۱- ایران برنامه هستهای خود را آغاز میکند و آن را پیش میبرد.
۲- فعالیت هستهای ایران توسط برخی سرویسهای جاسوسی افشاء میشود. هیچ مستندی در دست نیست که خود ایران در افشاء برنامه اتمی خود دست نداشته باشد.
۳- تحریمها وضع میشوند و اقتصاد ایران هدف گرفته میشود. تمام فعالیتهای مخرب دیگر ایران تحت شعاع این چالش قرار میگیرد.
۴- ایران مذاکره را میپذیرد و برنامه جامع اقدام مشترک توسط وزرای خارجه شش کشور امضاء میشود.
۵- ایران فعالیتهای اتمی خود را کاهش میدهد اما هیچ مستندی در دست نیست که با فعالیت مخفی اتمی خود چه میکند.
۶- امریکا از برجام بیرون میرود و تحریمها تشدید میشود.
۷- ایران آشکارا تهدید میکند به سمت غنیسازی ۶۰ و ۹۰ درصدی پیش خواهد رفت.
۸- امریکا میپذیرد در قبال تعلیق غنیسازی، تحریمها را بردارد. ایران نیز میپذیرد در قبال تعلیق یا رفع تحریمها، غنیسازی را تعلیق کند.
این کل بازی هستهای است که حدود بیست سالی است ادامه دارد. به نظر میرسد در نهایت چیز مهمی گیر طرفهای درگیر نیامده و در نتیجه برخی ناظران بر این باورند که مسئله هستهای بازی است با مجموع صفر، در حالیکه به گمانم حاصل مجموع این بازی برای تمام طرفها بیش از صفر است. از حدود ۱۰ سالی که این موضوع داغ شد نوشتم که مسئله هستهای ایران سفره گشودهای است که تمام طرفها از جمله ایران، امریکا، روسیه و همچنین چین از آن منتفع میشوند و تنها کوتولههای اروپایی هستند که از ته مانده این سفره سعی میکنند چیزی برای خود دست و پا کنند. ایران از اساس ناچار بود تا در مسیر بحران هستهای قدم بگذارد و آن به جهت فشار ساختاری بود که زوال منابع سنتی قدرت برای این رژیم پیش آورده بود، موضوعی که سالهای دور در باره آن توجه دادم. منافع چین و روسیه هم اکنون آشکارتر از آن است که نیازی به روشنگری داشته باشد. با مهار ایران در منطقه، امریکا کشورهای منطقه و فرامنطقه را متقاعد میکند که حضور او هنوز از ارکان امنیت بینالملل است و امریکا اگرچه در مسابقه اقتصادی ممکن است دچار ضعف باشد، اما برای تامین امنیت اقتصاد بینالملل، بدون رقیب هنوز در جایگاه اول قرار دارد. در نتیجه آنچه از اهمیت اول برخوردار است خود این بازی است و نه اتفاقات و فراز و فرودهای موقتی آن. چشمانداز روبرو از بس شلوغ است کسی نمیتواند جنگل را از لابلای انبوه درختان ببیند!
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.