آگهی جمعی فروش کلیه کارگران کارخانه مس چهار گنبد
۳۰۰ تن از کارگران کارخانه مس چهار گنبد سیرجان در بنری آگهی کردند که به دلیل فقر مالی و نداشتن نان شب، به صورت دستهجمعی، تصمیم دارند کلیههای خود را به فروش برسانند.
بنر فروش جمعی کلیه کارگران
روز پنجشنبه دوم شهریور ۹۶، کارگران کارخانه مس چهار گنبد سیرجان در واقعهای دردناک، بنر بزرگی بر سردر مجتمع نصب کردند که بر روی آن نوشته شده بود: «به دلیل فقر مالی، تعدادی از کارکنان مجتمع مس چهارگنبد، کلیه خود را بهفروش میرسانند». این آگهی متعلق به یک گروه کارگر است که اعلام کردهاند حاضرند دستهجمعی کلیه خود را بفروشند تا تأمین معاش کنند. فاجعهای که نشان از سیهروزی کارگران در حکومت ولایت فقیه است.
مس چهارگنبد، در زمستان ۱۳۸۲ تاسیس شده و سالهاست فرآوری مس را برعهده دارد؛ در سالهای اولیه معدن به صورت روباز استخراج میشده، اما در حال حاضر عمر معدن روباز به اتمام رسیده و استخراج به روش زیرزمینی آغاز شده است. این کارخانه در حال حاضر به بخش خصوصی تعلق دارد و حدود سیصد کارگر در آن مشغول به کار هستند. [ایلنا۵شهریور۹۶]
نداشتن مزد بخور نمیر
رمضان شهسواری، «رئیس شورای اسلامی» کار، دراین کارخانه، میگوید: «حقوق تیر و مرداد را نگرفتهایم؛ از قبل هم مزایا طلبکاریم؛ همین شد که در روزهای پایانی هفته گذشته، تجمع کردیم. آخر، ما مثل مجتمع های مس دیگر استان کرمان نیستیم؛ عایدیمان کم است؛ دستمزدهامان خیلی پایین است؛ همان حداقل دستمزد اداره کار را میگیریم؛ حالا حساب کنید همین حداقل مزد بخور نمیر را هم بخواهند دو ـ سه ماه یکبار بدهند؛ دیگر برای کارگر چه میماند؟»
طنز یا …
حامد هادیان، عامل حکومت در «اداره کار» شهرستان سیرجان، در ارتباط با آگهی فروش کلیه و کارگران مجتمع مس چهارگنبد میگوید: «این آگهی، سردر شرکت نصب شده اما حالت طنز دارد؛ جدی نیست؛ ماه ۵ که تازه تمام شده، میماند همان تیرماه، کجای دنیا کارگری که یک ماه حقوق نگرفته، کلیهاش را برای فروش میگذارد؛ کارگران با نصب این آگهی خواسته اند شوخی کنند.» برای هادیان، پرداخت نشدن یک ماه حقوق کارگرانی که با حداقل دستمزد مصوب برای کارگران؛ که حدود یک چهارم میزان خط فقر است، امری پذیرفته شده است و بدون اینکه پاسخگوی حقوق پرداخت نشده ماه تیر باشد، مدعی میشود که «۵ تازه تمام شده است». سوالی که برجای میماند این است که کارگرانی که هیچ منبع درآمد دیگری ندارند باید هزینههای زندگی خود و خانوادهشان را چگونه تامین کنند؟
کارگر نان شب ندارد
شهسواری، «رئیس شورای اسلامی» کارخانه ادامه میدهد: «در دو سال گذشته، از مزایای شغلی ما کم کردند؛ یعنی نرمنرمک، کم کردند تا ما به اینجا رسیدیم. اول اضافهکاریها را کم کردند؛ مثلا ١٠ ساعت را کردند پنج ساعت، بعد گروههای شغلی را کاهش دادند تا حقوقها کم شود تا دست آخر به اینجا رسیدیم که نان شب هم نداریم.»
کلیهفروشی از سر بیپولی
شهسواری پیرامون آگهی فروش کلیه؛ که هادیان آن را «طنز» میداند، میگوید: «تعدادی از بچهها مستأجرند، بدهکاری دارند. وقتی حقوق میگرفتند، نمیتوانستند زندگیشان را بچرخانند، حالا که دو ماه است بیپول هستند. در این شرایط، تصمیم گرفتند شماره موبایل بدهند تا کلیههایشان را بفروشند. آگهی کردند و زدند سردر شرکت و بعد هم مردم آمدند عکس گرفتند و این شد که همه فهمیدند کارگران چهارگنبد حاضرند کلیههایشان را بفروشند تا زندگی کنند…»
اوضاع وخیم کارگران
علی خدایی، عضو کارگری «شورای عالی کار» نیز با رد جدی اصطلاح «طنز» هادیان میگوید: «اوضاع کارگران به حدی وخیم است که آنها مجبور به انجام این اقدامات میشوند تا راهحلی برای رفع مشکل خود بیابند». خدایی وضعیت کارگران این کارخانه را «نشانهای از فاجعه در بنگاههای اقتصادی میداند» و میگوید: «تأخیر در مطالبات کارگران به یک مشکل همهگیر بدل شده و محدود به مجتمع مس چهارگنبد نیست و اکنون بیش از نیمی از شرکتها و کارخانهها دچار چنین مشکلاتی هستند.»[شرق۶شهریور۹۶]
نبود ضمانت اجرایی
خدایی ریشه این مشکل را نبود «ضمانت برای پرداخت این دستمزدها» میداند و ادامه میدهد «کارفرمایان در قبال تأخیر در پرداخت حقوق کارگران متحمل هیچگونه هزینهای نمیشوند. این اتفاق، نشان از نواقص در قانون کار و البته اجرای آن دارد و پیگیریها نیز در این زمینه عملا تاکنون به جایی نرسیده است.»
سرکوب، زندان و شکنجه در انتظار کارگران معترض
خدایی سرانجام کارگرانی را که به این وضعیت اعتراض کنند را، قرار گرفتن در معرض «برخورد نهادهای خارج از حوزه روابط کار» عنوان میکند. نیروی انتظامی، سپاه پاسداران و دیگر ارگانهای نظام ولایت فقیه ترجمان این کلام خدایی است. افکار عمومی سرنوشت کارگران معدن آقدره را که به خاطر اعتراض تازیانه و شلاق استبداد بدنشان را رنجور کرد، از یاد نبردهاند. [معدن طلای آق دره و سپاه]
برخورد «قضایی» به جای حقوق
خدایی آشکارا ظلم و ستمی که بر کارگران در نظام ولایت فقیه روا میشود را بیان میکند: «کارگران وقتی اعتراضات خود را به خارج از کارخانه منتقل میکنند، برخوردهای قضائی با آنها صورت میگیرد و به برهمزننده نظم عمومی متهم میشوند. اگر داخل کارخانه هم کارفرما ماهها حقوق کارگران را پرداخت نکند، متحمل هیچگونه هزینهای نمیشود»
تفاوت باجگیری نظام و ضایع شدن حقوق کارگر
خدایی، ظلم و غارت نظام را به عبارت دیگری نیز بیان میکند: «یک کارخانه، مالیات، حق بیمه تأمین اجتماعی، عوارض شهرداری و نهایتا حقوقی به کارگران میدهد، پشت تمامی این موارد، ضمانت اجرائی وجود دارد و نهادهای حاکمیتی برای وصول آنها از تمام ابزارها از جمله؛ جریمه و بلوکهکردن حساب کارفرما بهره میبرند، اما درباره تأخیر در پرداخت دستمزد کارگران چنین ضمانتی وجود ندارد»
یک نمونه دیگر
خدایی ادامه میدهد: «همین چندوقت پیش، کارخانه ایرانسوئیچ در محدوده استان تهران، ١٢ ماه حقبیمه کارگران را واریز نکرده است و شش ماه، حقوق معوقه دارد. کارگران جرئت اعتراض نداشتند، زیرا واهمه از اخراج و تعدیل نیرو یا عدم تمدید قرارداد داشتند، به همین دلیل مجبور شدند به این شرایط تن دهند.»
کارگران در نظام ولایت فقیه در زیر استثمار قرار دارند. هرگونه دادخواهی و فریاد اعتراض آنها با شلاق و زندان و شکنجه پاسخ داده میشود. این روند سالیان دراز در نظام حاکم بوده و هیچ تغییری نکرده است. چه راه دیگری جز تغییر حکومت و سرکار آمدن یک حکومت مردمی، برای دستیابی کارگران، به حداقلهای معیشتی وجود دارد؟
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.