دکتر مرتضی اسدی در دایرهالمعارف  تشیع می نویسد:

لفظ آبادان صورت تغییرشکل یافته “اوپاتان” به معتی مرزبانان دریایی است و لفظ “اوپا” یعنی کسی که در روستاها در کنار نهرهای آب نگهبانی میکند تا آب هرز نرود.او معتقد است نام عبادان در واقع همان معرب نام پارسی “اوپاتان” است که به مرور زمان به عبادان تغییر شکل داده است.پیشینه آبادان به چهر هزار سال پیش از میلاد باز میگردد.

از زمان کشف نفت و تاسیس بزرگترین پالایشگاه نفت جهان در آبادان” ۶۰۰ هزار بشکه نفت در روز” به اشتغال حدود ۱۳ هزار کارگر و توسعه صنعتی-فرهنگی وورزشی ، آبادان  به قطب صنعتی کشور و یا به قولی به پاریس خاورمیانه تبدیل گشت.

مختصات آبادان با ۱۳ سینما،۱۲ پالایشگاه و دهها دبیرستان در سطح عالی که نام دبیرستان رازی به مدیریت دکتر نراقی همیشه در تارک شهر خواهد ماند، آبادان را به قبله گاه مهاجرت نخبگان تبدیل کرده بود.

شهری که محصور در آب و آب شرب شهر به وسیله تصفیه خانه های عظیم پالایشگاه از رود اروند تامین و برای تغییر طعم آب …مواد فلوراید به آن می افزودند.(قابل توجه وزیر محترم بهداشت)

در روزگاری نه چندان دور ماوای برجسته ترین کارگران و کارشناسان نفتی، بزرگ مردان  اتدیشه و هنرهمچون نجف دریابندری،سپهرنادری،ناصرتقوائی،احمد محمود، رویا پیرزاد، نسیم خاکسار،ایرج واقعی ،پروین ملکوتی، خسرو شکیبایی، و نام آوران ورزش ایران همچون پرویز دهداری، منوچهر…، محمود زارع، حمید جاسمیان، حمید برمکی، غلامحسین مظلومی، ابراهیم قاسم پور، علیزضا عزیزی، باباخان محقق زاده، کرامت نعیمی(بوکس)، کوروش نگهبان، حمید توفیق، اسدالله رحمانیان، منصور هفت لنگ (بسکتبال)، حسین نسیم، حمید ذاکری، یداالله باشی، امیر جوشن پوش، بهمن نسیم (شنا)، حسین شجاعی، محمد رضا قاصدی(والیبال)، محمد علی غازی، پرویز

شیرایی(کشتی)، جواد صفائی (وزنه برداری)، وهاب شاهخوره و وهاب پور دوانی( دوومیدانی)، در آسمان شهر می درخشیدند.

آنگاه که در محله های آروسیه،  بریم، بوارده، احمد آباد، سیکلین، هلندی ها، کفیشه،جمشید آباد، تانکی ۲، سده،لین ۱۵، لین دوغه، چادرآباد، لب شط،هزاری ها،حصیر آباد و خیابان امیری پرسه میزدیم و گرمای تنوری شهر را احساس میکردیم و نگران آب و برق نبودیم، که کارکنان شرکتهای نفتی اصلا وجهی بابت آب و برق نمیدادند و ما شهری ها(ساکنین محله های غیرنفتی) مبلغ ناجیزی از این بابت پرداخت میکردیم.

بعدازظهرها که شرجی کلافه میگیرد لب شط به اعماق دریا چشم میدوختیم و شادمان از اینکه در شهری زندگی میکنیم که در خاورمیانه اشک همه را درآورده بود.کویتی ها……لتدن به آبادان سرمیزدند تا بلکه بتوانند خود را همسطح شهروندان آبادانی نشان دهند.

کجایند آن فریادرسانانی که چشم به نزولات آسمانی نمیدوختند و شهر در آتش گرما همچون جزیره ای معبود و دلباخته فراوان داشت

یاد “دیری فارم” و “تانک فارم” که یکی مظهر دامداری مدرن و دومی مظهر مازوت و نفت پالایشگاه بود به خیر.

آن روزگارانی که شهر دو نوع لوله کشی آب داشت، ِآب شط برای باغبانی وشتر و آب تصفیه برای نوشیدن و شهرمان نخستین آبادی در کشور بود که سیستم فاضلاب اکو داشت و مثل امروز آب و فاضلاب شهر یکی نبود؟!

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)