دن کیشوت خامنه ای درجنگ با آسیاب خشم مردم؟!
خامنه ای در این جنگ بازنده است!
۱۲ مرداد ۱۴۰۰ دولت ابراهیم رئیسی در میان شعله خشم مردم کارش را شروع میکند. ابراهیم رئیسی معروف به جلاد ۶۷ به عنوان دن کیشوت خامنه ای وارد میدان میشود. او قرار است یک جامعه جوشان و سرشار از خشم و نارضایتی را سرکوب کند. تا راه برای پیشبرد استراتژی خامنهای یعنی بقای ولایت فقیه هموار شود. آیا رئیسی توان چنین کاری را دارد؟ آیا خامنه ای میتواند امواج نارضایتی مردم را بخواباند؟ اینها سوالاتی است که میخواهیم در این فرصت به آن بپردازیم:
برای خامنه ای خواستن معادل توانستن نیست
– یادآوری این نکته بسیار ضروری است که برای خامنهای؛ «خواستن»؛ معادل «توانستن» نیست. به عنوان مثال؛ خامنهای باید ایده و نقشه مسیر «سرکوب» را نه در فضای مجازی و روی کاغذ؛ بلکه روی زمینی که دشمنش یعنی «مردم» و «مقاومت» حضور دارند و عوامل «بینالمللی» که بر این تحولات تاثیر گذار هستند؛ به اجرا در آورد. [چرا در ایران هر فریادی به مرگ بر خامنه ای تبدیل می شود؟!]
– بسیار طبیعی است که نبرد برای «آزادی» مانند هر مبارزه آزادیبخش دیگری؛ هزینه خود را میخواهد و همواره ملت ایران در پرداخت چنین هزینهای دریغ نکرده است. بنابراین هزینهای که مقاومت و مردم در چنین نبردی میدهند؛ شاخص موفقیت رژیم در زمینه سرکوب نیست.
شاخص این است که این سرکوب چه تاثیری روی استمرار حرکت و قیام مردم دارد. اگر ضربات، جامعه را برای یک دوران به انجماد ببرد میتوان گفت که دشمن در سرکوب موفقیت داشته است؛ ولی اگر ضربات دشمن قادر به از دور خارج کردن حریف نباشد؛ و مبارزه استمرار داشته باشد؛ و خشم مردم را بیشتر کند، باید گفت دشمن موفق نبوده است.
– بنابراین؛ خامنهای به دلایل متعدد؛ توان سرکوب به منظور توقف قیام مردم ایران را ندارد و نمیتواند داشته باشد!
این امر از یک سو تابع «توان دستگاه سرکوب» حکومت و از سوی دیگر تابع «مقابله مردم و مقاومت ایران» است. البته عوامل بینالمللی نیز تاثیرگذارند.
عوامل مؤثر توان و قدرت سرکوب
- با توجه به واقعیتهای فوق به ارزیابی مختصری از عوامل موثر در میزان موفقیت یا شکست دستگاه سرکوب حکومت میپردازیم:
یک، دستگاه سرکوب حکومت، بخشی از دستگاه کلی نظام است. اگر نظام در جمیع جهات درهم شکسته و ورشکسته و ضعیف شده است؛ لذا دستگاه سرکوبش نمیتواند؛ قوی باقی مانده باشد. به همین علت حکومت تلاش میکند که با پرداخت هر هزینهای به «رئیسی» و «اژهای» تن داده و با سایه سرکوب و هیبت و هیمنه سرکوب مساله حل کند. کافیست نگاهی داشته باشیم به عمق پوسیدگی دستگاه سرکوب سپاه در داستان فخریزاده، انفجارات نطنز، ریزشهای گسترده سپاه، گرفتن تابعیتهای دوگانه یا میزان پولی که فرماندهان سپاه در بانکهای خارجی ذخیره میکنند. فرستادن خانواده و آقازادهها به کشورهای دیگر.
از سوی دیگر بدنه دستگاه سرکوب حکومت یعنی «نیروی بسیج» الان خود بخشی از نیروهای ناراضی جامعه است. کافیست نگاهی داشته باشیم به میزان وفاداری و فداکاری عناصر سرکوبگر برای خامنهای و سران دزد و غارتگرش و اینکه تا کجا حاضرند در صحنه باقی مانده و در مقابل مردم بایستند!…
آیا چنین ارگانی توان ایستادن در مقابل آتشفشان خشم چنین خلقی را دارد؟ خیر و هرگز! دستگاه سرکوب حکومت شاید بتواند در مقطع سرکوب کند؛ شاید بتواند آتشهای پراکنده و جرقههای محدود را خاموش کند؛ ولی هرگز قادر نیست آتش سراسری خشم خلق را خاموش کند. این همان کابوس واقعی خامنهای است.
قیام ۹۸ و ۹۶ راه بازگشت به عقب را بسته است
دو، مردم ایران بعد از قیامهای ۹۶-۹۷ و دو قیام آبان و دی ۹۸ و نیز بعد از عبور پیروزمند از تحریم سراسری انتخابات و…. هرگز به عقب برنخواهند گشت. این مردم از گردنه و از نقطه عطف سرکوب عبور کردهاند، یعنی جامعه در موقعیتی است که هر سرکوب؛ نتایج عکس میدهد. همانگونه که لوموند نوشته است؛ در میان مردم ایران؛ شورش جای سرکوب را گرفته است. کافیست نگاهی به جمع آوری قریب به ۲۷هزار سلاح گرم توسط حکومت از مردم ایران از مهرماه ۱۳۹۹ تا کنون داشته باشیم.
سه، اکنون مقاومت مردم ایران در مدار جدیدی قرار گرفته است. گسترش کانونهای شورشی در سراسر ایران، پیشبرد پروژه تحریم انتخابات به صورت یک پراتیک مبارزاتی و فشل کردن حکومت در سیاستهای منطقهای و بینالمللی بخشی از واقعیت موجود است.
چهار، بیش از ۴ دهه، باد جهانی در مسیر مماشات همسو با این حکومت و علیه مردم و مقاومت میوزید و دستگاه سرکوب و ترور حکومت را پوشش میداد. ولی الان همه چیز عکس شده است. این وضعیت به ویژه با آمدن رئیسی و اژهای و تشدید تروریسم ضریب ویژه خورده و خواهد خورد.
ارزیابی نهایی از قدرت سرکوب
بنا براین باید گفت که:
۱- حکومت شاید بتواند در ابعاد محدود دست به اقدامات سرکوبگرانه بزند و طبیعی است که همه تلاش خود را برای بقای نظام خواهد کرد. ولی هرگز قادر نیست که مردم و مقاومت را تضعیف کند؛ چرا که در شرایطی که در آن به سر میبریم هر سرکوب؛ نه تنها اثر گذار نیست به عکس؛ به سوختی بر روی خشم مردم و آتش قیامها تبدیل خواهد شد.
۲- در این ۴۲ سال صاحب دستگاه سرکوب خامنهای بوده است و برگی در سرکوب باقی نمانده که بخواهد آن را با رئیسی و اژهای تکمیل کند. این عناصر در دستگاه سرکوب حکومت؛ «مترسک» و کارت سوختهای بیشتر نیستند و تنها خامنهای میخواهد از هیمنه نام آنها در کشتار و با دود و دم برای ایجاد «رعب» و «وحشت» استفاده کند. رئیسی و اژهای همان دن کیشوتهای متوهمی هستند که میخواهند به جنگ آسیابهای بادی بروند!
۳- کانونهای شورشی و جوانان شورشی قیام در پیوند با یک مقاومت سراسری، هرگز اجازه نخواهند داد که نطفه دستگاه سرکوب حکومت به منظور انجماد جامعه بسته شود. این جوانان با پیشتازی و فداکاری و… هر روز هیبت و هیمنه دستگاه سرکوب را در هم میشکنند. به مردم امید و ایمان و باور به سرنگونی میبخشند.
۴- همانگونه که لوموند نوشته است: مردم ایران نه تنها در موقعیت ترس نیستند، بلکه در وضعیت شورش و شورشگری به سر میبرند. این وضعیت، در هر شرایطی دیگر به عقب بر نخواهد گشت. یعنی خامنهای و تمام دارو دسته جنایتکارش با هر میزان سرکوب و پلیدی قادر به توقف سرنگونی حکومتش نخواهد بود؛ تیر آزادی مردم ایران از چله کمان خود خارج شده و به سمت هدف یعنی سرنگونی در مسیری بی بازگشت بسوی پیروزی در حال حرکت است.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.