سیاست عجیب بی‌رحم است،گاهی به معنی واقعی کلمه یک مهلکه است مهلکه روح؛امروز به محسن محمدپور فکر می‌کردم، کارگر بود جوان بود کمک خرج خانه،۲۵ آبان با چند ضربه باتوم به کما رفت و بعد چهار روز این دنیا را برای همیشه ترک کرد،چهره‌اش عجیب مظلوم و دوست داشتنی‌ست، همه‌ی قصه زندگی اش برای ما خلاصه شد در همین پایان تلخ؛۲۰ جوان دیگر همسن محسن و حتی از او کم‌سن و سال‌تر نیز در آبان ۹۸ کشته شدند و از نعمت زندگی محروم شدند.

هیچ‌کس اما بخاطر این خشونت‌ها و سرکوب‌ها محاکمه نشد،همه‌ی آن سرکوب گران امروز خوب می‌خورند و می‌نوشند و وضع‌شان هم بد نیست،حتی عذرخواهی نکردند تا به بخشیدنشان فکر کنیم.

وزیر کشور دولت روحانی تقدیرنامه گرفت و آقای‌خامنه‌ای یک روز بعد از سرکوب معترضان اعلام پیروزی کرد و به خود آفرین گفت.

اقتضای بی رحم سیاست اینجاست که باید امروز در کنار دولتی بایستیم که خود از عوامل اصلی سرکوب بود،دولتی که تمایل دارد باب مذاکره با آمریکا را دوباره بگشاید و از جانب تندروها زیر فشار است.

در صحنه خارجی نیز قدرت‌های هستند که چشم طمع به این مرز و بوم دوخته‌اند و نفع خود را در تدوام این تحریم و تنش‌ها می‌بینند.

یاد سکانس غم‌انگیزی از فیلم میرزا کوچیک‌خان افتادم انجا که میرزا می گوید:«جنگ کنیم به نفع اجنبی تمام می‌شود و جنگ نکنیم خایٔنین اجنبی پرست پای خودشان را در این مملکت محکم‌تر می کنند،هر تصمیمی بگیریم خسران است».

دوران سختی است باید تلاش کرد تک ساحتی نشد و همچون برخی با شعار واقع گرایی به وجدان خود پشت پا زد و یا با شعار دادخواهی، تنزه طلبی پیشه کرد و چشم بر همه‌ی امکان سیاسی بست تا دست‌ها آلوده نشوند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)