به مناسبت ۱۰ دسامبر روز جهانی حقوق بشر، «شیرین عبادی» در یادداشتی وضعیت کنونی حقوق بشر در ایران را بررسی کرده است. برنده جایزه صلح نوبل و رئیس کانون مدافعان حقوق بشر با اشاره به اینکه حکومت جمهوری اسلامی «بهطور مستمر مرتکب نقض حقوق بشر شده»، آرامشی که در ایران امروز وجود دارد را به «آرامش قبل از توفان و آتش زیر خاکستر» تشبیه میکند.
شیرین عبادی تنها راهحل موجود را دستکشیدن جمهوری اسلامی از روش ۴۲ سال گذشته خود عنوان کرده و مینویسد: «نقطه شروع هم برگزاری رفراندوم برای قانون اساسی جدید است تا با تاسیس حکومتی دموکرات و سکولار، همه مردم بتوانند آزادانه و برابر در تعیین سرنوشت خود مشارکت کنند.»
✳️ متن کامل این یادداشت را در ادامه می خوانید:
پس از پایان جنگ جهانی دوم در حالی که هنوز دنیا نتایج دهشتبار جنگ را فراموش نکرده بود، در چنین روزی «اعلامیه جهانی حقوق بشر» تصویب شد. در مقدمه اعلامیه مذکور قید شده که برای پایداری صلح باید دولتها به حقوق مندرج در اعلامیه احترام گذاشته و آن را رعایت کنند. با این ترتیب میبینیم که بین «صلح» و «حقوق بشر» رابطه مستقیمی وجود دارد.
در روزهای اخیر و بهویژه پس از تصویب طرح الزام دولت به ادامه غنیسازی بیست درصد، عدهای نگران از دست رفتن «صلح» در ایران هستند و بدین مناسبت بررسی مختصری از صلح و معانی آن میکنم تا روشن شود آیا کشور ما ایران، امروز در صلح به سر میبرد؟
صلح در قرن نوزدهم به معنای «فقدان جنگ» بود، اما در قرن بیست و یکم، صلح باید به گونهای دیگر تعریف شود. صلح از نظر من عبارت است از «مجموعه شرایطی که انسان بتواند با حفظ کرامت انسانی خود، آزادانه زندگی کند». تفاوتی نمیکند که انسان در اثر گلوله دشمن بمیرد یا در اثر عدم دسترسی به بهداشت یا آب آشامیدنی سالم. تفاوتی نمیکند که انسان اسیر دشمن خارجی شده یا در اثر نوشتن یک مقاله سالها در زندان سپری کند. فرقی نمیکند که انسان به خاطر هجوم دشمن و اشغال سرزمینش آواره شود یا در اثر فقر و گرانی اجارهبها بیخانمان گردد. همه این امور، به کرامت انسانی صدمه میزند و صلح را – که معنای صحیح آن آرامش است- به مخاطره میاندازد.
برای اینکه جامعهای در صلح پایدار به سر برد، میبایستی بر ۲ رکن استوار باشد: دموکراسی و عدالت اجتماعی. اگر در جامعهای استبداد حکومت کند (چه استبداد سیاسی و چه استبداد دینی)، اگر در کشوری به آراء و عقاید مردم احترام گذاشته نشود، اگر در اجتماعی هر صدای مخالفی را به ضرب زندان و گلوله خاموش کنند مسلماً روزی آرامش آن جامعه بههم خواهد خورد.
مسئله مهم، تعریف دموکراسی است. دموکراسی در تعریف کلاسیک، به معنای حکومت اکثریت است. اما اکثریتی که در یک انتخابات آزاد به قدرت رسیده، حق ندارد هر طور که بخواهد حکومت کند. فراموش نکنیم که بسیاری از دیکتاتورها با دموکراسی (یعنی رأی اکثریت) به قدرت رسیدند. بنابراین پیروزی در انتخابات به معنای دموکراسی نیست. دموکراسی چهارچوبی دارد که باید حفظ شود. چهارچوب دموکراسی ضوابط حقوق بشر است؛ یعنی حکومتی که در یک انتخابات آزاد به قدرت میرسد، فقط در چهارچوب ضوابط حقوق بشر حق حکومت دارد و با این تعریف حکومتها مشروعیت خود را فقط از صندوق رای و آراء مردم نمیگیرند بلکه مشروعیت خود را از صندوق رای و احترام به ضوابط حقوق بشر، توأماً میگیرند.
با این تعریف از دموکراسی، مشخص است که حکومت جمهوری اسلامی ایران حتی اگر در همهپرسی سال ۱۳۵۸ با اکثریت آرا به قدرت رسیده باشد، باز هم دموکرات نیست زیرا بهطور مستمر مرتکب نقض حقوق بشر شده است. تا حدی که در طول ۴۲ سال حکومت جمهوری اسلامی، در اکثر سالها در سازمان ملل متحد قطعنامه مبنی بر نقض حقوق بشر علیه ایران صادر شده است و کارنامه حکومت از این جهت مثبت نیست.
از جمله اینکه ایران بعد از کشور چین بیشترین تعداد اعدام را در جهان دارد. در این ارتباط یادآور میشوم اعدام «نوید افکاری» که چگونه وجدان جامعه را آزردهخاطر کرد. همچنین فراموش نکنیم اتفاقات دردناکی که در آبان ۱۳۹۸ افتاد. حدود ۷ روز اینترنت قطع شد و صدها ایرانی بیدفاع کشته شدند و حکومت ایران تاکنون حتی آمار و اسامی آنها را اعلام نکرده است. به خاطر آوریم فاجعه سقوط هواپیمای مسافرتی اوکراین با دو بار شلیک سپاه پاسداران و عدم شفافیت در بررسی علت شلیک.
به خاطر آوریم اقرارهای اخذ شده تحت شکنجه که مبنای صدور احکام غیرعادلانه در سالهای گذشته بود. نگاه کنیم به محرومیت اقوام ایرانی – از کرد و بلوچ و عرب و لر- که کمترین سهم از منابع ملی را دارند، تا حدی که تعدادی از کودکان بلوچ به خاطر نداشتن شناسنامه حتی از حق تحصیل محروم ماندهاند. و همچنین مردم اکثر شهرهای خوزستان در میان آب باران و فاضلاب، مظلومانه دست و پا میزنند و فریادرسی نیست.
کارنامه حقوق بشر در ایران بسیار سیاهتر از آن است که در این مختصر بگنجد. بنابراین فقط میتوانم یادآور شوم: برای کسی که در اثر فقر در گوشه خیابان زندگی میکند یا گورخواب شده، یا زنی بلوچ که برای سطلی آب باید کیلومترها راه برود، یا جوانی که به خاطر نداشتن شغل با قبول خطر کشتهشدن کولبری میکند، یا دختر جوانی که برای برداشتن روسری باید حداقل ۱۲ سال در زندان سپری کند و… صلح معنایی ندارد.
با این ترتیب، سیاستمدارانی که هدفی جز حفظ و تصاحب قدرت سیاسی ندارند باید متوجه باشند که این مردم را با ترساندن از جنگ نمیتوان آرام کرد. آرامشی که در ایران امروز وجود دارد، آرامش قبل از توفان و «آتش زیر خاکستر» است و تنها راهحل، دستکشیدن از روشی است که حکومت در ۴۲ گذشته در پیش گرفته. نقطه شروع هم برگزاری رفراندوم برای قانون اساسی جدید است تا با تاسیس حکومتی دموکرات و سکولار، همه مردم بتوانند آزادانه و برابر در تعیین سرنوشت خود مشارکت کنند.
شیرین عبادی (رئیس کانون مدافعان حقوق بشر)
کانال تلگرامی کانون مدافعان حقوق بشر @DhrcIran
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.