معدن آلبلاغ و کارگرانی که قربانی میشوند
مدتی است که معدن سرب و روی آلبلاغ اسفراین واقع در استان خراسان شمالی که هنوز رسما به عنوان معدن شروع به کار نکرده است جان کارگران را میگیرد. در سال جاری ۶ نفر در ۷ حادثه ریزش معدن جان خود را از دست دادهاند. اما هیچ نهادی در حکومت پاسخگوی مرگ کارگران نیست. ارگانهای حکومتی هر کدام با ترفندی شانه از زیر بار مسئولیت خالی کرده یا همدیگر را مقصر جلوه میدهند این در حالیاست که مرگ کارگران هنوز ادامه دارد.
حافظه تاریخی ایرانیان خاطرات تلخی از مرگ کارگران معادن دارد. خاطره تلخ زنده به گورشدن کارگران معدن زمستان یورت در استان گلستان هنوز از یادها نرفته است. هنوز مرگ کارگران در معدن طبس فراموش نشده است. تلخی جانباختن کارگران معدن سمنگان هنوز در خاطرمان است. این بار گویا نوبت خراسان شمالی است تا کارگران بیکار فصلی در معدنی که هنوز به طور رسمی افتتاح نشده جان بسپارند. کارگرانی که در پی بیکاری راهی جز جدال با مرگ برای زندهماندن ندارند.
معدن آلبلاغ اسفراین
معدن آلبلاغ اسفراین در ارتفاعات سختگذر آلبلاغ و در محدوده پارک ملی ساریگل واقع در شمال شرق این شهرستان قرار دارد، قرار گرفتن این معدن در محدوده منطقه حفاظت شده زیست محیطی ساریگل، موجب شده تا این معدن رسما افتتاح نشود.
برداشت از معدن سرب و روی آلبلاغ اسفراین در ارتفاعات سختگذر آلبلاغ در منطقه حفاظتشده ساریگل اسفراین حداقل از ۱۰ سال پیش انجام میشد ولی به مرور زمان در دو سال گذشته این بهرهبرداری در حد منطقه و در سال ۹۸ شدت گرفت.
شایان ذکر است تاکنون و فقط در سال ۹۸، در ۷ حادثه ریزش معدن در آلبلاغ ۶ نفر جان خود را از دست دادهاند. در آخرین مورد در روز چهارشنبه ۲۷ آذر یک نفر در اثر ریزش معدن آلبلاغ جان خود را از دست داد.
یکی از دوستان کارگری که به تازگی در معدن آلبلاغ جان خود را از دست داده است درباره این فرد که منصور نام داشت میگوید «کارگر ساختمان بود، اما چندماه پیش بیکار شد؛ با سه اولاد و یک زن آبستن. او راهی نداشت به جز بالارفتن از کوه و فروش سنگها تا شکم آنها را سیر کند.» منصور سومین نفری است که در آذرماه جانش را در این معدن از دست داده است.
در روز ۲۰ آذر نیز فرد دیگری در این معدن جان خود را از دست داد.
معدن آلبلاغ در سال ۹۸ در فهرست بیشترین تعداد حوادث کار در معادن ایران قرار گرفت. با وجود مرگ ۶ کارگر در معدن آلبلاغ امام جمعه اسفراین خواهان «برداشت فیالفور ولو سنتی بهوسیله جوانهای بیکار منطقه» شد. امری که هماکنون جان کارگران بیکار را میگیرد.
طاهر رستمی فرماندار اسفراین نیز روز ۳۰ آذر ۹۸ با اشاره به اینکه ۷۰۰ نفر در این معدن مشغول حفاری هستند گفت: «تعدادی داخل تونلها در حال فعالیت هستند و ما هنوز با ریزش تونلها مواجه هستیم که موجب مرگ کارگران میشود.» اما دریغ از اقدامی برای نجات جان کارگران!
تقسیم تقصیر
کاری که تاکنون عوامل حکومت در قبال جان انسانها کردهاند فقط تقسیم انداختن تقصیر بر گردن ارگانهای دیگر حکومت بوده است. مدتی پیش دادستان اسفراین با اشاره به ادامه برداشت از معدن آلبلاغ، گفت: «نهادهای متولی همچون نیروی انتظامی، محیطزیست و صنعت، معدن و تجارت، کمکاری کرده و در انجام وظایف قانونی خود در خصوص حفاظت مناسب از این منطقه معدنی و جلوگیری از برداشت غیرمجاز ذخایر سرب و روی آن کوتاهی کردهاند.»
از دیگر ترفندهایی که عوامل حکومت ولایت فقیه برای سلب مسئولیت از خود به کار میبرند استفاده از عناوینی مانند «قاچاقچی» و «افراد سودجو» برای کارگران بیکار است.
این کارگران با سختی تمام مسیر صعبالعبور کوه را طی میکنند؛ در شرایط ناایمن تونل حفر میکنند؛ سرب و روی برداشت شده را با الاغ و قاطر یا از طریق کولبری از ارتفاعات پایین میآورند؛ هر فرد ۱۰ کیلوگرم یا بیشتر سنگ سرب و روی را بر شانه به پایین کوه میکشند و بعد میفروشند.
رسانههای حکومت ولایت فقیه بفرموده؛ این کارگران را «سودجو» یا «قاچاقچی» مینامند! حال سوال این است کسی که یک بار ۱۰ کیلویی سنگ سرب و روی را حمل میکند و از ارتفاعات صعب پایین میآورد و به قیمت فقط ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان میفروشد و پیش از این نیز با حفر تونلهای مرگبار آن را استخراج میکند، چطور میتواند سودجو باشد؟
آنچه که این عوامل حکومت سخنی از آن به میان نمیآورند این است که حمل و نقل سنگ معدن آلبلاغ به کارخانجات زنجان در بزرگراهها و جلوی دیدگان همه انجام میشود. دلالان هم چهرههای آشنای محلی هستند و شورای تأمین و دادگستری استان هم رسیدگی به پرونده آنها را از اردیبهشت سال جاری تاکنون مدام به تعویق انداخته است.
مرگ و میر کارگران در معدن آلبلاغ در حالی ادامه دارد که روزنامه شرق در تاریخ ۲ خرداد ۹۸ به نقل از استانداردی خراسان شمالی اعلام کرده بود که «معدن آلبلاغ از حضور دلالان و سودجویان به طور کامل پاکسازی شده و پرونده این معدن تا زمان ثبت قانونی توسط یک شرکت قانونی بسته شده است.»
حدود یک ماه پیش وزارت صنعت، معدن و تجارت با صدور مجوزی، ایمیدرو را مامور انجام مطالعات و اکتشافات اولیه روی این منطقه معدنی کرده است. اما با وجود این هیچ اقدام عملی در این زمینه صورت نگرفته است.
پرونده مرگ و میر کارگران در این معدن فقط در همان کوهستان باقی میماند و هیچ گونه رسیدگی به وضعیت کارگران فوتشده در معدن نمیشود. بهانه حکومت «احراز نشدن رابطه کارگری و کارفرمایی» است.
علی مظفری (مدیرکل بازرسی کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی) درباره عدم ورود به موضوع مرگ کارگران در معدن آلبلاغ میگوید: «اگر در معدنی رابطه کارگری و کارفرمایی احراز نشده باشد، بازرسان کار به آن ورود نمیکنند. طبق قانون کار، باید رابطه کارگری و کارفرمایی در این معدن احراز شود تا بازرسان کار به این مسئله ورود کنند.»
اینچنین حکم مرگ برای کارگرانی که از فرط فقر و برای لقمهای نان مجبور به جدال با مرگ هستند از سوی مدیرکل بازرسی کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی صادر میشود.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.