مثله‌سازی اندام جنسی منتسب به زنانه (FGM) به معنای برداشتن جزئی یا کلی قسمت‌های بیرونی آلت جنسی منتسب به زنانه در سنین کودکی و یا بزرگسالی و معمولاً بدون رضایت فرد است. این رفتار جدای از آسیب‌های شدید روانی که تا پایان عمر گریبانگیر این افراد می‌شود. از عوارض و آثار روانی مخرب ناشی از آن بگذریم، می‌توان از مرگ بر اثر عفونت و خونریزی تا دردهای شدید مزمن، عفونت،‌ مشکلات حاد در دفع ادرار و همچنین بی‌میلی و کاهش چشمگیر لذت جنسی و بارداری‌های سخت نام برد.

سالهاست که مثله‌سازی اندام جنسی منتسب به زنانه در کشورها و فرهنگ‌های مختلف، در نبود سیاست‌های بازدارنده موثر و سیستماتیک به دست زنانی رخ می‌دهد که خودشان هم این تجربه را پشت سر گذاشته‌اند و حالا شغلشان این است. به گفته نهاد زنان سازمان ملل پروژه‌های آموزشی و ایجاد فرصت‌های شغلی برای این زنان یکی از روش‌هایی است که این سازمان و سازمان‌های همکار برای پایان دادن به این خشونت بارز علیه زنان و دختران پیش گرفته‌اند. با وجود این که سال‌هاست فعالان برابری‌خواه در ایران برای توقف کامل این عمل در ایران تلاش می‌کنند،لایحه منع خشونت علیه زنان در ایران در آستانه وصول توسط مجلس بعد از رفت و برگشت‌های فراوان بین دولت‌ها و قوه قضاییه و مجلس، حتی اشاره‌ای به این خشونت واضح نکرده است.

در زمینه مبارزه با مثله‌سازی اندام جنسی منتسب به زنانه که به اشتباه ختنه زنان خوانده می‌شود فعالیت‌های بسیاری شده، اما همچنان و هنوز به معضل مثله‌سازی اندام جنسی افراد بیناجنسی (IGM) صراحتاً پرداخته نمی‌شود. نباید فراموش شود که این تمایز قانونی ریشه در همان فرضیات و کلیشه‌های فرهنگی دارد که از ابتدا زمینه تبعیض علیه این افراد را فراهم کرده است. ( برای اطلاعات بیشتر درباره شرایط و موارد نقض حقوق افراد میان‌جنسی به دوجنسگرا، پایگاه اطلاع‌رسانی درباره غیرتک‌جنسگرایی، دوجنسگرایی+، همه‌جنسگرایی و هیچ‌جنسگرایی مراجعه کنید.)

رایحه مظفریان، بنیانگذار کمپین «گام به گام تا توقف مثله‌سازی جنسی زنان» در ایران، در کتاب «تیغ و سنت» می‌گوید: «خیلی‌هایشان درست نمی‌دانند چه بر سرشان آمده. فقط این را می‌دانند که روزها و لحظه‌هایی که تجربه می‌کنند متفاوت است. بعضی‌ها هم که بزرگتر بوده‌اند، آن لحظه را یادشان است، که به مادرشان، به دایه‌شان، اعتماد کردند و بعد آنچه نصیبشان شد، درد بود و درد. به هوش که آمدند، برای بعضی‌شان جشن گرفته شد و هدیه گرفتند؛ هدیه‌ای برای ختنه شدن! اینها تجربه زنان جنوب و غرب ایران است که مثل بعضی از زنان کشورهای دیگر، این خاطرات را دارند. عده‌ای این لحظه‌ها را به عنوان جزئی از زندگی پذیرفته‌اند و دست دخترهایشان را می‌گیرند و آنها را می‌برند که در سرنوشت خودشان شریک شوند و برخی دیگر، می‌خواهند که این قصه تلخ، پایان داشته باشد. آنها با مبارزان توقف ناقص‌سازی جنسی همراه می‌شوند و در آگاهی‌رسانی به زنان دیگر تلاش می‌کنند؛ هرچند می‌دانند که هنوز راه درازی در پیش است.»

اما اقدام به برداشتن پوست سر آلت جنسی منتسب به مردانه یا حشفه که عموماً به عنوان «ختنه» از آن نام برده می‌شود و در بسیاری از فرهنگ‌ها رواج دارد از نظر پزشکی نه تنها عموماً غیر ضروری، بلکه ناقص‌سازی جنسی به حساب می‌آید. با وجود اینکه انجام دادن این عمل جراحی روی نوزادان بخشی از فرهنگ مرسوم و توصیه مذهبی بسیاری به حساب می‌آید اما عده‌ای دیگر بر این باورند که این کار در واقع نوعی کودک‌آزاری است و تصمیم خود فرد در سنین بالاتر الزامی است. (برای اطلاعات بیشتر درباره ختنه کیر به برنامه سی و هفتم مجموعه آویشن،‌ آموزشگر سلامت و لذت جنسی مراجعه کنید.)

متاسفانه در سال‌های اخیر پرده از واقعیت تلخ آزارگری حداقل یکی از پژوهشگرانی که در این حوزه کار کرده‌اند و مجموعه پژوهش خود را در ایران و مجامع بین‌المللی منتشر کرده‌اند، برداشته شده است. ما نگاه قربانی‌‌انگارانه به زنان و دختران و تلاش برای قهرمان‌سازی از خود با زیر پا گذاشتن ارزش‌های بنیادین برابری‌خواهی جنسیتی را برنمی‌تابیم.

.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)