در شماره ۷۱ مجله اندیشه پویا منتشرشده دربهمن۹۹، پرونده ای درباره‌ی جنبش چریکی دهه۵۰ خورشیدی به قلم آقای علی ملیحی گردآوری شده باعنوان؛ «ماهی سیاه کوچولو یا اژدهای جوان»، تنها باخواندن چند صفحه از این مجموعه نوشتار به مواردی برخوردم که تنها دومسئله از آن قابل برداشت بود؛
١؛یا آقای ملیحی درنشر موضوعات بی دقتی کرده و بصورت غیر عمد اشتباهات فاحشی رامرتکب شده که مخاطب را به گمراهی می کشاند، 
۲؛یا ایشان بطور تعمدی اقدام به نوشتن دروغ و جعل درتاریخ کرده است. 
که درهرصورت باید پاسخ مناسبی برای مسائل مطرح شده داشته باشد.
 
درهمین رابطه برآن شدم که در یادداشت پیش رو تنها به یک قسمت از این پرونده بپردازم؛
قبل از پرداختن به موضوع لازم به یادآوری است که نوشتن این مطلب به معنای تائید یا نفی جنبش چریکی و یا نظرات و عملکرد حمیداشرف نیست، بلکه کوششی است درراستای خوانش درست تاریخ ونفی تحریف تاریخ.
 
درصفحه ۹۴ مجله ودریادداشت کوتاهی که به معرفی حمید اشرف می‌پردازد درسطور پایانی چنین می‌خوانیم؛
 «او آمر قتل چریکهای تصفیه شده بود و به روایت خود لااقل دوچریک زخمی ازجمله ناصر شایگان ۷ساله رابرای اینکه به دست ساواک نیفتند کشت»
 
تنهادوصفحه بعداز این درصفحه ۹۶،بعد از اینکه از حمید اشرف بعنوان قاتل ناصر۷ساله یاد می شود،درمعرفی نامه ناصرشایگان اینگونه می خوانیم؛
 «ناصرشایگان شام اسبی بانام مستعار “دانه” درهنگام مرگ ۹سال داشت، کوچکترین عضوخانواده بود و شعاعیان اورا دانه نام نهاده بود تا نمادی باشد از کاشتن جنبش مسلحانه درایران»
 
درمورد این دومعرفی نامه کوتاه اشاره به دونکته بسیار مهم است که البته درمورد هردو به اختصارمینویسم؛ 
ابتدا به مسئله سن ناصرشایگان اشاره میکنم و سپس به بررسی نقل قول حمید اشرف درمورد این قتل می پردازم.
یک؛
برادران شایگان؛
برادر ارشد خانواده نادرشایگان شام اسبی، ۵ خرداد۱۳۵۲ در درگیری مسلحانه با ساواک کشته شد.(۱)
برادر دوم ابوالحسن شایگان شام اسبی تیرماه ۵۵درحالیکه تنها۱۵ سال داشت توسط ساواک بازداشت شد و از سرنوشت او پس از دستگیری هیچ اطلاعی در دست نیست(۲)
دوبرادر کوچکتر ارژنگ و ناصر بودند که درمیان چریکها جوانه و دانه نامیده میشدند، این دو به همراه مادرشان فاطمه سعیدی که به “رفیق مادر” شهرت داشت سالها درخانه های تیمی سازمان چریکهای فدایی خلق زندگی می کردند، فاطمه سعیدی ۱۳۵۲ توسط ساواک دستگیر شد و هنگام مرگ ناصروارژنگ در زندان به سرمیبرد.
با این مقدمه بازمی گردیم به سن ناصر شایگان، پرسش بنده از آقای ملیحی این است که چرا در دومعرفی نامه آن هم به فاصله ی دوصفحه سن ناصر با اختلاف نوشته شده است؟!
 
آیا این مسئله تنها یک اشتباه ساده و نتیجه بی دقتی در تهیه مطالب است و یا نگارنده با ۷ساله معرفی کردن ناصر در بخش مربوط به حمید اشرف درصدد بوده تا بصورت تعمدی وبا هدف قراردادن احساسات مخاطب، دست به تخریب شخصیت حمید اشرف بزند و اورا یک جانی بلفطره بنمایاند که در کشتن، بین یک کودک ۷ساله ویا یک مامور ساواک هیچ تفاوتی قائل نیست. 
با تامل در تیتر انتخابی برای پرونده؛ ( ماهی سیاه کوچولو یا اژدهای جوان)  میتوان نتیجه بهتری بدست آورد.
اما موضوع به همینجا ختم نمی شود، از آنجا که هیچوقت برای آموختن دیر نیست لازم است به آقای ملیحی خاطرنشان شوم، سن واقعی ناصر شایگان درزمان مرگ نه ۷بوده و نه ۹.
باتوجه به صحبتهای مادر ناصرشایگان، خانم فاطمه سعیدی،منتشرشده در  «پیام فدایی» ارگان چریکهای فدایی خلق شماره۸۴، اردیبهشت۱۳۸۵، ناصرشایگان درزمان مرگ ۱۱سال سن داشته است.
 
دو؛
نقل قول حمید اشرف، افسانه یا واقعیت؟!
 
جناب ملیحی خود بهتر ازهرکس میداند که نگارش تاریخ بدون ارائه سند تنها به کارداستانهای هزارویک شب و افسانه های عامیانه می آید.
پرسش اساسی از ایشان این است که برمبنای کدام سند این نقل قول از حمید اشرف آورده شده‌؟!
برای روشن شدن ذهن مخاطب نگاهی گذارا به آنچه روی داده، لازم است؛
۲۶اردیبهشت ۵۵ حمید اشرف وتعدادی از چریکهای فدایی درخانه ای دوطبقه (خانه تهران نو-خیابان خیام)  به محاصره ساواک درآمدند،
حمید اشرف ارزشمندترین صید برای ساواک بود،درحالیکه عمریک چریک درخوشبینانه ترین حالت تنها۶ماه بود، حمید اشرف توانسته بود سالها چریکهارا رهبری کند وبارها ازمحاصره حلقه آتش ماموران ساواک، کمیته مشترک و شهربانی جان سالم به دربَرَد،
همین مسئله از او چهره ای حماسی و افسانه ای ساخته بود تا آنجا که تنها چریکی بود که در زمان حیاتش “رفیق کبیر” نامیده میشد و طبق گفته پرویزثابتی مسئول امنیت داخلی ساواک هربار که گزارشی از رویارویی ساواک و چریکها به شاه ارسال میشد، شاه میپرسید: “اشرف چه شد” ؟!
 
ناصروارژنگ شایگان هم درهمان خانه زندگی میکردند،بعد از یک درگیری سنگین وطولانی حمیداشرف باردیگر
 
 توانست ازمهلکه بگریزد، (شرح کامل این درگیری درمنابع مختلف قابل دسترسی است)
دراین درگیری ناصرو ارژنگ هردو کشته شدند،
با اینحال درهیچکدام از گزارشات رسمی ساواک درباره حمید اشرف، بصورت قطعی اتهام قتل این دوکودک به حمید اشرف نسبت داده نشده است،
حمید اشرف تا۴۳روز بعد از این رویداد زنده بود، ۸ تیر ۱۳۵۵ در درگیری مهراباد جنوبی اشرف و تمامی ۹هم رزمش توسط ساواک کشته شدند، دراین فاصله هیچ نقل قولی دراینباره توسط همراهانش ذکر نشده است.
 
تنها باگذشت بیش از۳دهه برای اولین بار محمودنادری در صفحه ۶۴۵ کتاب “چریکهای فدایی خلق، از اولین کنش ها تا بهمن ۵۷”  بدون ارائه سندی ماجرای قتل ناصر شایگان را به حمید اشرف نسبت داد.
پس ازانتشار، کتاب با موجی از انتقادات و افشاگری ها مواجه شد، که بخشی از آن به همین اتهام برمی گشت،
از آن جمله میتوان به نامه سرگشاده فاطمه سعیدی مادر ناصرشایگان در۱۱ آبان ۸۷ با عنوان “برای فرزندان من اشک تمساح نریزید ”  اشاره کرد که درآن به صراحت این مطلب را کذب خواند.
باگذشت بیش از یکسال ازانتشار کتاب دراول مهر۱۳۸۸ محمود نادری طی یادداشتی با عنوان “خیال اندیشی و رد حقیقت ” به توضیح درباره انتقادات وارده به کتابش پرداخت و درآن برای اولین بار به سندی اشاره کرد که نشان می داد قتل ناصرشایگان توسط اشرف صورت گرفته است،
محمود نادری ادعا کرد که نقل قولی از حمید اشرف در  «نشریه داخلی شماره ۲۲ چریکها» به تاریخ دی ماه ۵۵ وجود دارد که درآن حمید اشرف برای رفقایش نقل کرده که “در زمان درگیری ۲۶ اردیبهشت ودرحین فرار ازمحاصره ساواک به ناصر شایگان و یک رفیق دختر دیگر که زخمی شده بودند شلیک کردم و آنها کشته شدند”
جالب اینجاست که محمودنادری درکتاب ۱۰۰۰صفحه ای خود که عمدتن برپایه اسناد و گزارشات بجامانده از ساواک وسازمان نوشته شده، نه هیچ اشاره ای به چنین سند ارزشمند و روشن کننده ای کرده است و نه نیاز دیده که به نقل قول حمید اشرف اشاره کند،
احتمالن این همان سندی است که آقای ملیحی بدون اینکه حتی از وجودش مطمئن باشد به آن استناد کرده،
اما باتوجه به گفته های اعضای سازمان درآن مقطع که هنوز درقید حیات هستندو باتوجه به بازخوانی اسناد تاریخی مربوط به سازمان، چنین نشریه ای هیچگاه وجود خارجی نداشته و تنها زائیده تفکر خلاق نویسنده برای سرپوش گذاشتن بر جعل درتاریخ است.
 
دوست عزیز؛ جناب آقای ملیحی؛ شرافت و وظیفه اخلاقی شما درقبال آنچه به اسم تاریخ نوشته اید، حکم میکند که برای پاسداری از حقیقت و جلوگیری از گمراه شدن مخاطب درمطالعه تاریخ یاسند معتبر مربوط به نقل قول حمید اشرف که به گمان بنده وباگواهی تاریخ وجودخارجی ندارد را به مخاطبین ارائه دهید، یا به بازنگری درمتن نوشتارتان پرداخته و از مخاطبین مجله و علاقه مندان به جریان چپ درایران پوزش بخواهید.
 
مانا باشید
همایون شاه کرمی، کنشگر سیاسی
۶بهمن ۱۳۹۹
 
(۱) لیست شهدای فدایی، نادرشایگان
(۲) مصاحبه فاطمه سعیدی، پیام فدایی شماره ۸۴
 
این مطلب از طریق اینستاگرام و ایمیل برای شخص آقای علی ملیحی و مجله ی اندیشه پویا ارسال خواهد شد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)