یکی از مهمترین آثار تالیفی “آواتیس سلطانزاده” است.
سلطانزاده که نقشی فعال در انقلاب اکتبر داشت بهعنوان مشاور لنین در ۱۹۱۹ نیز به عضویت حزب عدالت درآمد و مسئولیت تبلیغات بخش ویژه ایران در کمینترن به او واگذار شد.
پس از کنگرهی حزب کمونیست ایران در ژوئن ۱۹۲۰ در “بندر انزلی”، لنین از او درخواست کرد تا طرحی دربارهی انقلاب اجتماعی در خاورزمین به او ارائه دهد.
از متن کتاب:
“همهی طرفداران رضاشاه معتقدند که او کسی است که ایران را وحدت بخشیده و علیه فئودالها جنگیده و نظم را در کشور برقرار ساخته است. آنها این واقعیت را فراموش میکنند که رضاخان بیشتر از فئودالها با ‘انقلاب’ جنگیده است. امپریالیسم انگلستان او را برای «برقراری صلح و آرامش» در کشور فراخوانده بود. رضاخان میبایست یک چنین آرامشی را مستقر میساخت تا سرمایهگذاران انگلستان را که مایل به سرمایهگذاریهای جدید بودند، مطمئن سازد.
در کشور شاهنشاهی برای برقراری این آرامش، راهی جز تمرکز قدرت، یعنی ایجاد یک دولت مرکزی پلیسی وجود نداشت. او تمام کسانی را که مخالف یک چنین تمرکزی بود، وحشیانه و بدون ترحم سرکوب میکرد. بنابراین جنگ بهخاطر متمرکز کردن دستگاه دولتی، جنگ علیه فئودالیسم نبود. جنگی بود برای آرامش و به اصطلاح «امنیت عمومی» و مرتفع ساختن خطر سرخ.
این همان برنامهای بود که امپریالیسم انگلستان میخواست. رضاخان پس از استقرار دولت مرکزی پلیسی، انقلابیون را بدون بازپرسی و محاکمه تیرباران میکند، موقعیت شخص خویش را تثبیت و تدریجا به بزرگترین مالک ایران تبدیل میگردد. او در مازندران زادگاه خود، از سال ۱۹۲۳ شروع به خرید املاک کرد. پادشاه جدید ایران بیش از اسلافش مطابق با زمان رفتار میکند. موسسات امتیازی و بانکها، جمع کردن املاک مازندران، مالکیت تمامی زمینهای دارای مواد معدنی در تهرانْ همگی یعنی رضاشاه پس از چنین تغییر جهتی، بهدنبال تکیهگاه بین اشرافیت ارضی و قشر فوقانی روحانیت که با او ساخته بودند، میگردد. بورژوازی کمپرادور هم به این جمع پیوسته تا تکیهگاه مطمئن واحدی برای امپریالیسم خارجی باشند”.
ذیل فایل کتاب
انکشاف_اقتصادی_ایران_و_امپریالیسم_انگلستان_@gozaarnet_.pdf
The Soviet Socialist Republic of Iran, 1920-1921
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.