زندانیان در ایران در قربانگاه کرونا

به رغم شیوع کرونا در زندان‌های ایران، نظام ولایت فقیه نه تنها از آزادی و اعطاء مرخصی به زندانیان سر باز می‌زند بلکه بر تعداد اعدام زندانیان نیز افزوده است.

شاید بشود گفت کرونا علاوه بر آنکه قربانیان بسیاری گرفت وقتی که قدرت این ویروس کوچک کم انگاشته شد، انسان‌ها را در خانه‌های خود زندانی کرد و درها را بر روی آنها بست.

بشر به یاد نمی‌آورد که در چنین ابعادی خود را در حبس خانگی بیابد. مردمان جهان در این روزهای کرونایی، قدر آزادی‌هایی را که در پیشاکرونا پیش پا افتاده می‌پنداشتند بسیار می‌دانند و چه بسا آرزو دارند سریعتر بتوانند آنها را از سر بگیرند.

اما در این بین زندانیان دیگری نیز هستند. آنان که توسط حکومت‌ها زندانی شدند. از دلیل زندانی‌شدن افراد می‌گذریم که در اینجا مجال بحثش نیست، اما وقتی کرونا هجوم آورد، دولت‌ها یکی پس از دیگری اقدام به اعطاء مرخصی یا آزادسازی زندانیان در کشورهای خود کردند.

ویروس کوچک، زندانی و غیرزندانی نمی‌شناخت و در محیط‌های جمعی زندان که ازدحام جمعیت و وضعیت بهداشتی آن بر کسی پوشیده نیست، امکان این که زندانیان بسیار بیشتر در معرض ابتلاء به کرونا قرار بگیرند را بسیار بیشتر می‌کرد و این بود که دولت‌ها را بر آن داشت تا تدبیری بییندیشند.

این موضوعی کاملا انسانی بود و این حق برای زندانی در هر جای دیگر جهان محفوظ بود مگر در نظام ولایت فقیه. این نظام استاد شناکردن در خلاف جهت جامعه‌ی بین‌المللی است در هر مسیری که موافق مطامع خودش باشد.

ابتدا پروپاگاندای زیادی صورت گرفت که ۱۰۰ هزار زندانی به مرخصی خواهند رفت یا برخی که احکام سبک‌تری دارند آزاد می‌شوند اما این وعده فقط تا آنجا تحقق یافت که بر صفحه اخبار نقش ببندد و در عمل جز معدود شماری، زندانیان در ایران روی مرخصی یا آزادی را ندیدند.

در این بین گناه آنان که موضوعیت و مشروعیت نظام ولایت فقیه را از هر سنخی زیر علامت سوال برده بودند، بسیار بیشتر بود و خط قرمز بزرگی از ابتدا بر روی آنها در لیست مرخصی یا آزادی کشیده شد؛ زندانیان سیاسی، عقیدتی، فعالان صنفی، اقلیت‌ها و …

اما زندانیان عادی نیز که می‌پنداشتند به زودی خود را برای دوران کوتاهی، لااقل تا پساکرونا در کنار خانواده‌هایشان خواهند دید و می‌پنداشتند که جان آنها برای نظام ولایت فقیه ارزشی دارد، به زودی پی بردند که این ظن و وهمی بیش نیست.

خبری از آزادی یا مرخصی نبود. امتداد ماجرا به شورش و درگیری در زندان‌های چندین شهر و فرار زندانیان انجامید.

برخی از زندانیانی که موفق شده بودند برای نجات جان خود از دست کرونا از زندان فرار کنند یا حتی در نمونه‌های نادری موفق شده بودند دیکتاتوری ولایت فقیه را ترک و به کشوری مجاور فرار کنند، وقتی دستگیر و باز گردانده شدند، به رغم آنکه کرونا نتوانسته بود جان آنها را بگیرد اما نظام کار ناتمام کرونا را تمام و آنها را اعدام کرد و یا مجدد به زندان افکند تا کرونا جان آنها را بگیرد.

حال این زندانیان در شرایطی قرار گرفته‌اند که در معرض کرونا هستند شمار بسیاری از آنها به خیلی مبتلایان کرونا پیوستند. شمار قربانیان و فوت‌شدگان زندانی‌ها هم دست‌کمی از شمار مبتلایان ندارد. اما با تمامی این اوصاف آنها نه آزاد می شوند و نه به آنها رسیدگی می‌شود.

وقتی به این صحنه از چشم‌اندازی خارج از دایره قدرت ولایت فقیه و بازی‌های فریب‌ی که با زندانیان می‌کند، نگاه کنیم به خوبی در می‌یابیم که نظام با نیتی که آن را بر زبان نمی‌آورد، تصمیم به زجرکش‌کردن زندانیان گرفته است.

از آنجا که اعدام حربه و ابزار سرکوب و ارعاب نظام ولایت فقیه است و آشنایان با نظام ولایت فقیه بر این حقیقت مترتب هستند، نظام از این حربه حتی در ماه رمضان که برای تمامی مسلمانان از جایگاه ویژه‌ای برخودار است، استفاده می‌کند تا بذر ارعاب و وحشت را بپراکند.

از ابتدای اردیبهشت تا کنون حداقل ۲۵ نفر در زندان‌های نظام ولایت فقیه اعدام شده‌اند با میانگین روزانه ۲.۵ اعدام. البته نباید فراموش کرد که در خلاء اعلام آمار شفاف، در مورد اعدام‌ها در نظام ولایت فقیه، شمار اعدام‌شدگان می‌تواند بیش از این باشد که در پشت‌پرده‌ی سانسور پنهان مانده است.

این میزان از اعدام که انزجار از نظام را به همراه دارد باعث شد که کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد ضمن محکوم کردن اعدام دو مجرم خردسال در ایران به فاصله چهار روز، نسبت به اجرای حکم دیگر محکومان به اعدام به دلیل شرکت آنان در اعتراض‌های اخیر در زندان‌های ایران ابراز نگرانی کند.

میشله باچله روز چهارشنبه سوم اردیبهشت همچنین از مقامات نظام ولایت فقیه خواست که «درباره مرگ دانیال زین‌العابدینی بر اثر «شکنجه» در زندان تحقیق کرده و عاملان کشته شدن او را مجازات کنند.»

همچنین کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد با صدور بیانیه‌ای اعدام شایان سعید‌پور و مجید اسماعیل‌زاده که در زمان ارتکاب قتل زیر ۱۸ سال سن داشتند را محکوم کرد.

او در بیانیه خود تاکید کرد که اعدام شایان سعید‌پور و مجید اسماعیل‌زاده، پس از اعتراض‌های زندانیان در تعدادی از زندان‌های ایران، «نگرانی‌ها در مورد احتمال تسریع اعدام سایر محکومان به مجازات مرگ به دلیل شرکت در این اعتراض‌ها را افزایش می‌دهد».

فقط اعدام نبود که در زندانهای نظام، جان انسان‌ها را می‌گرفت. نظام در آمل ۱۱ نفر را با عنوان «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به تحمل هشت ماه زندان محکوم کرد. «اتهام» آنان روشن کردن شمع در میدان قائم شهرستان آمل در همدردی با خانواده قربانیان پرواز ۷۵۲ اوکراینی بود. این ۱۱تن نیز به خیل زندانیان می‌پیوندند تا در معرض کرونا قرار بگیرند.

بسیاری از معترضان به گرانی ۳ برابری قیمت بنزین در اعتراضات آبان ۹۸ نیز این روزها به رغم شیوع گسترده‌ی کرونا در زندان‌های ایران محکومیت گرفته و در زندان‌ها محبوس ماندند.

فرقی نمی‌کند نخبه باشی یا دانشمند یا استاد دانشگاه، در نظام ولایت فقیه، آنان که با آهنگ مورد نظر نظام نمی‌رقصند محکوم به زندان و ابتلاء به کرونایند. دستگیری ۲ نفر از نخبگان المپیادی ایران از دانشگاه شریف مصداق ادعایند.

امیرحسین مرادی دانشجوی ترم چهارم کارشناسی فیزیک و علی یونسی دانشجوی ترم چهارم کارشناسی مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف تهران، از برندگان مدال‌های المپیاد کشوری و جهانی، از سوی نیروهای امنیتی نظام در روز ۲۲ فروردین شکنجه و بازداشت شد‌ه‌اند.

کرونا جان انسان‌ها را در حالی می‌گیرد که شهروند آزاد هستند اما نظام ولایت فقیه جان انسان‌هایی را که در زندان‌هایش محبوس هستند. تعبیر «کرونای ولایت» برای تبیین این عملکرد نظام بجاست.

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)