدوله، والی آذربایجان و چهل هزار قوای زیر فرمان او هم کاری از پیش نبردند، کارگزاران شاه مسیر آبی را که به آسیابها میآمد، منحرف کردند. در نتیجه، «نان در شهر نایاب گردید و سختی بیشتر شد». از ورود خواربار به شهر نیز جلوگیری کردند. در اثر این محاصره اقتصادی «هر روز جمعی از زنان و اطفال و فقرا از گرسنگی جان میدادند». مردم بیم آن داشتند که خانه هایشان به تاراج رود. ستارخان با ۲۰ مجاهد جان بر کف به ایستادگی پرداخت.
محاصره تبریز
سوای قشون ۴۰ هزار نفره دولتی، سهامالدّوله با فوج ملایر، و اقبال السلطنه از ماکو، به تبریز نزدیک شدند. منطقه امیر خیز محاصره شد در نبرد دهساعتهیی که رخ داد، ستارخان، سردار دلیر و پاکباز، با همان گروه اندک یورشها را خنثی کرد. در نتیجه این پیروزی، مجاهدان «به استواری دل افزودند» و بسیاری از آزادیخواهان نومید، دوباره، به عرصه نبرد آمدند.
شب یکشنبه ۱۵ شهریور، عین الدوله حمله سختی را آغاز کرد. در این حمله، «آواز تفنگ چنان پیاپی میآمد که تو گفتی اسفند به روی اتش ریختهاند». قوای دولتی به سپاه ماکو امید بسته بودند. ولی، این سپاه جرّار نیز در روز ۱۹ شهریور از مجاهدان، چنان شکست کوبندهیی خورد که بی توقف، عقب نشینی کرد.
روز سوم مهرماه، تمامی قشون دولتی، به فرمان عینالدوله، با آخرین توان و تدارک، از همه سو، به شهر یورش بردند. اما، «راهی به ِ دهی نبردند» و به سختی شکست خوردند. این شکست، دوره جدیدی در تاریخ جنگهای تبریز گشود. از یک سو، «مردم از ترس درآمده، این دانستند که یک شهری چون درفش مردانگی بر افراشته، دست یافتن به آن جا کار دشواری میباشد». از سوی دیگر، «هواداران دولت نومید شدند و نام عین الدوله خوار گردید.
(از کتاب مشروطه تا مصدق) …
تاریخ در مداری بالاتر تکرار میشود
روز یک شنبه یازدهمین روز خیزش و اعتراضات علیه بحرانهای بی آبی و وضعیت دشوار اقتصادی است. این خیزش در روزهای نخست از خوزستان آغاز شد. اما دامنه آن به مرور به استانهای بوشهر و لرستان و تبریز و اصفهان کشیده شد. قیام تشنگان در خوزستان با تقدیم حد اقل ۸ شهید و حداقل ۵۰۰ مجروح بار دیگر اثبات کرد که شرایط جامعه ایران انقلابی است.
این وضعیت گویای یک بحران عمیق و همه جانبه و غیر قابل بازگشت است و نشان داد که شرایط فاجعه بار معیشتی مردم میتواند به سرعت به جرقهای برای قیام تبدیل شود. همچنان که در روز دهم این خیزش دلیران خطه امیر خیز تبریز را دیدیم که چگونه به این اعتراض سراسری با خروش «نه شاه، نه شیخ» پیوستند. [تبریز در حمایت از اعتراضات خوزستان بپاخاست! + فیلم]
فیلمهایی که از مجروحان و شهدای شهرهای قیام نشان داده میشود بیانگر شدت درگیریهای نیروهای سرکوبگر و جوانان شورشی در شهرهای مختلف است. نیروهای سرکوبگر هراس خود را از جوانان شورشگر که با چوب و سنگ به مقابله با مزدوران سرتا پا مسلح آمده بودن ابراز میداشتند. [قیام دلیرانه الیگودرز با چند کشته و مجروح در هشتمین روز خیزش خوزستان + فیلم]
سلامی با پای خود به اهواز آمد اما با پای خود باز نخواهد گشت
اعزام سلامی به اهواز توسط خامنه ای بسیار شبیه به اعزام عین الدوله به تبریز است. عین الدوله با آنهمه قشون نتوانست در مقابل اراده مجاهدان تبریز بایستد.
اما سلامی بسیار فرتوت تر و ناتوان تر از عین الدوله است زیرا اکنون سردار ملی ستارخان و سالار ملی باقر خان در یک مقاومت سازمان یافته با بیش از ۱۰۰سال تجربه در صحنه ایران متبلور است. یک کارزار بین المللی از مقاومت مردم ایران و آلترناتیو آن در مقابل دیکتاتوری حمایت میکند که در آن زمان وجود نداشت. همچنین مردم ایران بعد از قیامهای ۹۶ و ۹۸ بسیار درسها آموختهاند آنچنان که رژیم توان مقابله با اعتراضات مسالمت آمیز را نیز ندارد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.