این روزها در میان گروه های مختلف اپوزسیون بحث های داغی در ارتباط با مفاهیم و مقوله های مختلف ، اعم از نظری، برنامه ریزی، و اجرایی در جریان است، که گاه انسان تصور می کند، دوستان در میان تنه و شاخ و برگ انبوه درختان، نمی توانند جنگل را ببینند.

داستان خوشبختی انسان، در برداشت های مختلف از “جیم” امام جعفر صادق، حیران مانده، برو به وادی “جنون”، از انظار دور شو، . یا به جنگ برخیز. و در حالیکه پیروان امام صادق به جدل در معنا و مفهوم “جیم” در مباحثه و مبارزه هستند، همچون نمایشنامه، “میراث” بهرام بیضایی، در حالی که فرزندان بر میراث پدر مشاجره می کنند، سارقان به کار غارت و چپاول خانه پدری مشغولند.

در میدان سخن هر که صاحب صدای بلند تر و رساتر، بزرگتر در جثه و خالی تر در درون .  با به صدا درآوردن طبل تو خالی به کمک رسانه های تهی از محتوا و پر از پول های اهدایی ، از شنیدن کلام دیگران جلوگیری می کند.

روزی به خانم معمار صادقی، که از بنیان گذاران، موسسه توانا است، گفتم، من از اینکه شما توانسته اید، بر سر نظامی که در تکنولوژی، ثروت، و قدرت صاحب رتبه اول در جهان است کلاه بگذارید و بعنوان مبارزه با جمهوری اسلامی پول بگیرید خوشحالم، اما اینکه فکر می کنید برای اثبات این امر که نشان بدهید بیکار ننشسته و مشغول مبارزه با جمهوری اسلامی هستید، و پول دریافتی حلال است، اطلاعات نادرست و خطرناک به دشمنان ایران بدهید تا به اصطلاح معروف ایران را چلبی کنید ، مشکل دارم. شما اگر می خواهید به پرداخت کنند گان پول اثبات کنید که در حال مبارزه با جمهوری اسلامی هستید،  می توانید مثل مجاهدین خلق با پول کمی چند نفر را استخدام کنید، تا روی دیوار شعار بنویسند، یا هر عکسی را که خواستید روی یک دیوار بچسبانند و از آن تصویر و فیلم بگیرند.

اگر به ژرفای تفکر برجسته گان جامعه بشری نگاه کنیم، همه بر یک خواسته متفق القول بوده اند، که ، تعالی در خوشبختی و خوشحالی انسان ها در زندگی است، و برای دستیابی به مسیر خوشبختی و خوشحالی، ابتدا باید عوامل موثر در رسیدن به این هدف تبیین شود.

تجزیه و تحلیل پارامترهای تشکیل دهنده “خوشبختی و خوشحالی” در نهایت رسیدن به آرامش است. و نهایت آرامش، مرگ است، که در آن به تعادل ابدی می رسیم.

“آرامش” با وجود استترار در یک کلمه ، فاقد معیار های یکسان نزد انسان های مختلف است. و به زبان دیگر، این کلمه اسرار آمیز، می تواند همچون “جیم” امام جعفر صادق،  روایات متفاوت و حتی متضادی از آن استنباط شود.

رسیدن به “آرامش” مستلزم فراهم آمدن چند امکان در زندگی انسان ها است، خوراک، پوشاک، سر پناه، خانواده، و آینده روشن است. اگر چه حتی با فراهم شدن این امکانات شخص می تواند، احساس “آرامش” نداشته باشد و مشغولیات دیگری او را از پناه “آرامش” خارج و در وادی “اضطراب” قرار دهد. اما نخبگان اجتماعی بدنبال نظمی هستند که قاعده آن بر تامین زیرساخت های لازم “آرامش” است.، و موارد “استثناء” را از منظر تنوع خواسته های انسانی بررسی و برای هر مورد بدنبال راه حلی ویژه آن استثناء خواهند بود.

آنچه در رویکرد گروه ها و افراد به وضعیت کنونی کشور ایران مشاهده می شود، غلبه جزئیات بر کلیات و اصول است، ما نمی توانیم با پرداختن به اجزای یک سیستم به کلیت آن برسیم، داستان فیل در تاریکی مولوی بهترین مثال برای قضاوت از جزء به کل است.

اگر گروه ها و جریان های مختلف، در مسیر حرکت خود بتوانند، نقاط ثابت را شناسایی و نقشه راه خود را بصورتی ترسیم کنند که از نقاط ثابت مشخص شده بگذرد، صاحب چشم انداز وسیع تری در نگاه خود خواهند شد، که از تاثیر جزئیات بر حرکت آنها ممانعت بعمل خواهد آورد.

ما باید از دانش، و تجربه دیگران در طی مسیر  ” خوشبختی و خوشحالی” انسان ها استفاده کنیم، اما لازم است بدانیم ، مثلث مهارت، سه ضلع دارد، و ضلع سوم “توانایی و قابلیت” ما و ملت ایران است. هرکس بعنوان یک انسان عادی می تواند از طریق خواندن، و مشاهده ، از دانش و تجربه قهرمانان مطلع شود، اما برای پا جای پای آنان گذاشتن، بایستی از توانایی و قابلیت لازم هم برخوردار باشد.

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)