بهار زبردست متولد ۲۷ مرداد ۱۳۸۳ در شیراز
بهار از کودکی شعر می سرود و اولین شعر سپیدش را در سال ۱۳۹۱ سرود این شعرها از کتاب ” هنوز” است که به تازگی توسط نشر “هشت”، منتشر شده است و تاریخ اکثراین شعر ها برمی گردد به بین سال ها ی ۹۱، تا ۹۸، بهار اکنون رشته ی علوم انسانی را می خواند و قصد دارد در دانشگاه نیزبه صورت حرفه ای این رشته را ادامه دهد.
معرفی شاعر: خالد بایزیدی (دلیر)
چند شعر از بهار زبردست از کتاب شعر “هنوز”
۱
باد
نه ابتدا دارد
نه انتها
باد
اولین و آخرین
قصه گوی آدم است
.
۲
فردا
از همه سوال خواهم کرد
حتی ا. همه درخت ها
کودکی ام را
کجا جا گذاشته ام
.
۳
آینه
فریاد می زند
کلمات تکه تکه
در من می شکنند
۴
.
ما خطی
به شکل اتفاقیم
که عبور می کنیم
از کلمات
۵
.
خیره می شوم
به آسمانی
که هر شب
در فنجان ابری ستاره ها
قهوه می ریزد
فال آه می گیرد
هیچ کس نمی داند
چقدر آسمان تنهاست
.
۶
پروانه
پر
پر
پر می زند
اما هیچ وقت
با آخر دنیا نمی رسد
.
.
۷
.
پرنده
راستی می دانی
باد هم خیره به من بود
وقتی ستاره ها
به تماشام
نشسته بودند
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.