سپیده قلیان یک هفته بعد از آن که علیرغم مخالفت خود و خانواده اش به زندان بوشهر – که ۶۰۰ کیلومتر با محل زندگی خانواده اش فاصله دارد، تبعید شد؛ در نامه ای که بی بی سی فارسی آن را پخش کرده است، درباره ی این انتقال و شکنجه هایی که در زندان های جمهوری اسلامی صورت می گیرد، اطلاعات تازه و تکان دهنده ای را افشا کرده است.

سپیده قلیان در این نامه نوشته است:

“در این مدت به همه ی راه های قانونی چنگ زدم تا با انتقال به زندان سپیدار کمی از بار این وضعیت طاقت فرسا را از روی دوش خانواده ام بر دارم. از دیدار با نماینده ی قوه قضایه و رئیس زندان اوین و نماینده ی دادستان تا نوشتن صد و پنجاه نامه به صد و پنجاه مسئول مربوطه و تحصن و اعتصاب ملاقات، اما نه تنها پاسخی دریافت نکردم بلکه دو پرونده امنیتی دیگر هم علیه ام تشکیل دادند.”

سپیده قلیان سپس نوشته است در حین انتقال به زندان بوشهر، او را با دستبند و پابند در میدان انقلاب چرخانده و به نمایش گذاشته اند:

“سپس دست و پایم را غل و زنجیر کردند و به میان مردم در میدان انقلاب بردند و چرخاندند. مردم با نگاه های هاج و واج فکر می کردند که این قاتل زنجیره ای کیست؟ می خواستم داد بزنم من نه امید اسدبیلی هستم و نه کسی که دوبار به هواپیمای اوکراین شلیک کرد! اما طوری میان چنگال های مردانه و نگاه های حریص شان احاطه شده بودم که فریاد در گلویم خفه شد.”

سپیده قلیان سپس به شکنجه های زندانیان محیط زیست اشاره کرده و نوشته است:

“کافی است کمی به آن چه بر سر سپیده کاشانی، نیلوفر بیانی و دیگر هم پرونده ای هاشان گذشته بیاندیشیم، تا بدانیم نام آن ها مترادف با تبعیض، شکنجه، زندان و قساوت دستگاه قضایی است که هیچ بویی از عدالت نبرده.”

سپیده قلیان در پایان این نامه با یاد کردن از شکنجه ها و رنج هایی که بر زنان زندانی و از جمله سپیده کاشانی و نیلوفر بیانی رفته، می نویسد:

“و حالا من به بندری منتقل شده ام که خواهرانم برای حفاظت از حیات طبیعی دریای آن از جان خود گذشتند. اما مزدشان مانند کارگران و دلسوزان هفت تپه، سرکوب، زندان و شکنجه بود… در کشوری که نه تنها زندانی، بلکه زندانبانش هم محکوم است و خودش خبر ندارد.”

  

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)