خوانشی بر رمان زنده باد زندگی اثر رعنا سلیمانی
.
رمان جدید رعنا سلیمانی با عنوان زنده باد زندگی، چنان که در پشت جلد کتاب آمده است روایت گوشه‌هایی از زندگی چهار زن محکوم در زندانی در ایران است و در تلاش است کە با تصویر کردن بیم‌ها و امید‌های ایشان و بسترهای اجتماعی متفاوتی که از آن برخواسته‌اند و برخوردهای رفتاری آنها و فلاشبک‌های متعدد از سرگذشت و روزگارشان، مفهومی به نام اعدام را برجستە و نمایان‌تر و در نهایت منکوب کند.
رمان از ابتدا برخلاف انتظاری کە از رمان‌های محتوامحور اینچنینی می‌شود داشت به خوبی خود را از دام شعارزدگی رها کرده است و شاید مهمترین ابزاری که به کمک این رهایی از شعارزدگی آمده باشد همانا تکنیک‌های موثر روایت است. عنوان این مطلب را از این جهت ”زنده باد زندگی و گزارش جنایت” گذاشتم کە در رمان گاهی با نوعی از گزارش نویسی روبرو میشویم. چنانکە بعضا راوی را یکی از زندانیان تصور می‌کنیم، تصوری که هر بار و با تغییر راوی، از این شخصیت به آن شخصیت در مراجعه است. همچنین این رمان و تکنیک روایتش من را به یاد رمان بسیار تامل برانگیز ”گزارش یک مرگ” اثر ماندگار گابریل گارسیا مارکز انداخت کە او نیز به کمک تکنیک‌های مشابه، مسئلە بغرنج قتل‌های ناموسی و بیتفاوتی جامعه نسبت به مسائل مهم را به تصویر می‌کشد. البتە شیوەی گزارش نویسی در این رمان مارکز بسیار مشهود و ملموستر است ولی در زنده باد زندگی تنها شمه‌هایی از آن را می‌شود یافت.
روایت معکوس زنده باد زندگی، کە از همان ابتدا خبر فاجعه را به خوانندە می‌رساند از تکنیک‌های پر ریسک روایت به شمار می‌آید. پر ریسک از آن جهت که اگر تمهیدات لازم مهیا نباشد می‌تواند به مرگ زودرس اثر منجر شود. سه زن به پای چوبه‌دار آوردە شده‌اند و تا چند دقیقه دیگر اعدام می‌شوند. این همان انتهایی‌ست که به ابتدا آورده شده است. تمهیدی که نویسنده برای جلوگیری از مرگ رمان در این صفحه اندیشیده است و موجب شده است که خواننده را به ادامه کتاب ترغیب کند، مشخصا اینهاست؛ در وهله اول پدید آوردن حس همزاتپنداری مخاطب با شخصیتهای اعدامی‌ کە از طریق گزارش لحظه‌ای و ریز حرکات آنها پیش از اعدام انجام شده است (سکندری خوردن و بە سختی تعادل خود را حفظ کردن و زوزەای عجیب کشیدن و …) و در وهله دوم، آفریدن یک سوال چشمگیر برای مخاطب: چرا یکی از اعدامی‌ها اعدام نشد؟ کە در ادامه به این ”چرا؟” یک ”کدام؟” هم اضافه می‌شود و این ”کدام؟” تا واپسین صفحات رمان ذهن مخاطب را درگیر حدس و گمان می‌کند.
فلاشبک‌ها و روایت‌های در هم تنیده و چند صدایی، رمان را به سطح دیگری از روایت ارتقا داده است؛ چنان کە گاه تغییر راوی بدون اخطار قبلی، اگرچه مستلزم دقت و ریزبینی و حتی بازگشت و دوباره‌خوانی مخاطب است اما لحن متفاوت شخصیت‌ها در این زمینه به کمک می‌آید و اتفاقا همین لحن متفاوت بستری می‌شود که خواننده در آن توان زیست داستانی می‌یابد.
رمان همچون کارهای پیشین نویسنده، زنانە (اگر اصطلاح مناسبی باشد) و از این جهت دغدغه‌مند است. در این رمان زنان تنها بە مثابه انسان‌هایی که در جامعە‌ای مصیبت زده می‌زیند و مورد ستم قرار می‌گیرند، نشان داده نمی‌شوند بلکه بر ستم مضاعف وارد بر زنان تاکید می‌شود و همین محملی‌ست که در آن می‌شود این رمان را زنانه خواند. (عمدا از اصطلاح ”فمینیستی” استفاده نمی‌کنم، چون در واقع این دغدغه‌مندی زنانه، در مقام مقایسه با کلان روایتی چون اعدام، در محمل این رمان آنچنان برجسته نمی‌شود که بتوان آن را رمانی فمینیستی خواند).
موضوعی که نویسنده انتخاب کرده است و بار اصلی محتوای کتاب هم بر همان استوار است، موضوع جنجالی و مهمی است: اعدام. همانطور که در ابتدا خاطرنشان کردم در چنین روایت‌هایی (به سبب ویژگی‌های تاریخی و اجتماعی و سیاسی سوژە) نیافتادن به دام شعارزدگی امری صعب الوصول است. جدای از بار تکنیکی روایت که به این امر مهم یاری رسانده است، در خود محتوا هم می‌شود پی این تلاش را گرفت. نویسنده بدون اینکە به بیان مستقیم متوسل بشود و فارغ از چرایی و چیستی، به امر اعدام واکنش نشان می‌دهد. از نظر حقوق جزایی ایران هیچکدام از شخصیت‌های داستان بیگناه نیستند. حتی از نظر حقوق جزایی کشورهای دمکراتیک هم همه‌ی این شخصیت‌ها از جرم مبرا نیستند. در واقع نویسنده تلاشی برای بیگناه جلوە دادن آنها از خود نشان نمی‌دهد و نکته همینجاست؛ او به خود اعدام معترض است. نویسنده بر انسان بودن شخصیت‌هایش تاکید می‌کند و باز هم این کار را با روایت‌های تو در تو به انجام می‌رساند و نه با موعظه. او به خود اعدام می‌پردازد که علیه انسانی که ورای تمام نیکی‌ها و بدی‌های قانونی و شرعی حق حیات دارد، از اساس نادرست است. در واقع این رمان بیش از هر چیز یک ”نه” بزرگ به اعدام است. شیوەای قرون وسطایی‌ که حکام سفاک ایران بیش از هر کشور دیگری در جهان به آن دست یازیده‌اند و به هر بهانه‌ای از آن علیه مردم تحت سلطه‌ی خود استفاده می‌کنند.
رمان زنده باد زندگی از نظر من موفقترین اثر رعنا سلیمانی است و نشان از تکامل و پختگی روزافزون قلم او دارد.
این رمان سال ٢٠٢٠ از سوی انتشارات کتاب ارزان در استکهلم سوئد چاپ و توزیع شده است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)