بی‌تردید مرور تاریخ تحولات نظام اسلامی به ویژه در دوره اصلاحات و بعد از آن بدون یادآوری نام او ناقص است. او که در زمان پیروزی انقلاب جوانی نوزده ساله بود به سرعت به سپاه پاسداران پیوست و با شروع جنگ به مناطق جنگی اعزام شد. قبل از آن البته با دوستانش در محله نازی‌آباد تهران در زمان انقلاب حضور فعالی داشت. حیرت‌انگیز است اگر توجه کنیم سال‌های دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدی در ایران مصادف است با ظهور انفجاری استعدادهای نابی که یا در تاریخ ما ماندگار شدند و یا در جنگ هشت‌ساله ایران و عراق نابود، و اکبر گنجی در کنار سایر جوانان مذهبی، غیرمذهبی یا ضدمذهبی از این دست است. تمام این جوانان با هر گرایش سیاسی که داشتند اما در یک حس مشترک بودند و آن شور و شعور مثال‌زدنی و تعهد به عمل اجتماعی بود انگار هرکدام از آنان در آرزوی تغییر جهان با دستان کوچک خود بودند. این آرزو البته شایسته بیشترین تمجید و تحسین است،‌ اگرچه در بطن خود می‌تواند واجد اشتباهات مهلکی نیز باشد. انگار سرکارخانم فرح پهلوی زمانی گفته بود که تمام این جوانان میهن‌دوست، دست پروردگان نظام قبلی بودند نه تولیدات نظام اسلامی که جز انسان‌های تحقیر شده چیزی بیرون نداده است.

اکبر گنجی انسان بی‌قراری است در تعقیب آنچه خود «حقیقت» می‌پندارد،‌ ذهن او مانند ساعتی که خستگی نمی‌شناسد مداوم در حال تفکر و اندیشیدن و کشف ساحت‌های جدید است و در این تلاش فکری او توانست خود را نیز چند مرحله پشت سر گذارده و ساحت‌های جدیدی از توانایی‌های خود را کشف کند. او اما از آن دست روشنفکرانی است که حقیقت را نه در لابلای متون و نوشته‌ها، بلکه در پراتیک اجتماعی می‌جویند، گویی هر کشف جدیدی او را به عمل اجتماعی نزدیک‌تر و متعهد‌تر کرده است. زمانی که هنوز در میانه سالهای بیستم زندگی خود بود با فرمانده سپاه و نیرومندترین فرد نظامی ایران، یعنی محسن رضایی درافتاد. انتقادات او بر سیاست‌های کلی سپاه از جمله نزدیکی آن با جریان راست سازمان مجاهدین انقلاب آنچنان بی‌پروا بیان شد که شنیدن آن برای جوانان امروز نیز آموزنده است. در دوره اصلاحات نیز کتاب تاریکخانه اشباح و پی‌گیری قتل‌های زنجیره‌ای، از او شخصیتی ماندگار ساخت. اعتصاب غذای او در زندان اوین جهان را تکان داد آنچنان که نظام اسلامی در زانوزدنی آشکار مجبور شد او را از زندان رها کند. من در جایی ندیدم که او با «حقیقتی» که به زعم خود کشف کرده، برخوردی ناصادقانه داشته باشد، و یا آن را انکار یا مخفی کند. با این وجود از یاد نبریم که اشتباه زائیده عمل است و تنها بی‌عملانند که اشتباه نمی‌کنند، اگرچه بی‌عملی خود بزرگترین اشتباه ممکنی است که از آدمی سر می‌زند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)