درس های غدیربرای بشریت-اسدالله جعفری

فهرست

بازخوانی غدیر از دومنظر

غدیر برای جامعه امروز ما چه دارد؟

گزارش کوتاهی از گزارش های گزارشگران غدیر

کیفیت خطبه غدیر

خلاصه خطبه غدیر

بیعت مردان

بیعت زنان

اعداد بیعت کنندگان

پاسخ سؤال

سازگاری اعتقاد به غدیر با جهان مدرن امروز

سیاست و دیانت همزاد هم است.

شایسته سالاری

غدیر را می توان ازدو منظر بازخوانی کرد.

  • غدیر را به عنوان یک واقعه تاریخی و پدیده ای از پدیده های تاریخ مندجامعه شناسی مورد مطالعه و بررسی قرار داد.

همانطور که می دانیم حرکت دراز آهنگ تاریخ در بستر زمان، رخداد های مثبت ومنفی بسیاری را شاهد بوده و برای نسل های آینده روایت کرده اند. اما با مرور زمان و کهن سالی تاریخ و تسلط قدرتمندان بر اندیشه و قلم، بخش عظیمی از تاریخ نویسان و گزارش گران وقایع رخداده در دل تاریخ، جعل وقایع و تحریف رخداد ها، رخداداست. این باعث شد که نگاه شکاکانه به تاریخ و روایت های تاریخ مند، ظهور کند.

غدیر را می توان از این نظر مطالعه کرد که آیا گزاره های تاریخی غدیر دردایره صدق وکذب کجا قرار دارد. فصل ممییز آن چیست. ذاتیات و عرضیات را ازهم جداکرده برهان ثبوت و اثباتش را تبیین کرد.

در این نوشته این نگاه مقصد و مصود مانیست و بنای کاوش در دل تاریخ را نداریم و نمی خواهیم که شانه به شانه گزارش گران حرکت کنیم و قلم و ذهن روایت گران غدیر را در سنجه صدق وکذب و تحریف و تکذیب و جعل و جعلیات بازخوانیم.

  • نگاه دوم به غدیر نگاه معرفت شناسانه کاربردی و راهبردهای عملی در دوحوزه دین ورزی و سیاست گری است.

این نگاه کاری به بود و نبود چیزی بنام واقعه غدیر کارندارد و آن را به عنوان یک اصل موضوعی مفروض گرفته به درس های عملی از آن واقعه ی روایت شده می پردازد و مضمون گذشته چراغ آینده است را سرلوحه کار خودقرارداده در پرتو چنین اندیشه اندیشه کرده رهآورد اندیشه اش را در عرصه عمل عرضه می دارد.

پس سخن را با این پرسش آغاز می کنیم: غدیر برای جامعه امروز ما چه دارد؟

  برای پاسخ به این سؤال ناچاریم که گزارش کوتاهی از گزارش های گزارشگران غدیر را بیان کنیم و بعد به پاسخ سؤال برگشته آن را تبیین می کنیم.

  واقعه غدیر از مهم‌ترین وقایع تاریخ اسلام است که در آن، پیامبر اسلام(ص) هنگام بازگشت از حجه الوداع در ۱۸ ذی‌الحجه سال دهم قمری در غدیر خم، امام علی(ع) را جانشین خود معرفی کرد. حاضران در آن واقعه که بزرگان صحابه نیز در میان‌شان بودند، با امام علی(ع) بیعت کردند.

این معرفی بنا به دستور خدا در آیه تبلیغ بود  ((مائده: ۶۷) پس از نزول این آیه، پیامبر(ص) دستور توقف کاروان را صادر نمود و گفت آنانی که پیشاپیش حرکت می‌کنند، به محل غدیر بازگردند و کسانی که عقب مانده‌اند، به کاروان در غدیر خم، ملحق شوند.( نسائی، سنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۳۵.). این آیه به پیامبر(ص) دستور می‌داد آنچه خداوند بر او نازل کرده، ابلاغ کند و اگر این کار را نکند، رسالتش را انجام نداده است.

حدود ۳۶۰ تن از دانشمندان اهل سنت نیز این مطلب را پذیرفته‌اند. نامهای برخی از مفسران و مآخذ و مدارک اهل سنت چنین است:

واحدی در کتاب اسباب النزول می‌گوید: ان آیه (یا ایهاالرسول…) نزلت فی یوم غدیر فی علی بن ابیطالب. (سباب النزول، ص۱۵۰.) سیوطی در کتاب الدرالمنثور می‌نویسد: ان آیه (یا ایهاالرسول…) نزلت فی یوم غدیر فی علی بن ابیطالب. (لدرالمنثور ج۳، ص۱۱۷.)فخر رازی در تفسیر خود می‌نویسد: مفسران ۱۰ وجه و سبب برای نزول این آیه بیان کرده‌اند. سپس در ادامه می‌گوید: «العاشر نزلت هذه الایه فی فضل علی بن ابی طالب، و لما نزلت هذه الایه، اخذ بیده و قال “من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. فلقیه عمر فقال هنیئا لک یابن ابی طالب، اصبحت مولای و مولا کل مومن و مومنه.” آنگاه که این آیه نازل شد پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دست حضرت علی (علیه‌السّلام) را گرفت و فرمود: هرکه من مولا و سرپرست و حاکم او هستم، علی هم مولای اوست. خداوندا، دوست بدار هرکه علی را دوست دارد و دشمن بدار هرکه او را دشمن دارد. سپس عمر با حضرت علی (علیه‌السّلام) ملاقات کرد و بعد از تبریک، گفت: تو مولای من و مولای مرد و زن مومن هستی.( تفسیر فخر رازی، ج۱۲، ص۴۰۱.)

پس از واقعه غدیر آیه اکمال نازل شد: « اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً  مائده/ آیه۳. امروز دین شما را کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.» این آیه در همه تفاسیر شیعه بنام آیه ولایت و آیه اکمال دین مورد بحث و بررسی سندی و دلالی قرار گرفته و هر مفسری با توجه به زاویه نگاه خویش حول و محور غدیر  بحث کرده اند.

بخش عظیمی از مفسران و قرآن پژوهان اهل سنت هم ذیل همین آیه راجع به غدیر و شخصیت محوری غدیر امام علی سخنانی به این نمط دارند:

۱- خطیب نیشابوری در تاریخ بغداد، می‌نویسد:«…فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لک یابن ابی طالب اصبحت مولای ومولا کل مسلم فانزل الله “الیوم اکملت لکم دینکم”»

۲- درالمنثور در ذیل آیه «لما نصب رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) علیا (علیه‌السّلام) یوم غدیرخم فنادی له بالولایه هبط جبرئیل بهذه الایه”الیوم اکملت…”»

۳- در فرائد السمطین، باب ۱۲ چنین می‌خوانیم:

«…ثم لم یتفرقوا حتی نزلت هذه الایه “الیوم اکملت” فقال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمه ورضاء الرب برسالتی والولایه “لعلی (ع” من بعدی ثم قال “من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله»

روز غدیر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مردم را به سوی حضرت علی (علیه‌السّلام) فراخواند و دست حضرت را بلندکرد، به طوری که زیر بغل حضرت پیدا شد. هنوز مردم متفرق نشده بودند که آیه «الیوم اکملت…» نازل شد. سپس حضرت فرمود: پروردگارا، دوست بدار کسی را که علی را دوست دارد و دشمن بدار کسی را که علی را دشمن دارد و یاری کن هر که علی را یاری کند و…

۴- شان نزول آیه فوق و داستان‌های مربوط به غدیر در مناقب خوارزمی،تاریخ یعقوبی،نورالابصار، فصول المهمه ابن صباغ نیز ذکر شده است:

پیامبر اسلام، در سال آخر عمر با بیش از صد هزار تن حجه الوداع را به جای آورد و در برگشت در سرزمین «خم» که جایگاه گودال‌های آب بود، فرمان ایست داد. پیش افتاده‌ها توقف کردند و عقب‌ماندگان رسیدند. از سنگ و جهاز شترها منبری ساختند و پیامبر بر روی منبر در برابر جمعیت صد هزار نفری و در گرمای سوزان غدیر، خطبه‌ای ایراد کرد. سپس کمربند حضرت علی را گرفت وفرمود: «من کنت مولاه فعلی (فهذا علی) مولاه اللهم وال من والاه…» سپس مردم، از جمله عمر، با حضرت بیعت کردند و صدای بخ بخ بلند شد. ن ک:«          خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۹، ص۲۲۱. سیوطی، جلال‌الدین، الدرالمنثور ج۳، ص۱۹خوارزمی، موفق بن احمد، مناقب امیرالمومنین، ص۷. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۲. شبلنجی، مؤمن بن حسن، نور الابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار ص۷۵»

کیفیت خطبه غدیر

وقتی جمعیت به غدیر خم رسید، حضرت فرمودند: «ایها الناس اجیبوا داعی الله، انا رسول الله؛ ‌ای مردم! دعوت کننده خدا را اجابت کنید، من فرستاده خدایم.»

و این کنایه از آن بود که وقت ابلاغ پیام بس مهمی فرا رسیده است. پس از این دستور، همه مرکب‌ها متوقف و جلو رفته‌ها باز گشتند. شدت گرما به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه‌ای از لباس خود را به سر‌انداخته و گوشه‌ای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عده‌ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند. از سوی دیگر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مقداد و سلمان و عمار را فرا خوانده، دستور دادند تا به محل درختان کهنسال رفته آنجا را آماده کنند. آنها خارهای زیر درختان را کندند و آنجا را صاف نمودند و آب و جارو زدند، و در فاصله بین دو درخت، روی شاخه‌ها پارچه‌ای به عنوان سایبان‌ انداختند تا آن محل برای برنامه سه روزه آن حضرت کاملا مساعد شود.

سپس با کمک سنگ‌ها و جهاز شتران منبری به بلندی قامت آن حضرت ساختند. بعد از اقامه نماز ظهر، حضرت بر بالای منبر رفت و امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) را نیز فرا خواند و به او دستور داد، بالای منبر بیاید و در سمت راستش یک پله پایین تر بر فراز آن قرار گیرد. ن.ک« مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۱، ص۳۸۷.   

، ج۳۷، ص۱۷۳.، ج۳۷، ص۲۰۳.علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، صص۱۰-۲۴.  شیخ عبدالله، عوالم العلوم، ج۱۵، صص ۴۴.، ۹۷.»

خلاصه خطبه غدیر

 خلاصه خطبه غدیر را می‌آوریم:

بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: «اقرار می‌کنم به بندگی خدا و شهادت می‌دهم که او پروردگار من است، و آنچه به من وحی نموده، ادا می‌نمایم و الا ترس دارم عذابی بر من فرود آید…خداوند بر من چنین وحی کرده است: ‌ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، رسالت او را نرسانده‌ای و خداوند تو را از مردم حفظ می‌کند.

‌ای مردم! من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکرده‌ام، جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام رساند…و مرا مامور کرد که در این محل اجتماع بپا خیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم: «ان علی بن ابی طالب اخی و وصیی و خلیفتی و الامام من بعدی، الذی محله منی محل‌ هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی و هو ولیکم بعد الله و رسوله؛ به راستی علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من و امام بعد از من است. کسی که نسبت او به من همانند نسبت‌ هارون به موسی است، جز اینکه پیامبری بعد از من نیست و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش می‌باشد.» ن.ک((مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۷، ص۲۰۶.بحرانی، شیخ عبدالله، عوالم العلوم، ج۱۵، ص۳۰۷.علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، صص۱۲-۲۹۴  

سید بن طاووس، علی بن موسی، طرائف، ص۱۲۱.  همچنین برای اطلاع بیشتر و نوع استدلات و ارجاعات واقعه خدیر وروایت وتفسیر ها مطالعه«عبقات الانوار میر حامد حسین هندی، جلد غدیر» بسیار مفید ولازم است.))

پس از این خطبه که(با الفاظ و اسناد متعدد نقل شده) است مردم حاضر در مکان غدیر خم به فرمان خدا و ابلاغ رسول الله، با علی دومین ضخصیت آن روز جهان اسلام بیعت می کنند که گزارش گران گزارش های گونه گون داده و در ذکر اعداد بیعت کنندگان و چگونگی بیعت، اختلاف نظردارند.

بیعت حجاج برگشته از حَجت الوداع و گرد آماده در اطرف بکه آب بنام غدیرخم را بطور خلاصه می آوریم:

بیعت مردان

 پس از پایان خطبه، مردم به سوی پیامبر و امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) هجوم آوردند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می‌دادند و به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و علی (علیه‌السّلام) تبریک می‌گفتند و پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمود: «الحمد لله الذی فضلنا علی جمیع العالمین؛ حمد برای خدای است که ما را بر همه جهانیان برتری داد.» و صدای مردم بلند شد که «آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت می‌کنیم. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مکرر می‌فرمود: به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید؛ زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است.»

بیعت زنان

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور دادند تا ظرف آبی آوردند و پرده‌ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد و زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و امیرمؤمنان در سوی دیگر، با آن حضرت بیعت نمایند. همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند و این دستور را درباره همسر خویش مؤکد داشتند. بانوی بزرگ اسلام، حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) نیز از حاضرین در غدیر بودند. همچنین کلیه همسران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در آن مراسم حضور داشتند.(( ۳۴. بحارالانوار، ج۳۷، صص۲۱۷-۱۳۳-۱۵۹-الغدیر، ج۱، ص۲۷۱.   

اعداد بیعت کنندگان

درباره تعداد افراد حاضر در غدیر خم اختلاف‌نظر است. تعداد حاضران را ده هزار نفر، دوازده هزار نفر، هفده هزار نفر، هفتاد هزار نفر و ۱۲۰هزار نفر گفته‌اند. برخی با توجه به گنجایش جمیعت در فضای غدیر خم، جمعیت مدینه در سال دهم هجری، در نظر گرفتن جمعیت حاضر در مکه در حجه الوداع، گزارش مبنی بر حضور ده هزار نفر در غدیر خم را مستندتر دانسته‌اند

بعض ازبزرگان صحابه را هم ذکر کرده اند: عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، عایشه بنت ابوبکر، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، زبیر بن عوام، جابر بن عبدالله انصاری، عباس بن عبدالمطلب، ابوهریره از صحابه‌ای بودند که در واقعه غدیر حاضر بوده و آن را بدون واسطه نقل کرده‌اند. واقعه غدیر در منابع شیعه و سنی نقل شده است. برخی از فرازهای خطبه غدیر مانند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» متواتر است.

ن.ک: عیاشی، کتاب التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، صص۳۳۲.-۳۲۹. شعیری، جامع الاخبار، ، ص۱۰.طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۵۶.

ابن جوزی، تذکره الخواص، ۱۳۷۶ق، ص۳۷.«بررسی تعداد جمعیت حاضر در غدیر»، ص۳۸.ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۳۹۸ق، ج۷، ص۳۴۹.ابن عقده الکوفی، کتاب الولایه، ۱۴۲۴ق، ص۱۵۰.ابن عقده الکوفی، کتاب الولایه، ۱۴۲۴ق، ص۱۵۲.جزری شافعی، أسنی المطالب، مکتبه الامام أمیرالمومنین، ص۴۸.جوینی، فرائدالسمطین، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۳۱۵.ابن عقده الکوفی، کتاب الولایه، ۱۴۲۴ق، ص۱۵۰.امینی، الغدیر، ج۱، ص۵۷.

 

حال پاسخ آن سؤال را در چند محور بیان می کنم:

۱-       سازگاری اعتقاد به غدیر با جهان مدرن امروز

( صرف نظر از قرائت های مختلف مذاهب درون دینی اسلام، از اسلام) اولین درسی که ازغدیر برای بشریت نصیب می شود این است که اعتقاد غدیر با جهان مدرن امروز ساز گاری دارد.

درست است که اصل غدیر و نصب امام علی برای ولایت و حکومت بعد از رسول الله به فرمان خدا بوده و رسول الله آن فرمان را ابلاغ کرده است. اما همین فرمان خدا توسط رسول الله به صورت امر تعبدی و تحکم آمیز ابلاغ نشده است.

ابلاغ آن دستور توسط رسول الله به چند صورت قابل تصور است:

الف  ابلاغ ولایت امام علی فرمان الهی و  وحی دستوری بود. رسول الله می توانست مثل سایر آیات وحی شده، این فرمان را به عنوان وحی، ابتدا در میان کاتبان وحی قرائت نموده بعد به طور عام ابلاغ کند.

ب_ رسول الله می توانست به مفاد آیات کریمه:

«وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى»،

« وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ»

 دستور مولوی می داد  و این دستور را به عنوان یک بخش نامه بر امت اسلامی ابلاغ می کرد  ولی غدیر نشان داد که رسول الله اصل اختیار در انتخاب را به رسمیت شناخت و قبل از ابلاغ فرمان ولایت امام علی به بلاغ و تبیین قیام نمود تا « لَآ إِکْرَاهَ فِى ٱلدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ ٱلرُّشْدُ مِنَ ٱلْغَىِّ»  در امر ولایت هم محقق گردد.

ج- پیمبر می توانست فرمان ولایت و نصب امام علی را به صورت مکتوب به عنوان وصیت بعد از رحلت خود به اطلاع امت برساند نه آن که به صورت دموکراتیک در یک گرد هم آیی بزرگ سراسری و با سخنرانی قبل از ابلاغ ولایت، مردم را به بیعت دعوت کند.

البته بخشی از مذاهب اسلامی بنام شیعه و امامیه معتقد است که رسول الله هنگام رحلت هم می خواست نامه به عنوان وصیت برای ولایت و وصایت امام علی بنویسد. برای همین قلم و دوات طلب کرد اما عده ای با انگیزه های دیگر نگذاشتند که این وصیت نوشته شود.

به نظر من این استدلال نمی تواند یک استدلال خدشه ناپذیر و مقبول باشد مگر آن که آن را به عنوان یک باور دینی قبول کرد.

چرا نمی توان به آن نامه نوشته نشده استدلال بر وصایت و ولایت امام علی کرد؟

دلیل مطلب این است که به هردلیلی که بود آن نامه نوشته نشد. حال که نامه نوشته نشده و روایت های صریح بر وصیت در آن جلسه نداریم(وصایت امام علی در روایات دیگر به قدرکافی وجود دارد) نمی توانیم نیت خوانی کنیم و ذهنیات مذهبی خودرا بر پیامبر تحمیل نموده منویات  و احساسات شخصی و صنفی خودرا از زبان رسول الله بازگو کنیم.

درثانی اصل مسئله یک امر جدل الطرفینی است. به همان شدت و حدت که ماشیعیان بر وصایت استدلال می کنیم مخالفان هم بر عدم وصایت استدلال می کنند به قول منطقیان اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال.

د- نبی مکرم اسلام می توانست آن خبر وحیانی را در یک گرد هم آیی سراسری  که بخش های از امت اسلامی از همه جای قلمرو حکومت اسلامی تحت زعامت رسول الله، گرد آیند و پیغمبر برگزیده خدا، در جمع امت، ضرورت جانشین بعد ازخود را بیان کند و برای تأکید آن ضرورت فرمان خدا را هم ابلاغ کند.

عملا دیدیم که رسول اکرم راه چهارم را برگزید و در این راه چهارم بود که:

اصل لا اکراه فی انتخاب الحاکم محقق می شود تا اگر فردا در حکومت های مدرن و قرن بیستمی همین لا اکراه فی انتخاب الحاکم، لباس انتخابات دموکراتیک و حکومت مردم سالاری  برتن کرد و عقل ها را خیره کرده و دانش های نوین خلق کند،این سنت حسنه چون نگینی الماس برتارک قرن بدرخشد.

اتفاقاتی که بعد از رحلت رسول الله افتاد و نقشه راه رسول الله نقش زمین شد و نقش بازان دیگر طرح دیگر انداخت و امام علی منصوب خدا و رسول برکرانه حکومت به نظاره خود خوانده ایستاد، نشان داد که مسئله حکومت و رهبری سیاسی در اسلام اکراه پذیری وتعبد پذیری ندارد.

یادم هست قرآن پژوه بی مانند، سیاست مدار حکیم و اسلام شناس معتدل، آیت الله هاشمی رفسنجانی،در جمع اصلاح طلبان خراسان رضوی، در تالار آیینه حرم امام رضا(ع) راجع به ولایت و حکومت امام علی و اصل انتخاب آزاد و مقبولیت حکومتی با رأی و اقبال مردم گفت:

در تاریخ هست که روز رسول الله امام علی را طلبید گفت یاعلی شما به دستور خدا منصوب به ولایت و امیری هستید، اما بعد از من اگر مردم به شما اقبال نکردند مردم را به حال خود شان رها کنید.

این سخن آیت الله هاشمی را رفتار امام علی هم تأ یید می کند. چون امام وقتی دید مردم برای ولایت امری او اقبال ندارد، کناره گیری خود خواسته را انتخاب نمود و برای به دست گرفتن حکومتی که از طرف خدا به ولایت امری آن منصوب شده بود، دست به شمشیر نبرد. در واقع اولین شخصیت تاریخ بشر است که نهضت عدم خشونت را پایه گذاری کرد و این درس بزرگ را به بشریت داد که برای گرفتن حق مسلم خود هم نباید خون ریخت و آدم کشت.

البته رفتار امام علی با اعتقاد بعضی از شیعیان (که می گویند امام علی از بی یاوری و بی کسی خانه نشین شد نه از سر قدرت و برای مصلحت  و وحدت امت اسلامی) صد و هشتاد درجه اختلاف دارد

این نوع اعتقاد شیعیان افراطی غالی مشرب، بزرگترین جفا در حق امام علی است. امام علی که اولین انسان است که نهضت عدم خشونت را پایه گذاری کرد و به بشر درس داد که خون انسان و انتخاب و اختیار انسان مهمتر از هرچیزی است. به بشریت درس داد که بر دل ها و جان و عقل ها حکومت و امیری کند نه بر تن ها و یک مشت استخوان و پست.

۲-         سیاست و دیانت همزاد هم است.

 دومین درس غدیر، همزاد بودن سیاست و دیانت است.چون غدیر روز برگزیده شدن امام علی برای اداره حکومت و تدبیر سیاست بعد از رسول الله بود.

چنان که رسول الله در عین حال که آورنده وحی بود و رهبری دینی را داشت و روح انسان ها را  در حمام اعتقاد پاک و مطهر کرده تا عرش خداپرواز می داد، رهبری سیاسی و زعامت اجتماعی را برعهده داشت. همان طور که در هنگامه نیایش و رویش روح و فتح قلب، امام ستاده در سجاده و محراب بود، درهنگامه های حرب خون بار و وقت رقص شمشیر هم لباس رهبری برتن داشت و شانه به شانه مجاهدان حرکت کرده چشم در چشم دشمن می ایستاد.

این دین دین سیاست است و آن سیاست در سایه دین سیاست انسانی است.

سیاست منهای دین منتج به دیکتاتوری عریان و مهار گسسته و فاشیسم مطلق می شود و دین منهای سیاست بدل به دین خانقا ئی و عزلت گزینی های ژنده پوشی و خزیدن به سراخ های کوه و رهبانیت های خلق گریز وخالق ستیز می شود.

آنچه بشر را به خاک سیاه نشانده است سیاست های منهای دین و دین های منهای سیاست بوده اند.

سیاست منهای دین است که به خاطر یک دستمال معشوقه و رقصاندن اسافیل، شهری را آتش زده به تماشا ایستاده قهقهه مستانه سر می دهد.

اما سیاست در سایه دین وغدیر است که حاکم آن می گویند:

 وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَهَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَهٍ أَسْلُبُهَا جِلْبَ شَعِیرَهٍ مَا فَعَلْتُهُ وَ إِنَّ دُنْیَاکُمْ عِنْدِی لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَهٍ فِی فَمِ جَرَادَهٍ تَقْضَمُهَا مَا لِعَلِیٍّ وَ لَنَعِیمٍ یَفْنَى وَ لَذَّهٍ لَا تَبْقَى نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ وَ قُبْحِ الزَّلَلِ وَ بِهِ نَسْتَعِینُ . سوگند بخدا اگر هفت اقلیم را با هر چه در زیر آسمانهاى آنها است بمن دهند براى اینکه خدا را در باره مورچه ‏اى که پوست جوى از آن بربایم نافرمانى نمى‏ کنم، و بتحقیق دنیاى شما نزد من پست‏تر و خوارتر است از برگى که در دهن ملخى باشد که آنرا مى‏ جود، ۷ چه کار است على را با نعمتى که از دست مى‏ رود، و خوشى که بر جا نمى‏ ماند، بخدا پناه مى‏ بریم از خواب عقل (و بى‏ خبر ماندن او از درک مفاسد و تباهکارى ‏هاى دنیا) و از زشتى لغزش (و گمراهى) و (در جمیع حالات) تنها از او یارى مى‏ جوییم.(خطبه ۲۲۴امام علی)

آری این درس بزرگ غدیر است که دین و سیاست همزاد هم هستند و سیاستمدار دینی باچنان قدرت مطلقه، نمی خواهد حتی با ربودن پست دانه ای جوی ازدهان موری خدایش را عصیان کند همین سخن امام علی برمسند حکومت رانی است که عقل فردوسی بزرگ و سعدی جهان دیده را شکوفان کرده چنان اوج می بخشد که می سراید:

 چه خوش گفت فردوسی پاک زاد

که رحمت بر آن تربت پاک باد

میازار موری که دانه‌کش است

که جان دارد و جان شیرین خوش است

سیاه اندرون باشد و سنگدل

که خواهد که موری شود تنگدل

مزن بر سر ناتوان دست زور

که روزی به پایش در افتی چو مور

درون فروماندگان شاد کن

ز روز فروماندگی یاد کن

۳-          شایسته سالاری

غدیر درس شایسته سالاری است. در غدیر بود که شایسته سالاری مورد تأیید خدا قرار گرفت به امضای عقل رسید و دل بی قرارگشت و به طواف پرداخت.

رسول الله در خطبه  ولایه ی غدیر نگفت علی داماد من است، من اورا بعد از خودبرشما حاکم می کنم.

رسول اکرم درخطبه سیاسی غدیر نگفت که طبق رسم عرب من برای خود جانشین برمی گزینم و شما بدون چون و چرا و چشم بسته بر این گزینش گردن نهید.

رسول الله در غدیر از رسالت عالی انسانی، فرمان بری خدا، صداقت،  امانت، درستی و راستی گفت و خطاب به من مردم گفت آیامن در اینهای که گفتم از رسالت، عبودیت، صداقت، طهارت جان … برشما اولیت ندارم؟

همه بایک زبان و یک دل گفتند آری ای رسول خدا شما اولای ازما و بر ما  هستید.

وقتی رسول الله چنان اعتراف صریح را از امت گرفتند؛ فرمود اکنون که اولیت من را براساس همان خصلت های عالی انسانی و خدای قبول کردید و من را به خاطر همان والای ها اولولیت و اوّلیت بخشیدید و برگزیدید، من هم اعلام می کنم که از میان همه امت اسلامی تنها کسی که کوپی مطابق اصل من است و هرآنچه را من از انسانیت و شرافت اکتسابی دارم؛ علی داراست. هرکسی را من به خاطر این ویژگی ها مولای او هستم بعد ازمن علی مولای او است: «أَلَسْتُ أَوْلى بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ؟ قالُوا: بَلى. قالَ ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ. أَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ… خصائص نسائى، ص ۱۰۱؛ المعجم الکبیر طبرانى، ج ۵، ص ۱۹۵، ۲۱۲»

 آری درس غدیر برای بشریت درس گزینش شایسته ها و شایسته سالاری و دفن قوم سالاری و افتخار تبارگرایی و منسوخ ساختن سیاست آپارتایت نژادی و بنیاد نهادن سیاستی برمحور فضیلت ها و شرافت های اکتسابی است.

شاید فرصت نباشد که دیگر درس های غدیر و شایستگی های صاحب غدیر و حکومت مؤمنانه حاکم منتخب غدیر را بیان کنیم.

در خاتمه  راجع به صاحب غدیر باید از زبان مولوی بزرگ بگویم

یک دهان خواهم به پهنای فلک

تا بگویم وصف آن رشک ملک

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)