افشای تجاوز و تعرض های جنسی به زنان در شبکه اجتماعی توییتر به موضوع داغ این روزهای فضای مجازی تبدیل شده است. ابتدا با فرد نه چندان مطرحی به نام کیوان امام از دانشجویان سابق دانشکده هنر دانشگاه تهران کلید خورد و سپس به افراد مشهور هنرمند دیگری رسید. متجاوزین افراد فرادست و شاکیان عموما دختران دانشجو یا کارآموز بودند که بعضا پس از سال ها لب به اعتراف گشوده و تجربیات آزار جنسی توسط این افراد را رسانه ای کردند. موضوعی که برگرفته از جنبش می توی me-too چند سال پیش بود که در شبکه های اجتماعی دنیا همه گیر شده بود. در آن جنبش زنان و چه بسا پسرانی که از آزارهای جنسی که دیده بودند گفتند و جهان را در شوک فرو بردند.

اما اینجا در ایران ظاهرا این جنبش کمی دیرتر شکل گرفته و اکنون وقت افشاگری بر علیه افرادی که از جایگاه و شغل خود سو استفاده کرده اند، فرا رسیده است.

موضوعی که در این ماجرا بیشتر  به چشم می آید پررنگ بودن نقش اهالی حوزه سینما و هنر در این فاجعه ست. به گزارش اکثر این روایت ها متجاوزین از طیف هنرمندان ، نویسندگان شعرا و طنزپردازان بوده اند. که به بهانه هایی همچون تست بازیگری ، مصاحبه و نشان دادن نمونه کار و … سوژه ها را به خلوت خود کشیده و به انحاء مختلف به آنان تعرض و تجاوز میکرده اند.

همواره طی آمارهای سالیان گذشته و بر اساس صحبت های قربانیان که موضوع تجاوز به خود را مطرح کرده اند بیشترین آمار تجاوز در محیط کار و از میان آشنایان و همکاران یا هم صنفان بوده است. و البته آمار تجاوز توسط نزدیکان و اقوام و اعضای خانواده نیز کم نبوده است، اما طی افشاگری های روزها و هفته های اخیر بخش دیگر متجاوزین در جامعه نیز دیده شد تا بیش از پیش به این جمله برسیم که “هرکسی میتواند متجاوز باشد، در هر لباس با هر تفکر و در هر شغلی”

بی شک این اتفاقات پیش از این و در سالیان گذشته و حتی قرن های گذشته و در حکومت های مختلف نیز بوده است اما در آن زمان رسانه ای برای افشای آن وجود نداشته است. به جز موارد معدود افشاگری هایی که در دهه های گذشته رسانه ای شده و عمدتا مربوط به افراد سیاسی ،جزو طبقه حاکم و توام با  اهداف سیاسی بوده است.

در همه حال فکر اینکه جامعه ی هنری و به اصطلاح روشنفکر نیز مبتلا به این رذیله ی اخلاقی باشد نیز آزاردهنده ست. آنجایی که بخش زیادی از آزاردیدگان از تمامی اتفاقات زندگی همواره برای التیام آلام خود به هنر پناه میبرند. با گوش کردن یک موسیقی آرامش بخش و یا دیدن فیلم های امیددهنده و یا ساعتی فراغت از دنیا با لذت بردن از یک گالری نقاشی! حال تصور کنید شخصی با همین دید برای آموزش یک “هنر” به یک استاد آن رشته مراجعه می کند اما در کمال بهت و حیرت (موضوعی که تمامی قربانیان این رشته بدون استثنا آن را ذکر کرده اند!) اتفاقی برایشان رقم می خورد که سالیان سال نمی توانند با آن خاطره کنار بیایند. همین مسئله خود اهمیت این موضوع را دوچندان میکند تا با نگاه عمیق تری به این فاجعه بنگریم چرا که به نظر قشری که باید مامن روحی و فکری سایر اقشار جامعه باشد خود مبتلا به بزرگترین بی فرهنگی و رذالت شده است!

چاره چیست؟

به نظر من تشکیل گفتمان های نه به تجاوز در فضای مجازی و آموزش هر چه بیشتر نحوه ی ارتباطات کاری و شخصی، آگاهی بخشی، تلاش برای از بین بردن تفکر مجرم دانستن قربانیِ تجاوز و افشای بدون پرده ی متجاوز لااقل تا اینجا بهترین راهکار برای مبارزه و پس زدن این درد اجتماعی ست و همچنین تاکید بیشتر بر این موضوع که “هرکسی” میتواند متجاوز باشد حتی هنرمندان! اگرچه نقش حکومت ها و فرهنگ های بومی را نمی توان در این میان نادیده گرفت. متاسفانه در اکثر نقاط دنیا قوانین بیشتر به نفع متجاوز بوده و اثبات صورت پذیرفتن تجاوز بسیار دشوار است. چراکه طبیعتا در اکثر قریب به اتفاق موارد، تجاوز در مکان های خلوت و بدور از چشم دیگران اتفاق می افتد و نداشتن شاهد خود بهترین دلیل بر رد ادعای تجاوز است. از طرفی اگر قربانی نتواند ادعای خود را ثابت کند متجاوز می تواند به اتهام تهمت از قربانی شکایت کرده و ماجرا کاملا برعکس شود! لذا در این ماجرا بهترین کار ابتدا پیشگیری از تجاوز با آگاهی بخشی و سپس در صورت وقوع افشای آن بدون ترس از آبرو و موضوعاتی از این دست است، چه بسا متجاوز شاکیان دیگری نیز داشته بوده باشد و با افشای یک نفر باقی نفرات نیز جرات پیدا کرده و او را رسوا کنند تا به دست قانون بیفتد. اتفاقی که در همین روزهای اخیر افتاد. بیش باد…

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)