ما ایده ی هویت و هستی خود و کشورمان را از تاریخ  می گیریم که  تاثیرش هم در سطح فردی و هم اجتماعی مشهود است. ما به عنوان یک انسان، تصوری از تاریخ خودمان داریم که هویتمان را با آن می سازیم.  رخدادها و تحولات تاریخی  که در حقیقت با رشد و تکامل انسان سر و کار دارد، با نظریات محافظه کارانه مذهبی همخوانی ندارد و به همین سبب جمهوری اسلامی از روز نخست به حذف و تحریف تاریخ ایران مبادرت کرد. امروز ما دچار مشکل بزرگی شده ایم از یک طرف حکومت ضربه به هویت فرهنگی ما می زند و از جانب دیگر بیگانگان فرصت را غنیمت شمرده و با دروغپردازی ، فرهنگ و تاریخ ما را جعلی می نامند و آتش جدایی طلبی را گرم می کنند و ایرانیان را به گمراهی می کشند تا همبستگی ملی ما را سست کنند.

بی اغراق ملت ایران قدیمی ترین ملت تاریخ است زیرا مؤسس اولین امپراتوری بوده  و این ملت تا به امروز دوام آورده است و هر بار ضربه خورده دوباره با تأسیس دولتی جدید به حیات خود ادامه داده است. بیگانگان و مزدوران آنها طرفی از جعلیات خود نخواهند بست و ایران بر جا خواهد ماند. ولی تاثیر این تخریب ها  در سرنوشت ملی ما بسیار مهم است و می تواند عواقب وخیمی داشته باشد.

تاریخ باستان ایران از نظر جمهوری اسلامی مردود است. برای آنها تاریخ ایران پس از حمله ی اعراب به کشور ما و اسلام آوردن ایرانیان آغاز می شود. نتیجه آنکه امروز حتا به جوانان کردی برخورد می کنیم که منکر تاریخ باستان هستند و تاریخ ایران را جعلی می خوانند یعنی تاریخی را که با اولین پادشاه ماد شروع شده نیز منکر می شوند و آن را دروغ می شمرند.

هنگامی که هالیوود، ترکیه و حتا قزاقستان برای ما فیلم  تاریخی می سازند، جمهوری ملایان مشغول ساختن فیلم هایی در مورد چهره های عربی چون مختار ثقفی و یوسف پیامبر است. با این تهاجم فرهنگی توسط دولت خودی و بیگانگان، مردم ما نمی توانند درک درستی از وضعیت فعلی و چگونگی پیشرفت تاریخی به جامعه ی امروز پیدا کنند. به دانش آموزان و دانشجویان آموزشی داده نمی شود تا بتوانند تفاوت های تاریخی را بررسی و ارزیابی کنند و پیوندهای گذشته، حال و آینده را ببینند،  در عوض  تحمیل  تصویرها و قصه های ثابت و روایات مذهبی حس جستجوی آنان را می کشد و از ایجاد آگاهی تاریخی جلوگیری می کند.

 وقتی نوبت به تفسیر تاریخ و چگونگی درک تاریخ می رسد، طبیعی است که دیدگاه های مختلفی درباره ی پیشرفت تاریخی وجود داشته باشد. این دیدگاه ها می تواند به نتیجه گیری های مختلفی منجر شود که طبعاً به درک متفاوتی از وقایع معاصر می انجامد. بنابراین، بسیار مهم است که جوانان ما با دیدگاه های مختلف تاریخ  آشنا شوند تا به درک بهتری از جامعه امروز و ارتباط آن با گذشته ی کشور برسند.

تاریخ نگاری به سبک مدرن در کشور ما جوان است و کتاب های تاریخی که قبلاً داشته ایم در حقیقت وقایع نگاری بوده است از دسترس دانش آموزان و دانشجویان خارج  شده و جوانان در برابر تهاجم بی دفاع مانده اند. تازه از مورخان معدود جدید مانند احمد کسروی و فریدون آدمیت سخنی نمی گویم.

گذشته از تاریخ باستان،  در تاریخ معاصر هم که تاریخ  انقلاب مشروطیت و دو جنگ جهانی است اطلاع چندانی به جوانان داده نمیشود. ما در این دو جنگ با وجود بی طرفی قربانی شدیم و فقط ملقب به پل پیروزی گردیدیم و حتا خسارات جنگ را به ما ندادند. ما از جنگ اول جهانی که چند میلیون از مردم ما در اثر قحطی مردند چه می دانیم؟

اسد سیف در مورد تحریف انقلاب مشروطیت توسط جمهوری اسلامی می نویسد:

«بدآموزی، غلط آموزی و همچنین تحریف تاریخ، به ویژه در کتاب های تاریخ و تعلیمات اجتماعی فراوان است. نویسندگان این مقالات هیچ پروایی در وارونه جلوه دادن رخدادهای تاریخی از خود نشان نداده اند. مثلاً در انقلاب مشروطیت با وارونه نشان دادن نقش روحانیت، حتا حرکت های اجتماعی مردم را زیر سؤال برده اند و انقلاب مشروطیت را شکل گرفته «زیر سراستعمار» معرفی میکنند : « استعمارگران با تربیت رجال در باری و وابستگان به دربار و تشویق و ترغیب مردم به آزادی، برابری، برادری، قانون پیشرفت و ترقی از نوع غربی توانستند زمزمه هایی را در محافل و مجالس آن روزگار بوجود آورند»(۱)

در دیدگاه تاریخی حکومت ملایان روند تحولات در مشروطیت آشکارا تحریف شده و انقلابی که موجب تغییرات عمده در جامعه ی ما شده و پای ما را به مدرنیته باز کرده است، محکوم شده و بی ارزش شمرده شده و خود بخود حکومت استبدادی سنتی و ارتجاعی ارج دیده است. این در حالی است که ملایان از مواهب حکومتی مدرنی که میراث مشروطیت است بهره مند هستند. تازه به اینهم بسنده نکرده با جشن های و اعیاد ملی نیز به ستیز برخاسته اند:

«درس نوروز از کلاس دوم ابتدایی. هدف درس معرفی جشن نوروز است، ولی در متن هیچ اشاره ای به اینکه نوروز چیست و از کجا آمده، به چشم نمی خورد. برنامه ی نوروزی خانواده ها چنین تصویر می شود: صبح دیدار با خانواده ی شهدا، دعا برای پیروزی همه ی مسلمانان، خواندن دعای سال نو، بوسیدن قران، خواندن آیه هایی از قران، سپس با دعا، تبریک پیروزی انقلاب سالامی و در پایان خوردن چند شیرینی و دیدارخویشان. جالب این که در این درس تبریک پیروزی انقلاب جایگزین تبریک سال نو شده است.»(۲)

من با برداشت های مختلف از تاریخ مخالف نیستم. اگر این برداشت های گوناگون با بررسی علمی متکی بر اسناد و مدارک معتبر انجام پذیرد بسیار مفیدست و موجب اگاهی بیشتر می شود. مشکل من با تحریف است. کسی  اجازه ندارد تاریخ را برای اهداف خود تحریف کند.

دیدگاه تاریخی که خودسرانه ملایان درکتاب های درسی گنجانده اند، ایدئولوژیک و بی مایه است. برای تغییرات و چشم اندازهای تاریخ توضیحات مستدلی لازم است که نیروهای محرک تاریخ را معرفی کند و چگونگی آن را توضیح  دهد و همچنین تصویری ازچگونگی تلاشی و پراکندگی همان نیروها نیز ارائه دهد.

تاریخ هم یک موضوع انسانی و هم یک موضوع علوم اجتماعی است که به شرایط فرد و تغییرات جامعه در طول زمان می پردازد. فرصت ها و گزینه های مردم برای آینده به آگاهی آنها از اقدامات و رویدادهای گذشته و همچنین تفسیرهای معاصر آنها بستگی دارد. متأسفانه روشنفکران ما نیز بیشتر به نفی گذشته پرداخته اند و از نقد حال غفلت کرده اند که اسد سیف نیز به آن اشاره کرده است ​:

«در عرصه ی تجدد، متأسفانه، ما همیشه به شکل مجرد فقط گذشته ی تاریخی خود را نفی کرده ایم تا حال را بسازیم. ولی هیچگاه حال را در بوته ی نقد نگذاشته ایم. نفی گذشته از سکوی حال در تاریخ روشنفکری ما امری پذیرفته شده است. و در این عرصه ابتدا خود را و چه بسا گروه و یا نیروی اجتماعی خاصی را که برآن تکیه نموده ایم، از فساد و تباهی و به طور کلی موضوع مورد نقد جدا کرده، از آن فاصله گرفته و آن گاه به نقد آن پرداخته ایم. خلاصه اینکه: ما هیگاه به بررسی انتقادی خود نپرداخته ایم.

… در رژیم های دیکتاتوری هیچگاه برای فردیت ارزشی قایل نیستند. چنین رژیم هایی همه را مثل هم می خواهند : متحد الشکل، متحدالفکر، متحدالعمل و…. یعنی این که همه انسان ها باید به سان هم بیندیشند، مثل هم بپوشند، مثل هم عمل کنند و… اگر چنین نباشد، پس باید به این سمت هدایت شوند. با این ذهنیت است ک ماشین های آدم سازی در جمهوری اسلامی به کار افتاده تا انسان هایی جدید، در قالبی نو، بسازد. دیکتاتور هیچگاه نمی تواند انسان را آن گونه که هست، بپذیرد.» (۳)

نکته ی اصلی اینجاست که تحقیق تاریخی، مثل هر تحقیقی، به آزادی نیاز دارد. اگر تاریخنگاری معاصر ما این اندازه ضعیف است، به این خاطر است که از آزادی محروم بوده است. آزادی مثل آبیست که تحقیق تاریخی را آبیاری می کند. اگر نباشد، این گیاه می خشکد و می میرد و جایش را به علف هرز تاریخ رسمی می دهد که نه فقط بی فایده است، مسموم نیز هست. این است منظره ی بیابانی که در برابر ما گسترده است. بی دلیل نیست که بخش عمده ای از تحقیقات تاریخی ارزنده ای که در سال های اخیر انجام شده، توسط ایرانی ها و در خارج از ایران انجام یافته است. آدم ها که همان ها هستند، چرا در داخل کاری از آنها برنمی آید؟ عیب از خودشان نیست، از فضای سیاسی استبداد زده است. راه ترقی علوم انسانی به طور اعم و تاریخ به طور اخص، از سیاست می گذرد. از سیاستی که فضای باروری آنها را فراهم بیاورد. کوشش برای تقویت این علوم از راه مبارزه ی سیاسی می گذرد. برای تاریخنگار، آزادی امر تجملی نیست، حیاتی است.

چهارشنبه – ۲۴ دی ۱۳۹۹

۲۰۲۱-۰۱-۱۳

(۱)-اسد سیف – اسلامی نویسی (بررسی دو دهه ادبیات دولتی در ایران)

نشرباران-سوئد

چاپ اول ۱۹۹۹

رویه ی ۱۶۴-۱۶۵

(۲)- همانجا – رویه ی ۱۶۳

(۳)- همانجا از پیشگفتار نویسنده

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)