وضعیت جامعه ایران در پساکرونا
وضعیت جامعه ایران در پساکرونا چگونه خواهد بود؟
وقتی کرونا در چین متولد شود سخت میشد باور کرد با این سرعت بتواند جهان را تحت تاثیر خود قرار دهد. برخی آن را با آنفوآنزا مقایسه کردند و برخی دیگر از فاصلهی جغرافیایی مدد جستند تا این باور را به خویش بقبولانند که دوری کشورهایشان در نقش منجی برای آنها ظاهر خواهد شد.
اما کرونا نشان داد همه محاسبات و باورهای ناظرانش اشتباه است و جهان پیشرفتهی امروزی قدرت این مهمان ناخوانده و شوم را دست کم گرفته است.
چهره جهان به سرعت تغییر کرد شهرها خالی از سکنه شد و مردم به میان خانههای خود خزیدند تا از گزند این دشمن خطرناک در امان بمانند. هیچ جنگی نمیتوانست این میزان از تاثیر را بر عموم کشورهای جهان غلبه دهد.
چرخهای صنایع از گردش افتادند، کارخانهها و شرکتهای بزرگ چراغهای خود را خاموش کردند. میشود گفت جهان به تعطیلات اجباری رفت.
در این بین کشورهای که حاکمان آن برگزیدگان مردمانش بودند، در پی چارهجویی برآمدند. دولتها پا پیش گذاشتند تا مردم کشورشان از این عارضه، با کمترین تلفات عبور کنند.
بستههای معیشتی و کمکهای دولتی در نظر گرفته شد تا شهروندان در خانه، در بند معیشت خود نباشند و نگرانی از تامین معیشت آنها را به خیابانها نکشاند و چرخی برای چرخهی شیوع بیشتر کرونا نشود.
در ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه اما وضعیت متفاوت بود. سالهای سال است که مردم ایران، تاوان بیکفایتی سران نظام را میدهند.
اقتصاد و معیشت مردم ایران سالهاست که دستخوش ماجراجوییهای هستهای، موشکی و دخالتهای نظام در کشورهای منطقه و پیشبرد مطامع واپسگرایانهی آن است.
ثروت مردم ایران سالهاست که از لبنان، عراق، سوریه، یمن، فلسطین و دیگر کشورهایی سر درمیآورد که مطامع نظام برای بقا را تامین میکنند.
همچنین این ثروت به جیب کشورهایی میرود که سیاست مماشات و چشمبستن بر روی ماجراجوییهای نظام را پیشهی خود کردهاند.
این سیاستهای نظام شاید زمانی توسط دیگر کشورها تحمل میشد اما پس از آنکه جهان ویرانگری سیاستهای نظام ولایت فقیه را به چشم دید، تصمیم گرفت در مقابل آن بایستد.
وقتی دیده شد که نظام شتابان به سوی بمب هستهای برای تضمین بقای خودش میرود، وقتی که هزار بار خطرناکتر از آن، دخالتها و تروریسم نظام در خاورمیانه خونین دیده شد، وقتی برنامههای موشکی نظام در راس اولویتهایش قرار گرفت تا با آن دیگران را تهدید کند، جهان فهمید که باید در مقابل نظام سد بست.
ثروتهای مردم ایران پیش از این، برای این مطامع هزینه شده بود و همچنان هزینه میشد. این سیاستها تحریمهای سنگینی را برای نظام در پی داشت که منجر به فروپاشی کامل اقتصادی آن شد.
وقتی کرونا به ایران آمد شاید آخرین میخ بر تابوت وضعیت اقتصادی نظام محسوب شد. جهان اتفاق نظر دارد که جهان پساکرونا هیچ شباهتی به پیشاکرونا نخواهد داشت.
پیشبینی شد سالمترین و شکوفاترین اقتصادها نیز دچار سونامیهای عظیم خواهند شد مانند آنچه بر سر قیمت نفت شاهد آن بودیم، حال در این بین، وضعیت نظام و سیستمی مانند ولایت فقیه روشن است.
شاید اگر سخن در این باره، از افواه معارضان و مخالفان حکومت ولایت فقیه شنیده میشد که پساکرونا خطرناکترین دوران برای خامنهای و نظامش خواهد بود بر آن مهر اغراق و غرض میخورد اما امروز این افواهی از درون نظام است که پساکرونا را به زبانهای مختلف با پسانظام همراه میدانند.
فجایع اجتماعی بسیارند و انکارناپذیر و رعشه و ترس در میان سخن عوامل نظام بروشنی هویداست. دلسوزی آنان برای نظام سودی ندارد و نظام باید کاشتههای خود را درو کند.
مسعود نیلی؛ مشاور ارشد اقتصادی سابق روحانی در این باره میگوید: «ما در حال انتقال به یک سطح پایینتر از رفاه هستیم که بهنظر من عبور این واقعیت از هاضمه سیاسی ـ اجتماعی جامعه ما بسیار پرهزینه و شاید مخرب خواهد بود. اگر سطح مصرف بخواهد خودش را با واقعیت سطح درآمد تطبیق بدهد، که ناگزیر چنین است، رفاه، کاهش قابل توجهی مییابد و این… تعارضی بهوجود میآورد که حل آن برای نظام اقتصادی و سیاسی بسیار پرهزینه خواهد بود… این رویکرد باعث شده است. نارضایتیهای اجتماعی گسترش یابد. بهنظر من ما در شرایط بلندمدتی قرار میگیریم که در آن سطح رفاه جامعه بسیار پایینتر از میزانی است که در سه دهه گذشته تجربه کردهایم و این شوک بزرگی برای جامعه است….».
محسن جلالپور، رئیس سابق اتاق بازرگانی نظام بر گوشهی دیگری از این وضعیت آشفتهی اقتصادی نظام صحه میگذارد و میگوید: «طی سالهای گذشته، بنگاههای ایرانی در معرض انواع ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک قرار داشتهاند؛ سیاستگذاری غلط امانشان را بریده، بیثباتی در کشور آزارشان داده، نااطمینانی و عدمقطعیت چشمانداز فعالیتشان را تیره و تار کرده، فضای غیررقابتی و انحصار راه تنفسشان را بسته و نامساعد بودن فضای کسبوکار تداوم حیاتشان را به خطر انداخته است»
سخن دیگر از آن غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی عضو مجلس نظام است. وی درباره وضعیت نظام در پسا کرونا میگوید: «باید شرایط دولت و کشور را در نظر بگیریم، ما کشوری با اقتصاد ضعیف هستیم و باید بین سلامت و اقتصاد تعادل برقرار کنیم و به گونهای در میان این دو حرکت کنیم که اقتصاد ما دچار فروپاشی نشود».
کار تا به هماکنون، تا بدانجا بالا گرفته است که نقوی حسینی سخنگوی کمیسیون امنیت مجلس نظام فاش میسازد: «جلسه[ای] با حضور معاون وزیر کشور، نمایندگانی از سپاه، نیروی انتظامی، مرکز پژوهشها و معاون وزارت اطلاعات برگزار شد. در این جلسه آثار و عواقب کرونا بر امنیت داخلی و خارجی مورد بررسی قرار گرفت».
ذوالفقاری دیگر مهرهی نظام که سمت معاون وزیر کشور را یدک میکشد بر سخن نقوی حسینی میافزاید که «جمعبندی نیروهای ما مبتنی بر آسیب-تهدید است که ممکن است در حوزههای اقتصادی خودنمایی کند. لذا باید برای آن چارهاندیشی کرد».
همگام با نقوی حسینی و ذوالفقاری، معاون وزارت اطلاعات نظام نیز که در این جلسه حضور دارد و تاکید میکند که «در آسیبشناسی و آیندهنگری نیز تحلیلهای دقیقی از شرایط وجود داشت و بهطور شبانهروزی نیروهای امنیتی کار کرده و آن را در اختیار مدیران ارشد نظام قرار دادند»
خطری که این مهرههای امنیتی نظام بر آن انگشت میگذارند همان است که جهان صنعت در روز ۳ اردیبهشت آن را هشدار داد که «این بار اعتراضات شدیدتر و همراه با خشونت خواهد بود و میتوان از آن بهعنوان یک ابر جنبش اعتراضی در کشور یاد کرد».
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.