هشدار صندوق بین‌المللی پول در مورد بروز ناآرامی‌های اجتماعی مانند نمونه ایران

صندوق بین‌المللی پول در گزارش جدید خود هشدار داده است در صورت سوء مدیریت دولت‌ها، خطر بروز ناآرامی‌های اجتماعی در کشور‌هایی که با کرونا درگیر هستند؛ مانند ایران به عنوان نمونه‌، وجود دارد.

خبرگزاری فرانسه خبر داد صندوق بین‌المللی پول (IMF) در گزارشی که روز چهارشنبه ۲۷ فروردین منتشر کرده در مورد ناآرامی‌های اجتماعی در پی همه‌گیری ویروس کرونا و بیماری کووید۱۹ هشدار داده و ابراز نگرانی کرده است که اگر اقدامات دولت‌ها برای کاهش بحران اقتصادی ناشی از بیماری کووید۱۹ ناکافی باشد، امکان بروز اعتراضات جدید در برخی از کشورها وجود دارد.

این صندوق اعلام کرده است «اگر کمک‌های دولتی کشورهای بحران‌زده به طور ناعادلانه به نفع شرکت‌های بزرگ و نه برای عموم مردم تقسیم شود، این امر می‌تواند باعث بروز ناآرامی‌های اجتماعی جدیدی شود. این خطر به ویژه در کشورهایی که پیش از این نیز با فساد گسترده و عدم شفافیت در امور دولتی روبرو بوده‌اند و اقدامات دولتی و خدمات عمومی ضعیف داشته‌اند بیشتر مشهود خواهد بود.»

بی‌اختیار این جملات صندوق بین‌المللی پول توجهم را به سوی وضعیت نظام ولایت در دوران کرونا جلب کرد آنگونه که در سطور پسین با آن مواجه شدم.

در سطور بعد صندوق بین‌المللی پول به نمونه‌هایی از این اعتراضات در کشور‌های مختلف اشاره کرده است؛ اکوادور، شیلی، ‌هائیتی، ایران و جنبش «جلیقه زردها» در فرانسه.

این نشان می‌دهد پیام اعتراضات آبان‌ماه ایران به تمامی جهان مخابره شده است.

وقتی نظام در ۲۵ آبان ۹۸ و پس از  گرانی ۳ برابر بنزین در روز قبل آن، مجبور شد اینترنت را در تمام ایران قطع کند، بی‌آنکه بخواهد این پیام را به جهان مخابره کرد که مردم ایران تمام‌قد در مقابلش صف‌آرایی کرده‌اند.

یک اعتراض کوچک در یک شهر، یک تجمع صنفی، هیچگاه آنقدر تاثیرگذار بر امنیت نظام نمی‌بود که در مقابل آن دست به چنین عملی بزند. پیام مخابره شد و جهان پیام را در حالی که اینترنت کاملا قطع بود، کاملا واضح و آشکار دریافت کرد.

رسید دریافت پیام از منابع گوناگون محرز می‌گردد مانند آنچه صندوق بین‌المللی پول به آن اشاره کرده است.

به فاصله کوتاهی از اعتراضات آبان، مردم ایران راس نظام؛ خامنه‌ای را در جریان تراژدی سقوطاندن هواپیمای اوکراینی توسط سپاه، خطاب قرار دادند که «غلط کردید خطا کردید».

روند سرعت‌ و گسترش‌یابنده رویارویی بین نظام و مردم، به مراحل پایانی خود نزدیک می‌شد که به نظر رسید کرونا موقتا به داد نظام رسید.

نگاهی به اعتراضات مردم لبنان و دهشتناکتر از آن برای خامنه‌ای، اعتراضات مردم عراق، که زمانی پستوی نظام محسوب می‌شد جایی برای اغراق باقی نمی‌گذارد که اگر کرونا نبود روزهای پایانی نظام در تقدیر بود، به ویژه زمانی که توالی اعتراضات را، حلقه‌های اعتراضات آبان و دی ۹۸ در ایران تکمیل کرد.

اما نظام فکر نمی‌کرد کرونا که موقتا در نقش منجی‌ برایش ظاهر شده است به زودی به سلاح جدیدی علیه خودش تبدیل خواهد شد وقتی مردم ایران دروغ، جنایت، بی‌کفایتی و فرستادن مردم به قربانگاه پایان‌دادن به قرنطینه را به چشم دیدند.

بیکاری ۶۰۰ هزار نفر ظرف یک‌ماه در ایران از ۲۵ اسفند تا نیمه فروردین، عقب‌نشینی از بهره‌ی ۱۲درصدی وام یک میلیونی از محل یارانه‌ی مردم به خود آنها، جنگ و عقب‌نشاندن مرکز پژوهش‌های مجلس نظام و معاون وزارت بهداشت مبنی بر ابتلای ۶۰۰ هزار نفر و جان باختن ۸۶۰۰ نفر، که آماری خیلی بیشتر از آمار مهندسی‌شده قربانیان کرونا توسط خامنه‌ای بود، صعود بدهی خالص نظام در سال ۲۰۲۰ به ۳۳.۸ درصد از کل تولید ناخالص داخلی کشور و رشد ۲۲.۵ درصدی آن به نسبت سال ۲۰۱۹، بالا گرفتن بحران بر سر گزارش دیوان محاسبات نظام مبنی بر اختلاس ۴.۸ میلیارد دلار ارز دولتی در سال ۹۷ که ما به ازاء آن هیچ کالایی وارد کشور نشده است، به همراه شاید دهها نمونه دیگر، همه مصادیق آن چیزی است که صندوق بین‌المللی پول، با نام فساد از آنها یاد کرده است که در آینده ممکن است باعث بروز ناآرامی‌های اجتماعی در ایران شود.

نگاهی بر این بحران‌ها برای هر ناظر بی‌طرف پیام مشخصی دارد. نظام ولایت فقیه در پساکرونا، ادامه روند اعتراضات را با شدت هر چه بیشتر انتظار می‌کشد و برای آن هیچ راه گریزی ندارد.

هراس‌ها حامل پیامی هستند. این بن‌بست است که نظام را وا می‌دارد تا ملتمس رفع تحریم‌ها شود تا آنگونه که

مایک پمپئو در روز  ۲۶ فروردین اعلام کرد «رژیم ایران پول نقد را نه برای مردم ایران، که برای شبه‌نظامیان شیعه و حزب‌الله» می‌خواهد تا در رویارویی آینده با مردم ایران، به کمکش بشتابند.

همچنین این بن‌بست نظام را در مضیقه‌ای قرار داده که فکر می‌کند با آویختن به روش سنتی خود، دست به گروگان‌گیری و باجگیری بزند. ترفندی که دو هدف را دنبال می‌کند؛ فشار بر جامعه بین‌المللی و روحیه‌دادن به بدنه ریزشی نظام.

حمله به یک کشتی هنگ‌کنگی در تنگه هرمز توسط سپاه در روز ۲۶ فروردین، مزاحمت برای ناو‌های آمریکایی توسط قایق‌های سپاه در آب‌های خلیج در روز ۲۷ فروردین، فشار و پیگیری برای طرح توافق با اوکراین بر سر هواپیمای اوکراینی مبنی بر اینکه اوکراین از پیگیری حقوقی و جنایی این سانحه دست بردارد، تا از نظام رفع مسئولیت شود، همه و همه در جهت فشار بر جامعه بین‌المللی است که نظام فکر می‌کند این اقدامات کاهش فشار بر نظام را در پی خواهد داشت.

اما فشارها بر نظام افزون خواهد شد، مضاف بر آنچه که در پیشاکرونا شاهد آن بودیم به همراه فشارهایی که کرونا به آن خواهد افزود.

اکنون مرحله‌ای است که هنوز وقت آن نرسیده آمار نهایی برای قربانیان یا خسارت‌ها و آثار کرونا بر اقتصاد جهانی در مرحله آینده را بتوان تخمین زد. قاتل سریالی مرگ را همچنان برجهان تحمیل می‌کند.

اما در این بین نظام ولایت فقیه که گویا فراموش می‌کند که دنیای سکوت و پنهانکاری دیگر رخت بربسته است و به جنایات خود در دوران کرونا ادامه می‌دهد مانند آنچه سیاهه شد.

شاید نظام تصور می‌کند بر اساس فرهنگ لغت کهنه‌اش، ویروس کرونا باید در جدول اسرار حکومتی طبقه‌بندی می‌شد و این مانع از سخن‌گفتن و حتی اشاره‌کردن به آن می‌شد. نظام دچار این توهم شده بود که سرکوب اعتراضات آبان خط پایان برمشکل می‌کشد.

اما تاریخ، مردم ایران و مردم جهان فراموش‌کار نیستند. در سال پایانی دهه‌ی دوم قرن بیست و یکم، همه اسرار جهان در تارهای اینترنت منتشر می‌شوند. گوشی کوچک تلفن خبرنگاری است که به سراسر جهان گزارش می‌کند. جهان یک‌پارچه و به هم پیوسته است و شبکه‌های اجتماعی «دهکده جهانی» را بدون اسرار ساخته است.

دشمن مبهم خطرناک‌ترین دشمن است. همان گونه که کرونا برای جهان بود. اما در مورد نظام علاوه بر دشمن مبهم، دشمن آشکاری نیز در برابرش در خیابان‌های ایران صف بسته است که فشار اصلی را آنها بر پیکره‌‌ی نظام وارد می‌سازند. پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول از این زاویه برای نظام هراس به همراه می‌آورد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)