( زاده ۱۳ بهمن ۱۲۸۲ تهران — درگذشته ۲۸ بهمن ۱۳۷۵ برلین ) نویسنده

علوی فرزند ابوالحسن، از روشنفکران مشروطه خواه بود.

او در نوجوانی همراه پدر به اروپا رفت و در برلین به تحصیل پرداخت و پس از فراغت از تحصیل در رشته تعلیم و تربیت، به ایران بازگشت و در شیراز مشغول تدریس شد.

وی در ۱۳۰۷ به تهران آمد و کار تدریس را دنبال کرد و در همین سالها با سه تن دیگر از جمله صادق هدایت گروه “ربعه” را تشکیل دادند و سلسله بحثهای نوین ادبی را آغاز کردند.

شوق داستان نویسی را صادق هدایت در او بارور ساخت.

مجموعه داستان کوتاه چمدان (۱۳۱۳) نخستین اثر اوست. وی در این مجموعه، با به کارگیری نثر ساده و انشای روان و بازتاباندن فرهنگ عامه و تصویر ناکامی‌ها و سیه روزیهای مردم، به سبک جمالزاده و هدایت نزدیک شده است، با این اختلاف که شخصیتهای داستانهای او به لحاظ تحرک و پویایی اجتماعی با شخصیتهای داستانهای هدایت که “نگرشی دیگرگونه” نسبت به جهان دارند، فرق می‌کنند.

علوی در سال ۱۳۱۵ به اتهام داشتن افکار سوسیالیستی با جمعی دیگر از همفکرانش به زندان افتاد و تا شهریور ۱۳۲۰ در زندان ماند.

یادداشتهای وی در سالهای زندان روی کاغذ قند و سیگار و پاکتهای میوه به صورت پنهانی نوشته می‌شد و پس از آزادی از زندان دستمایه نگارش دو گزارش داستان گونه او بود.

او در شهریور ۱۳۲۰ به اتفاق یاران همفکر خود از زندان آزاد شد و به فعالیتهای حزبی پرداخت و کتاب ورق پاره‌های زندان را در ۱۳۲۰ و پنجاه و سه نفر را در ۱۳۲۱ منتشر کرد.

حوادث سیاسی داخلی او را بار دیگر در سال ۱۳۲۷ به زندان فرستاد و این بار دو سال در زندان ماند و در ۱۳۲۹ از زندان آزاد شد و در زمانی که کشور صحنه تلاش برای ملی کردن صنعت نفت بود، او نیز متاثر از سیاست روز در زمینه‌های گوناگون قلم می‌زد. وی در همین سالها برجسته‌ترین اثر هنری این دوره از نویسندگی خود یعنی داستان نیمه بلند چشمهایش را در ۱۳۳۱ به چاپ رساند.

او در فروردین ۱۳۳۲ برای معالجه چشم به آلمان رفت و برای همیشه در آلمان ماند و در برلین به تدریس زبان و فرهنگ ایران پرداخت.

بزرگ علوی در فروردین ۱۳۵۸ به تهران آمد و پس از چندی دوباره به آلمان بازگشت و سرانجام در ۹۳ سالگی درگذشت.

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)