۸ مارس، روز جهانی همه زنان است. و این “همه زنان” شامل زنان همجنسگرا، زنان بایسکشوال و زنان ترنس هم می­شود شش‌رنگ به عنوان تشکل لزبین‌ها و ترنسحندرهای ایرانی ضمن نقد رفتار و درک این دسته از به اصطلاح فمینیست‌ها با توجه به دلایل و مستنداتی که در این متن به آنها اشاره شده است، این موضوع را مطرح خواهد کرد که چرا ضروری است در روز جهانی زن، صف جداگانه خود را تشکیل داده و مطالبات خود را نمایندگی کنیم.

تجربه چند سال اخیر نشان می‌دهد برخی فمینیست­‌های خارج از کشور، به خصوص فمینیست­‌های نسل اول، نه تنها قادر به دیدن اینترسکشنالیتی بین انواع تبعیض نیستند، بلکه در مواجه با سیستم هترونورماتیو (هنجارانگاری دگرجنس‌گرایی) تاکنون عملکرد قدرتمندی نداشته و یا بهتر است بگوییم در این زمینه سیر نزولی طی کرده‌­اند. یعنی هر چند در دهه نود قرن قبل و دهه اول قرن حاضر، در خارج از ایران صدایی برای طرح موضوع همجنسگرایی و به طور کلی بدن زن و انتخاب او بوده‌اند و مباحث مرتبط با گرایشات جنسی را پیش برده‌اند، اما در سال­‌های اخیر نه تنها در جنبش عظیم جهانی “من هم” (Me Too) و سپس “من هم” ایرانی منفعل بوده و هیچ حرکتی از خود بروز نداده­‌اند، بلکه اتفاقا به هنگام حادثه در  بسیاری موارد فعالان منفرد و مستقل زنان و ال‌‌بی‌تی را که به خشونت‌های مبتنی بر هموفوبیا و ترنس‌فوبیا چه در فضای مجازی و چه در زندگی واقعی  روبرو بودند، را تنها گذاشته و بدتر از آن در کنار مردان سکسیست و متهم به خشونت و تجاوز قرار گرفته‌­اند. این موضوع، تنها با  دلایلی چون  جدایی فعالین ال‌بی‌تی از این مجموعه و به روز نبودن  افراد برجامانده و درک بسیار کج و معوجشان از فمینیسم قابل توضیح است.

تجربه ما در پذیرش دعوت همکاری با این تشکل­‌ها یک مثال روشن از این وضعیت است. شش‌­رنگ سعی کرد با تهیه یک ویدئو، نمونه‌­هایی از نفرت پراکنی علیه جامعه ال‌جی‌بی‌تی را چون آیینه­‌ای از بی‌عملی‌شان در برابر آن‌ها قرار دهد. اما این گروه پس از اینکه ویدیو را دیده، تایید و برای پخش انتخاب کردند، در اقدامی غیر منتظره و گویا پس از مشورت با دوستان مردی که در ویدیو دیده می‌شوند، بازگشته و در نخستین اقدام و بدون پذیرش این نقد روشن، ویدئو را از برنامه­ آنلاینی که قرار بود با شرکت شش‌­رنگ و چند تشکل پراکنده زنان در کشورهای مختلف به مناسبت روز جهانی زن برگزار شود حذف کردند. در نتیجه‌ی نگرانی‌شان از حذف این ویدئو و حذف آن، شش‌رنگ نیز خواهان حذف اسم خود از تمامی بیانیه‌ها و تولیدات مربوط به این همکاری شد.

سیاست حذف­، همواره از سوی جامعه مردسالار علیه زنان اعمال شده است. فرض ما این بود که کسانی که خود را فمینیست می‌خوانند، با این درد آشنا هستند و در برابر آن خواهند ایستاد. اما تجربه نشان داد که این زنان وقتی خود را در موقعیت قدرت می‌بینند، از حذف برای به حاشیه راندن یک جامعه سرکوب شده استفاده می‌کنند. این تجربه به ما نشان داد تا چه حد مردسالاری و دگرجنسگرا محوری  (هترونورمایتویته) در این فمینیست­‌های خودخوانده نهادینه شده که در همدستی با مردان، آن را علیه اقلیت­‌های جنسی و جنسیتی بازتولید و به کار میگیرند.

این تجربه همچنین نشان داد که حتی از حضور ما جوانان و طرح نقدهایمان نیز خشنود نیستند. در جلسه­‌ای که ما – خوشبینانه با این عده برای همکاری در برگزاری ۸ مارس داشتیم، وقتی صحبت­‌ها را شنیدند و نقدهای ما را در قالب ویدیو دیدند، گفتند: “ما اجازه نمی­دهیم یک عده جوان بیایند و برای ما تعیین تکلیف کنند” و اینکه: “روز ۸ مارس جای انتشار انتقادها نیست بلکه برای این است که همدیگر را تشویق و همبستگی­مان را نشان دهیم”.

گفتمان فمینیستی یک گفتمان انتقادی به مجموعه مناسبات مردسالار و دگرجنسگرامحور است. کسانی که زبان انتقادی در این جنبش را برنمی­تابند، کسانی که می­‌خواهند با ما با لحن و گفتمان “مادرمقتدر” رفتار کرده و ما را مجبور به سکوت کنند، متأسفانه نه با زمان هم‌آهنگند و نه ظرفیت لازم را برای حضور دیگران در این جنبش دارند.

انحصارطلبی و حق مالکیت بر این جنبش و سازمان‌های آن، عملا راه را بر هر گونه تحول مثبتی در این مجموعه بسته است. لازم است که ما به عنوان نسل‌های تازه­‌نفس بیش از قبل برای به دست گرفتن سکان این کشتی آستین­‌ها را بالا بزنیم و نگذاریم کسانی که خسته از مبارزه یا ناامید از پیروزی، تنها راه حیات خود را در مماشات با مردان صاحب صدا و قدرت می­بینند، این کشتی را در طوفان وقایع این سال­‌ها و سال­های آینده، به غرق شدن بکشانند.

ما می‌­دانیم که کوییرفوبیا امری متعلق به مردان نیست. هم زنان و هم مردان بسیاری دچار هموفوبیا، بای­فوبیا و ترنس­فوبیا هستند، بخشی ازمدعیان فعلی جنبش زنان ایرانی نیز نشان داده‌­اند که مرزبندی قاطع و روشنی با این نفرت­پراکنی‌ها ندارند.ما با پخش ویدیوی نمونه نفرت­‌پراکنی علیه جامعه ال‌جی‌بی‌تی، هر چند زنان بسیاری را به پشتیبانی از خود و بیان رنجمان کشاندیم، اما روند این بحث با آنها به ما نشان داد که ترس و نگرانی آن‌ها از مواجه با مردان خشونت‌گر بیش از آن است که ما تصور می‌کردیم؛ یعنی تسلط یک بینش غیرآوانگارد و محافظه­‌کار بر زنانی که بعضی از آنها ۴۰ سال پیش وارد این جنبش شده و بیش از ۱۰ سال است اثری از آنها در میادین حیاتی مبارزه نیست.

ما جامعه ال‌جی‌بی‌تی ایران، در این روزهایی که دائم خشونتی چندلایه را تجربه می­­کنیم، خواهان حضور فعال زنان جوان (چه ترنس و چه سیسجندر) در مبارزات فمینیستی در دفاع از اصول شناخته شده این جنبش هستیم.

ما خواهان ارائه بازتعریف امرشخصی هستیم تا نگذاریم اذهان کهنه­‌پرست، شعار تعیین­‌کننده و تاریخ‌ساز “امر شخصی، امرسیاسی است” را برایمان تحریف کنند. این عده به بهانه اینکه «فحاشی و اتهام زدن به یک زن، امری شخصی است» از زیر بار وظایف خود شانه خالی می‌کنند. جنبش فمینیستی ایران نیازمند یک هوای تازه، نیروی پرتحرک و سازنده، و در نهایت ایده‌­های نو است.

این ممکن نیست مگر اینکه بپذیریم تجربه و تاریخ تنها زمانی به کار می‌­­آید که در یک انتقال منطقی به نسل بعدی، امکان عینیت یافتن و بهره­‌گیری پیدا کند.

با امید به آینده­ای روشن­تر، ویدئوی نمونه‌های تنفرپراکنی علیه ال‌جی‌بی‌تی ایران و نقدمان را بر عملکرد بخشی از فعالان زن  – که خود را فمینیست می‌دانند – با شما به اشتراک می‌گذاریم و دستان همه فمینیست‌هایی را که روز جهانی زنان را روز همه زنان و نه فقط زنان دگرجنسگرای سیس‌جندر می‌دانند ، می‌فشاریم.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)