لغو تمامی تحریمها چرا همیشه از سوی حکومت ایران طرح میشود؟
پیششرط اصلی حکومت ایران پیرامون موضوع مذاکرات مربوط به برجام، لغو تمامی تحریمها است. چرا حکومت ایران همیشه شرط لغو تمامی تحریمها و آنهم یکجا را طرح میکند و در پشت پرده این خواسته چه نهفته است؟
با تاکید بر «سیاست اعلامشده، مورداتفاق و اعلامشده و غیراستثناء در بین سیاستهای دیگر» در مورد برجام در سخنرانی نوروزی، خامنهای قصد آن را داشت و دارد که به هیچ عنوان پای مذاکرات برجام نیاید تا تمامی تحریمها ابتدا لغو شوند بعد راستیآزمایی شوند و در صورت راستیآزمایی، حکومت ایران به توافق برجام برگردد.
تجربه نشان داده در حین ضرورت و فشار، خامنهای به آسانی نرمش قهرمانانه پیشه میکند، آنچنان که در دوران اوباما وقتی فشار تحریمها افزون گشت، جهان آن را تجربه به چشم دید، هر چند آن توافق در عمل یکسویه به نفع حکومت ولایت فقیه تمام شد.
پیش از این چند بار و در دوران ترامپ، خامنهای اعلام میکرد «جنگ نخواهد شد و مذاکره هم نخواهیم کرد»، اما همین حالا و بعد از سخنرانی نوروزیاش در حالی که تمامی تحریمها بر سر جایش هستند بر سر میز مذاکره در وین حاضر شده است، یعنی از «مذاکره نخواهیم کرد» خود تا بدینجا کوتاه آمده و اولین عقبنشینیاش را کرده است برای هدفی که به آن خواهیم رسید.
اما با این وجود خامنهای کمامان بر طبل لغو تمامی تحریمها میکوبد و در این زمینه هر گونه اقدام در مورد بازگشت گام به گام به برجام که در نهایت ممکن است به لغو تحریمها منجر شود را رد میکند، چرا؟ برای پاسخ به این سوال ۲ گزینه را میتوان طرح ساخت.
گزینه اول
اول اینکه تحریمها بر خلاف اینکه حکومت ایران و برخی مماشاتگران در غرب تبلیغ میکنند که «فشار حداکثری کارساز نبوده»، بالعکس اثر خردکننده خود را بر حکومت ایران گذاشته و اقتصادش را فلج کرده است.
عمق این خردکنندهگی را در سخن ظریف وزیر خارجه حکومت میتوان یافت که در سوم اسفند ۱۳۹۹، اعلام میدارد تحریمها تا کنون دست کم یک تریلیون دلار به اقتصاد حکومت ایران ضرر زده و همچنین در وضعیت اقتصادی درون کشور.
بنابراین علیرغم اینکه خامنهای اعلام میدارد که عجلهای در بازگشت به برجام ندارد اما در پشت پرده برای بازگشت به آن لحظه شماری میکند.
برای این لحظهشماری دلیل دیگری را نیز میتوان عنوان کرد بازگشت به برجام ۲۰۱۵، برای خامنهای و حکومتش مطلوبترین است چرا که هیچ یک از دیگر اقدامات مخرب دیگرش را مستوجب حسابرسی و عقوبت نمیداند و به نوعی برای حکومت ایران درباره آنها معافیت قائل میشود.
به این دلیل است که به رغم شعار «جنگ نخواهد شد و مذاکره هم نخواهیم کرد» اکنون حاضر شده مذاکره کند ولو غیرمستقیم و به واسطهی اروپاییها. اما نکتهای که نباید در این مذاکرات از نظر دور داشت این است که مذاکره با اروپاییها با هر عنوانی، در نهایت باید راه به توافق با آمریکا ببرد تا برخی تحریمها لغو شوند.
گزینه دوم
گزینه دوم این که خامنهای در حالی که، مذاکره بر سر برجام و تحریمهای مربوط به آن است و بدون اشاره به کم و کیف تمامیت تحریمهای آمریکا علیه حکومت ایران، اعلام میدارد که باید ابتدا تمامی تحریمها یکجا لغو شوند، راستیآزمایی شوند و بعد برگشت به برجام.
در این بین خامنهای خواهان چیزی بسیار بزرگتر و فراتر از چیزی است که در ظاهر امر تصور میشود و آن لغو تحریمهای غیرهستهای است.
بنا بر اعلام واشنگتنپست در روز ۱۵ فروردین در مورد حکومت ایران بیش از ۱۵۰۰ تحریم و لیستگذاری از سوی آمریکا اعمال شده که از آن به عنوان اصلیترین پیچ و خم مذاکرات نام میبرد.
واشنگتنپست اعلام میدارد «گرچه نشست روز سهشنبه در وین شکستن بنبست چندماهه بین دو طرف محسوب میشود ولی انتظار میرود موفقیت امر سادهای نباشد» چرا که «۱۵۰۰ تحریم و لیستگذاری دولت ترامپ علیه حکومت ایران»[نیویورک تایمز تعداد این تحریمها را ۱۶۰۰ اعلام میدارد]، «شامل طیف وسیعی از موضوعات از تلاش برای ساخت تسلیحات اتمی تا گسترش برنامه موشک بالستیک، حمایت از نیروهای مزدور نیابتی در جنگهای منطقهای تا حمایت دولتی از تروریسم» مذاکرات و لغو تحریمها با مشکل روبرو میسازد.
در این بین باید به نحوه اعمال این تحریمها، به نوعی که نشود به آسانی توسط بایدن ملغی شود و یا غیرممکن باشد توجه داشت، مضاف بر آن تحریمهای ضدتروریستی علیه بانکها از جمله بانک مرکزی حکومت و لیستگذاری تروریستی سپاه پاسداران به عنوان آمر و عامل سرکوب داخلی و حمایت از نیروهای مزدور نیابتی، نقض حقوق بشر که هیچ ربطی به برجام و موضوع هستهای حکومت ندارند، کار را دشوارتر میسازد.
پاسخ به چرایی
با تشریح این دو گزینه در پاسخ به سوالی که طرح شد میتوان دریافت که لغو تمامی تحریمها چرا همیشه از سوی حکومت ایران طرح میشود؟ چون در شکاف مذاکره بر سر برجام و مماشات غرب، خامنهای میخواهد از این شکاف استفاده کرده و تمامی تحریمها از جمله تحریمهای غیراتمی لغو شود، یعنی توافقی که بسیار بیشتر از توافق ۲۰۱۵ به نفعش باشد یعنی کمال مطلوب و نه مطلوب به تنهایی.
این امر یعنی عملا فعالیت موشکی، هستهای، تروریسم، نقض حقوق بشر و… حکومت ایران به رسمیت شناخته شود بدون عقوبت و تحریمی!
اما مشکل اینجاست که غرب و کشورهای خاورمیانه و مهمتر از هر دوی اینها مردم در داخل ایران به روشنی میدانند و در مواردی به صراحت اعلام کردهاند ۲۰۲۱ دیگر ۲۰۱۵ نیست و شرایط تغییر کرده و باید مذاکرات به برجام جامعتری که همه موارد را شامل میشود بالغ گردد هر چند خامنهای به مضحکه اعلام کند «بله امروز شرایط نسبت به سال ۹۴ و ۹۵ تغییر کرده منتهی به نفع آمریکا تغییر نکرده به نفع ما کرده شرایط تغییر کرده به نفع ایران نه به نفع شما»!
در اینجا دست روشدهی خامنهای به وضوح دیده میشود!
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.