Image result for جنگاوری زنان آمازون‌

این یک واقعیت دردناک است که درتاریخ مذکّر تصویری واژگونه ازفرهیختگی، هنرمندی، شجاعت و جنگاوری زنان به دست داده‌اند. این مقاله کوششی است درمسیر بازنویسی تاریخ با تکیه برکاوش‌های باستان شناسی و تحقیقات تاریخ نگاران کلاسیک و محققین معاصر مانند خانم آدرین مایِر. در این مصاحبه او با تکیه بر زندگی زنان آمازون نشان می‌دهد که حتی درحوزه‌ی جنگاوری، هزاران سال پیش آمازون‌ها (زنان سلحشور استپ) همگام و همتای مردان گام برداشته و جامعه‌ای ساختند که مشخصه‌ی آن برابری چنسیتی بود. نکته‌ی جالب دراین تحقیقات این است که به احتمال قوی آمازون کلمه‌ای است ایرانی و آمازون‌ها ریشه در ایران داشته‌اند. برای آگاهی از اصل مصاحبه به نوشته‌ی “جاشوا روتمن” در مجله‌ی نیوبورکر مورخ چهاردهم اکتبر ۲۰۱۴، لینک ذیل، مراجعه فرمایید:
https://www.newyorker.com/books/joshua-rothman/real-amazons

تورنتو
شهلا پزشکزاد

***

آمازون‌های راستین

داستانی که هرودوت در باره جنگجویان سرسخت زن، معروف به آمازون بازگو کرده، چنین است: هزاران سال پیش گروهی ازمهاجمان یونانی وارد منطقه‌ای در شمال ترکیه کنونی شدند. آنان درسفر و گذر از استپها با گروهی از زنان جنگجو روبرو شدند. یونانیان آنان را ربودند، در انبار کشتی‌های خود حبس و به سوی وطن خود حرکت کردند. اما آمازون‌ها موفق به فرارشدند. آنان اسلحه‌های خود را بازپس گرفته و اسارت گران خود را کشتند. ازآنجا که این زنان سوارکار بودند و دریانوردی نمی‌دانستند، کشتی‌ها از مسیرمورد نظر دور شدند. سرانجام، آنها در سرزمین کریمه فرود آمدند. آمازونها به ساحل رفتند، تعدادی اسب دزدیدند و شروع به چپاول و تاراج و افزایش قدرت خود کردند.

 

درآن حوالی، به طور اتفاقی سکاها اسکان گرفته بودند. بیشترسکاها مردمانی کوچ نشین واسب سوار استپ بودند. اما اینها سکاهای سلطنتی محسوب می‌شدند – تاجران ثروتمندی – که در شهرها اسکان گرفته بودند. سکاهای سلطنتی برای پیش گیری حمله‌ی تازه واردین، طلایه داران خود را فرستادند و متوجه شدند غارتگران عجیب کریمه آمازونها هستند. برای سکاها فریبنده بود. آنها که بدواً قصد داشتند سربازان خود را برای کشتن متجاوزان بفرستند، به جای آن، یک مهمانی از مردان جوان محجوب و خوش برخورد ترتیب دادند. زندگی در شهر لوکس و تجملاتی بود، اما چیز خاصی کم داشت: زنان خانواده‌های سلطنتی سکاها بیشتر در خانه می‌ماندند، کارهای خانه را انجام می‌دادند و احساس خستگی می‌کردند. شاید وجود چند آمازون بی باک و رام نشده می‌توانست زندگی را مهیج تر کنند. آنها توطئه‌ای ترتیب دادند که براساس آن دار و دسته‌ی مردان مجرد به سمت استپ حرکت کرده وزنان اسب سوار را پیدا کردند. این مردان جوان اردوگاه خود را راه اندازی کردند و در اطراف پرسه می‌زدند تا اینکه، یک روز بعداز ظهر، یکی از آنها با یک آمازون مواجه شد که به تنهایی راه می‌رفت.

خانم آدرین مایر (Adrian Mayor) دراثر خود بنام “آمازون‌ها: زندگی و افسانه‌های زنان جنگجو در سرتاسر جهان باستان” می‌نویسد: “مرد بی انکه حرفی بزند جلوتررفت وآمازون پاسخ داد. آنها درچمن عشق ورزیدند. پس از آن، آمازون اشاره کرد که باید روز بعد به همان نقطه برگردد – و یک دوست با خود بیاورد. آمازون به صراحت گفت که دوست خود را نیز خواهد آورد.

به زودی، آمازون‌ها و سکاها اردوگاه‌های خودرا تلفیق کردند و مردان جوان پیشنهادی را ارائه دادند: چرا برنمی گردند و با آنها زندگی نمی‌کنند؟ آنها پول، خانه و پدر و مادر داشتند – مطمئنا زندگی در آبادی بهتر از زندگی دردشت‌ها واستپهاست. آمازونها به گونه‌ای ناباورانه در پاسخ پیشنهاد دادند: چرا زندگی شهری را پشت سر نگذاشته و مانند آنها زندگی نکنند: سواری، سرکشی و خوابیدن زیر ستاره‌ها؟ مردها بار وبنه خود را بستند و به آمازن‌ها پیوستند. هرودوت گزارش می‌دهد که حاصل این آمییختگی سرمتیان‌ها (Sarmatians) هستند، مردمی از تبار این درهم امیختگی. آنها جامعه‌ای را ساختند که مشخصه‌ی آن برابری جنسیتی بود و در آن زن و مرد زندگی یکسانی را سپری می‌کردند. مایر خاطرنشان می‌کند که این داستانی است که در آن جواب این پرسش که چه کسی تحت سلطه و رام خواهد شد این است: هیچکس.

زمانی که با چنین داستانی روبرو می‌شوید، طبیعی است اگر بپرسید این داستان تا چه اندازه صحت دارد؟
خانم مایر – یک کلاسیست فرهنگ باستان، مستقر دردانشگاه استنفورد که کارشناس برجسته‌ی جهان در مورد زنان جنگجوی باستان است – در باره “آمازون ها”، معتقد است که حتی اگر به معنای واقعی کلمه همه‌ی قسمتهای توصیفات درست نباشد، اما به طور کلی درست است. اومی نویسد شواهد به این واقعیت اشاره دارند که آمازونها واقعاً وجود داشته‌اند: در برخی حفاری‌های باستان شناسی در اوراسیا، حدود سی و هفت درصد (۳۷٪) گورها حاوی استخوان‌ها و سلاح‌های زنان سوارکاری است که در کنار مردان جنگیده‌اند: “پیکان هایی که برای شکار و جنگ استفاده می‌شود، رایج ترین سلاح هایی است که با زنان به خاک سپرده می‌شود، اما شمشیر، خنجر، نیزه، زره پوش، سپر و قلاب سنگ نیز یافت می‌شود. “

اینان زنانی بودند که یونانیان هنگام اکتشافاتشان در اطراف دریای سیاه با آنها روبرو شدند. این زنان الهام بخش داستانهای مشابهی در میان مسافران ایران باستان، مصر، چین و جاهای دیگر بودنده‌اند. در یونان، آنها موضوع جذبه و افسون عاشقانه و رومانتیک بودند. جوامعی که زنان و مردان می‌توانستند برتری‌های رزمی را عیان سازند درنقطه مقابل جامعه یونان قرارداشت که در آن فقط مردان می‌توانستند دلاور باشند. مایراستدلال می‌کند که داستان‌های یونانی درباره آمازون‌ها ییانگراشتیاق یونان باستان برای برابری جنسیتی است.

خانم مایر تدریس نمی‌کند. او یک پژوهشگر و محقق تمام وقت در بخش کلاسیک در استنفورد است، جایی که او در آنجا به مطالعه فرهنگ عامیانه، اسطوره و علوم جهان باستان می‌پردازد. (اثرسال ۲۰۱۰ او در مورد شرح زندگی میترادس (شاه زهر) که سعی در تصرف رم داشت و به عنوان سم شناس، ترس را القا می‌کرد، نامزد نهایی جایزه کتاب ملی گردید).

مایر به من گفت: دهه هاست که در باره “آمازون ها”amazon تحقیق می‌کند. او گفت: من از کودکی یک دختر بچه پسروار بودم و بااسباب بازیهای کابوی‌ها، سرخ پوستها و سربازها بازی میکردم و متوجه شدم که هیچ دختری در بین انها نیست. سپس، به عنوان دانشجو در دانشگاه مینه سوتا، در طول جنگ ویتنام، به تاریخ نظامی علاقه مند شدم. درآن زمان فکر کردم که داستان‌های مربوط به زمان جنگ بهترین و بدترین رفتارهای انسانی را منعکس می‌کنند. من اجازه‌ی شرکت در برنامه‌ی “سپاه آموزشی افسران ذخیره (Reserved Officers Training Corp) را گرفتم. در این کلاسها هیچ دختری نبود. سپس در کلاسهای تاریخ یونان و روم باستان شرکت کردم. من مجذوب داستانهای جنگی درباره آمازونها شدم. در سال ۱۹۹۰، مقاله‌ای درباره آمازونها به فصلنامه تاریخ نظامی پیشنهاد دادم. این مقاله رد شد. پس ازآن، اینجا و آنجا جستجو کردم؛ نویسنده‌ای مرد را یافتم و از خواستم که همان مقاله را پیشنهاد کند. این مقاله پذیرفته شد! سپس، به عنوان یک دانشجو در دانشگاه مینه سوتا، کلاسهایی را به زبان یونان باستان و رومی گذراندم.

این انطباقی خوشایند ست که شواهد مهم تاریخی مربوط به آمازونهای تاریخی با فرهنگ ما، در شخصیت هایی مانند کتنیس اوردین (Katniss Everdeen)، گره خورده و یک کل بهم پیوسته را ایجاد کرده است.
مایر گفت: تا مدتهای مدید “اکثر مردم استدلال می‌کردند که آمازون‌های روی گلدان‌های یونانی کاملاً نمادین هستند – به این معنی که آنان آنها نماینده زنان جوانی هستند که هنوز ازدواج نکرده بودند. ” این تفسیر توسط “گنجینه‌ای از کشفیات باستان شناسی به چالش کشیده می‌شود. براساس این کشفیات می‌نمونه‌های فراوان باستان شناسی وجود دارند که نشان می‌دهند درآن دوران نیز زنانی وجود داشته‌اند که مثل آمازونها رفتار می‌کردند – که همان لباس را می‌پوشیدند، از سلاح استفاده می‌کردند، سوار بر اسب بودند وهم زمان با یونانیان باستان زندگی می‌کردند”.

هم اکنون درک این موضوع به روشی مشخص امکان پذیر است که ببینیم زندگی آمازون‌ها چگونه بوده است. آمازون‌ها احتمالاً عشایر سکایی بودند که در قلمرو سرزمین شمالی دریای سیاه – بین بالکان (غرب) و قفقاز (شرق) در سیر وسفر بودند. به گفته مایر، آنها “باکره‌های متنفراز مرد” نبودند، اما اعضای گروهی قومی محسوب می‌شدند که به داشتن زنان نیرومند وآزاد شهره‌ی خاص وعام بودند. هیچ کس نمی‌داند کلمه “آمازون” از کجا آمده است – این کلمه یونانی نیست – اما چند احتمال وجود دارد، از جمله این یک کلمه ایرانی باستان است به معنای “جنگجو”.

در شیوه جنگ یونانی محوریت با پیاده نظام مردان زره پوش و جسوراست. مایر می‌نویسد ” در استپ یا دشت اسب همراه با تیر و کمان، وسیله‌ای عالی برای برابرسازی زن و مرد بود؛ به این معنی که زن می‌توانست به همان چابکی و مرگ آفرینی یک مرد باشد. “

آمازونها روزها را سواربراسب سپری می‌کردند تا جایی که غالباً، از شدت سواری پاهای آنها خم شده بود. زندگی آنها یک چرخه سالانه را دنبال می‌کرد و گاه با اجتماعات بزرگ برای مهمانی‌ها، مراسم تشییع جنازه، مسابقات ورزشی و حمام‌های پالایشگرطبیعی همراه بود. یونانیان اختراع شلواررااز آمازون‌ها می‌دانستند. آمازونها لباسهای آستین بلند و کلاه‌های نوک تیزگوشه دار، که لبه‌های آن تا روی گوش‌ها می‌افتاد، را می‌پوشیدند زیرا در دشت واستپ هوا سرد بود. آنها شیر مادیان تخمیری را می‌نوشیدند – شیر مادیان را منجمد کنید، سپس یخ آن را دور بریزید تا غلظت الکل افزایش یابد. آنان حشیش یا کانابیس را، که بومی آسیای میانه بود، دود می‌کردند. آنها خالکوبی داشتند. آنان راز چند گاه ناچار بودند پیاده جنگ کنند. طبق گزارش مایر، ضمن مطالعه بر روی زخم‌های اسکلت‌های آمازون سر براثر اصابت تبرجنگی نشان می‌دهد که “بیشترین ضربات را یک حریف راست دست در نبردهای رو در رو وارد کرده است. “

رقابت شدیدی بر سر قلمرو زمین و منابع وجود داشت. آمازونها سگها را اهلی و با عقاب شکار می‌کردند. مایر می‌نویسد که شناخت زندگی مذهبی آنان دشوار است، اما شواهد باستان شناسی و داستان‌های عامیانه می‌تواند “احساسی کلی از اعتقادات زنان کماندار را در سرزمین‌های سکاها معروف به آمازون را به دست دهد و ملقمه‌ای گوناگون وظریف از آنیمیسم، توتم گرایی، جادو، آتش مقدس و طلا، احترام به خورشید، ماه، آسمان، زمین، طبیعت، حیوانات وحشی، موجودات خارق العاده واسب را نشان دهد. “

یونانی‌ها البته شیفته زندگی جنسی آمازون‌ها بودند. آنها به عقاید ترسناکی درباره‌ی آمازون‌ها رسیدند – اینکه آنان لزبین‌های تک پستانی هستند که فرزندان پسر خود را می‌کشند، یا اینکه سالی یکبار با غریبه‌ها جفت گیری می‌کنند تا یک جامعه کاملاً زنانه را تداوم بخشند، یا اینکه یک آمازون باید پیش از این که بکارت خود را از دست بدهد، مردی را بکشد با این دید که با این کار فرد آمازون به نوعی از بخشی از زنانگی خود چشم پوشی می‌کند. واقعیت این بود که آمازونها زندگی خانوادگی متفاوتی داشتند. به نظر می‌رسد در رویکردهای تربیت کودک تنوع وجود داشته است: باستان شناسان اسکلت‌های کودکان را در میان مردان تنها، زنان تنها و زوج‌ها پیدا کرده‌اند. برخی از گروه‌ها ممکن است فرزند خواندگی یعنی تبادل بچه‌ها را برای استحکام اتحاد تمرین کرده باشند. در ضمن گزارشی از” سکس آمازون” نشان می‌دهد که سکس قوی، بی قید وبی قاعده بوده است. رابطه‌ی جنسی در خارج از خانه، بیرون از جهار چوب ازدواج، در تابستان، و با هر مردی که یک آمازون علاقمند به جفت شدن بود اتفاق می‌افتاد. بین گروههای آمازون آویختن ترکش و تیردان در بیرون ارابه، مشغول بودن به عملیات جنسی را علامت می‌داد.

با مشاهده نام‌های آمازون می‌توانید به محیط زندگی آمازون پی ببرید. مایر با یک زبان شناس و یک متخصص گلدان کار کرد تا برخی از کلمات گلدان‌های آمازون را معنا کند. پیش از این، آنها را “کلمات بی معنی ” می‌دانستند، اما معلوم شد که این کلمات”نام‌های مناسبی برای جنگجویان سکایی زن و مرد به زبانهای خودشان هستند که برای اولین بار پس از بیش از دو هزار و پانصد سال ترجمه شده‌اند. ” این اسامی قدیمی چرکسی (گروه قومی ساکن درشمال غربی قفقاز) شامل پکوپیس* (برازنده‌ی زرهی که پوشیده است**)، کِپِس***” (خون گرم، حَشَری)، “بارکیدا”**** (شاهزاده خانم) و “خاسا”***** (رئیس شورا)

کسی که تحقیق در مورد آمازونها را پیش می‌برد، باید با تمام وجود بررسی کند که چگونه زندگی واقعی آمازونها به صورت افسانه در آمده است. مایر می‌نویسد که در یونان باستان اسطوره سازی بیشترحول تجربه‌ی فکری سازمان یافت: «چه اتفاقی می‌افتاد اگر قهرمانان یونانی ما با گروهی از آمازون با هم روبرو می‌شدند؟ برقی می‌درخشید و به اوج می‌رفت! ” مایر گفت، دراین صورت عنوان اصلی کتاب می‌شد: “آمازونها در عشق و جنگ “، چون داستانهای عاشقانه به اندازه‌ی داستانهای جنگی بودند.

در همین حال، داستان‌های عاشقانه هم از جنبه‌های مهمی باهم تفاوت دارند. “در داستانهایی که ایرانی‌ها و مصری‌ها تعریف می‌کردند، آنها مجذوب زنانی که می‌جنگیدند شده بودند. انگیزه آنها این بود که ما آنها را در کنار خودمان می‌خواهیم، آنها را به عنوان همراه و دوستدار می‌خواهیم. ” در یکی از داستانهای مورد علاقه مایر که در مصر، ایران و جاهای دیگر تکرار شده، “یک شاهزاده با یک شاهزاده خانم جنگجو با همدیگر می‌جنگند. آنها به قدری در جنگ برابرند که جنگ ادامه پیدا می‌کند وادامه پیدا میکند، زمانی که لحظه‌ای می‌نشینند تا استراحت کنند، عاشق می‌شوند. “. در مقایسه با موارد بالا، یونیانیان “متن اسطوره‌ای منحصر به فرد و تیره‌ای را عرضه می‌کردند: تفاوتی ندارد تا چه اندازه جذاب، تا چه اندازه قهرمان و بی باک باشند، همه آمازون‌ها باید بمیرند. یونانیان آمازونها را تحسین می‌کنند – مایر اشاره می‌کند که برعکس سایر دشمنان یونان، در هنر یونان، آمازون هرگز نه عنوان کسی که از خطر فرار می‌کند نمایانده می‌شود و نه آنکه ترحم را دریوزگی می‌نماید. رابطه‌ی عاشقانه طولانی بین یک مرد یونانی و یک زن آمازونی غیرممکن توصیف می‌شود. مایور می‌گوید: “هر آمازونی که در اساطیر یونان از او سخن به میان می‌آید، قهرمان است – قهرمانی برابربا بزرگترین قهرمانان مرد یونانی”.

مایر باور دارد که درتصویر یونانی‌ها از آمازون‌ها نوعی دو گانگی وجود دارد: “اشتیاق و تمایل برای حل تضاد بین اینکه از یک طرف بله، ما آنها را به عنوان همراه خود می‌خواهیم و از طرف دیگر ما احتمالاً نمی‌توانیم چون باید زنان خودمان را کنترل کنیم”. آمازونها جایگاه ویژه‌ای در زندگی زنان یونانی داشتند. “آمازون‌ها در همه جا، روی ظروف سفالی زنانه، روی شیشه‌های عطر، روی جعبه‌های جواهرات، و تجهیزات خیاطی دیده می‌شدند. دختران کوچک با عروسک‌های آمازون بازی می‌کردند. ” مایر می‌گوید، این یک نگاه اجمالی به “رمز و راز زندگی خصوصی یونان” است.

البته، تفکر در مورد آمازون‌ها شیوه‌ای است برای تفکر در مورد مردان و زنان، و چگونگی زندگی مشترک آنها. مایر می‌گوید در این رابطه نخستین گسست بزرگ به کاترین هپبورن تعلق دارد که نقش یک آمازون را به نام آنتیلوپ در نمایشنامه‌ای به نام “شوهر یک جنگجو”بازی کرد.، نمایشنامه طنزی بود از جا به جایی نقش زن و مرد. چگونگی ورود به به صحنه: هپبورن، بیست و چهار ساله، با یک کت کوتاه و چکمه با یک گوزن مرده بر دوش از پلکان پائین می‌پرد. (بعد‌ها مایور می‌نویسد که او “در شلوارخاص خود چهره‌ای عالی، تکان دهنده و افسانه‌ای را برش داد که همین باعث تقویت تصویر آمازونی او شد. “

امروزه مایر عضو گروه “آمازون‌های قدیم و جدید” (“Amazons Ancient and Modern”) در فیس بوک است که در آن “مردان کمی بیشتر از زنان عضویت دارند”. او به طور مرتب با علاقمندان ذر ارتباط است که نه تنها از محققین تشکیل شده‌اند بلکه از زنانی که سوار اسب می‌رانند، با کمان و پیکان تیر اندازی می‌کنند یا سکا‌ها را باز آُفرینی می‌نمایند. تمامی این زنان در روزهای اخر هفته تیراندازی در حال اسب سواری را تمرین می‌کنند. آنان در این کارتخصص دارند؛ دور دنیا گردش میکنند و با زنان و مردان مسابقه اسب سواری و پرتاب تیر و کمان می‌دهند. این تیر اندازان اسب سوار به مایر کمک کردند که نقاشی‌های امازون را با جزئیات بیشتر تفسیر کند. آنها متوجه مقبره‌های سبک چادر نشینی شدند… مثلا کاربرد پاشنه و قوزک پا به عنوان مهمیز… آنها می‌دانستند وقتی که زین یا لگام نداری چگونه به پارتها (اشکانیان) حمله کنی. برای انجام این کار تمرین هر روزه لازم است. باید هرروزوتمرین کنی. مردم همواره از او (مایر) می‌پرسند که آیا او خود یک آمازون واقعی است؟ او در حالی که می‌خندد می‌گوید:
-من حتما به برابری جنسیتی و قدرت زنان باور دارم. اما من یک زن اسب سوار نیستم”.

* Pkpupes

** Worthy of armor

*** Kepes

**** Barkida

***** Khasa

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)