تحریم انتخابات ۱۴۰۰ و وحشت حکومت ایران

تحریم انتخابات ۱۴۰۰ و وحشت حکومت ایران از آن، در کنار نگرانی‌های برجامی، اقتصادی و اعتراضات مردمی علیه حکومت ولایت فقیه، نگرانی دیگری‌ست که در سال ۱۴۰۰ در مقابل خامنه‌ای و حکومتش خودنمایی می‌کند.

بی‌شک سال ۱۴۰۰ برای حکومت ولایت فقیه سال سرنوشت‌سازی خواهد بود؛ سالی که خامنه‌ای در آن باید رئیس‌ جمهور جدیدش را در شعبده‌ای به نام انتخابات و با مدیریت «ولایی» و مهندسی و جراحی غیرخودی‌ها توسط شورای نگهبانش، از صندوق بیرون بکشد و آن را بر راس مجریه‌اش بگمارد.

این مهم برای خامنه‌ای وقتی مهم‌تر می‌شود که به یاد بیاوریم خامنه‌ای در پیش رویش، موضوع هسته‌ای و بازگشت یا عدم بازگشت به برجام یا برجامی جدید را نیز دارد که به مانند طناب هزار گره می‌ماند.

مهم دیگری که باید به دغدغه‌های خامنه‌ای و حکومتش افزود؛ اقتصاد ورشکسته‌ای است که بخشی از آن حاصل تحریم‌ها و بخش عمده و مهمتر آن حاصل نالایقی سران حکومت طی دهه‌ها مدیریت کشور بوده است.

یک مانع مهم

در مقابل همه این مهم‌های خامنه‌ای، یک مانع مهم وجود دارد؛ مردم ایران. تورم و گرانی در سال‌های اخیر در ایران بیداد می‌کند، ارزش پول ملی در مقابل ارز‌های خارجی سقوط چند صد در صدی را تجربه کرده، تولید داخلی مرحله نابودی را گذرانده، خط فقر به بالای ۱۰ میلیون تومان رسیده و کارد نه تنها به استخوان مردم رسیده که بخشی از استخوان مردم را نیز بریده است.

علاوه بر این و مقدم بر آن، وقتی مردم ایران نگاهی به لیست ساده‌ترین آزادی‌های از قبیل آزادی‌های فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و… می‌اندازند، در آن چیزی بیشتر از هیچ پیدا نمی‌کنند.

می‌توان گفت نتیجه این وضعیت نابسامان اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و… به ضرس قاطع، نارضایتی شدید عمومی از حاکمیت ولایت فقیه است، در حداقل آن.

نتیجه این نارضایتی نیز در سال‌های اخیر، در اعتراضات گسترده عمومی در کشور نمود پیدا کرده که در توالی آن، بر رادیکالیزمش نیز افزوده شده است.

در دی ۱۳۹۶، یک خواست اقتصادی تنها در یک شهر کشور؛ مشهد، در کمتر از چند روز به بیش از ۱۴۰ شهر کشور سرایت پیدا کرد و تسری گسترده جغرافیایی آن همراه با اعلام پایان بازی اصلاح‌طلبی کذایی، از سر در دانشگاه تهران بود وقتی شنیده شد «اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا».

«اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا» ترجمان دیگر «مرگ بر خامنه‌ای»

این اعلام پایان، در خود سخن نهفته و ناگفته دیگری نیز داشت که قطع یقین پیش از آن اعلام شده بود اما در اعتراضات بعدی به روشنی اعلام شد.

وقتی در آبان ۱۳۹۸، باز هم یک موضوع اقتصادی [گرانی ۳ برابری بنزین] کارد را به استخوان مردم ایران رساند، اعتراضات به سرعت فراگیر شد و علاوه بر در نوردیدن تمامی شهرها، خواست عمومی مردم و پایان حکومت ولایت فقیه را تنها در یک شعار  و البته گویاترین شعار نمودار ساخت؛ «مرگ بر خامنه‌ای».

اما خامنه‌ای مجبور است این شعار را به دو دلیل نادیده بگیرد؛ اول اینکه اگر این شعار را بپذیرد، مجبور می‌شود اعتراف کند که پایگاه مردمی ندارد و باید از تخت «ولایت» بلند شود و دوم آنکه با پذیرفتن این شعار به تغییر و براندازی اذعان کند، چرا که وقتی عمود خیمه حکومت، آماج نفی قرار می‌گیرد، به معنای آن است که مردم ایران نه بزرگ و تاریخی خود را به کلیت حکومت اعلام می‌دارند.

خامنه‌ای این شعار را نادیده می‌گیرد، هزینه سنگین آن را با ۱۵۰۰ کشته در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ می‌پردازد، از شکنجه‌ها و دستگیری‌ها نیز در می‌گذریم، اما اعتراضات نفی‌کننده، به صد زبان دیگر در جاهای دیگر خود را ظاهر کرده و خواهند کرد.

یکی از این جلوه‌گاه‌ها تحریم انتخابات حکومتی است، به عنوان یک تصدیق می‌توان به تحریم گسترده شعبده انتخابات مجلس حکومتی در سال ۱۳۹۸ اشاره کرد.

تنها ۱۶ درصد در تهران در انتخابات شرکت کرده‌اند

هر چند در آستانه و بعد از آن نمایش، حکومت از «حضور میلیونی» و «مشروعیت مردمی و سیاسی» در بین مردم دم ‌زد، اما پس از آنکه گرد و غبار تبلیغات آرام می‌گیرد، سخن چیز دیگری است.

عباس آخوندی وزیر راه سابق روحانی در ۵ فروردین ۱۴۰۰، به صحنه می‌آید و به وضوح اعلام می‌دارد که «وقتی برای انتخابات مجلس ۴۸ درصد مشارکت می‌شود [برخی منابع رقم ۴۲ درصد را ذکر می‌کنند] و برای انتخابات تهران کمتر از ۱۶ درصد، یعنی جامعه فرو نپاشیده است؟» و می‌افزاید «با بگیر و ببند و اسلحه مشکلات حل و فصل نمی‌شود.»

«کمتر از ۱۶ درصد مشارکت در انتخابات» در پایتخت سیاسی کشور است که، خامنه‌ای را بدین امر مجبور می‌سازد که بخش عمده‌ای از سخنرانی نوروزی خود را به استغاثه و تضرع برای شرکت در انتخابات پیش‌رو اختصاص دهد.

تضرع و التماس خامنه‌ای برای شرکت در انتخابات

پس از آنکه شعار «مرگ بر خامنه‌ای» در اعتراضات سال‌های اخیر شهرهای کشور را درنوردیده و پس از عبور از خیابان‌های تهران راهی «بیت» خامنه‌ای شده است، وی در سخنرانی نوروزی‌اش اعلام می‌دارد که «همه، حتی کسانی که ممکن است رهبری را نیز قبول نداشته باشند، ایران قوی را به عنوان راه مقابله با دشمنی‌ها قبول دارند که یکی از راه‌های مهم قوی‌شدن ایران، مشارکت در انتخابات است».

گویا خامنه‌ای نمی‌تواند این مفهوم را درک کند که مردم ایران مرگ او و حکومتش را فریاد می‌زنند؛ چاره‌ای برای او نمانده جز اینکه حتی با زاری و تضرع، مضاف بر آن با مهندسی، مردم را پشتوانه حکومتش معرفی کند و ولایت فقیه را مشروع جلوه دهد؛ امری که دیگر برای آن بسیار دیر شده است.

پسا سخنرانی خامنه‌ای، عمله و اکره او نیز بوق و کرنای شرکت در انتخابات را دمیدن آغاز می‌کنند، در یک نمونه احمد خاتمی از خبرگان حکومت، اعلام می‌دارد که «هر رایی که صندوق انداخته می‌شود رای آری مجدد به نظام… جمهوری اسلامی است».

شواهد و قرائن و البته سران حکومت، به ۱۰۰ زبان خبر از تحریم گسترده انتخابات می‌دهند، بر این بیفزاییم اظهارات علی ربیعی از وزارت اطلاعات حکومت در دهه‌های پیشین را که اکنون، در کسوت سخنگوی دولت روحانی معترف می‌شود که «مشارکت پایین در انتخابات موجب افزایش فشارهای خارجی می‌شود».

از هر منظر به این صحنه که بنگریم تنها یک تابلو را در پیش رو می‌بینیم؛ تحریم انتخابات ۱۴۰۰ و وحشت حکومت ایران و سران آن از نه بزرگ مردم ایران به حاکمیت ولایت فقیه.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)