«بعد از این باید نوکری محررهای آخوندها را بکنیم»
خواندن تاریخ مشروطه از زاویهای غیر از زوایه دید مشروطه خواهان جذابیت خاص خود را دارد. یکی از منابعی که به خوبی میتوان ذهنیت درباریان مظفرالدین شاه در مورد قیام مشروطه را شناخت،نامه های میرزا محمدخان وکیل الدوله است که منشی مخصوص،وزیر تحریرات و ندیم مظفرالدین شاه بود.
او در نامه هایش به طور مشخص از سه چیز در هول و هراس بود
اول،بی پولی خالی بودن صندوق دولت که باعث شده بود بسیاری از درباریان و نظامیان پست های خود را رها کنند.
دوم، افتادن کارهای مملکت به دست ملاها و روضه خوانان.
سوم نقش سفارت انگلیس در تهیج معترضان و در پی آن گستاخ و بی پروا شدن مردم و بی احترامی مکرر آنها به شاه و شاهزادگان.
او در نامه های که اکثرا برای میرزا علی اصغر خان اتابک در سویس و نریمان خان قوام السلطنه وزیر مختار (سفیر) ایران در اتریش نوشته است به شرحی از وقایع ایران می پردازد که خواندن آن خالی از لطف نیست و برخی نکات آن آموزنده است.
او مکرر در نامه های که مینویسد از افزایش سطح مطالبات معترضین از عزل عین الدوله به خواست مشروطه و مجلس ملی سخن میگوید و به نقش سفارت انگلیس اشاره میکند، او معتقد است مطالبه مردم ،مشروطه و جمهوری نبوده و تنها خواهان عزل شاهزاده (عین الدوله ) بوده اند ولی در جریان تحصن در سفارت به یکباره متحول گشتهاند.او در نامه به اتابک مینویسد:«حکایت ازدحام مردم در سفارت ساعت به ساعت در تزاید، و رسوائی و افتضاح بالاگرفته است و هر شب درس قانون میخوانند و همه اهل پلتیک و قانون شده اند و حرف های میزنند که آدم مات میماند،مثلا میگویند،معنی تحت الفظ شاه این است:نماینده ملت،و در صورتیکه ملت کسی را نخواسته باشد آن شخص را در هیچ دول نماینده نخواهند شناخت و دیگر تمام حرف ها تمام است»
او بارها در مورد دخالت انگلیسی ها و حمایت از متحصنین می نویسد:«ژارژ دافر (کاردار سفارت) با آن تجار معتبر واضح گفته است که اجازه دارم تا یک کرور تومان بدون تنزیل (نزول) به شماها بدهم که به کاسب و اصنافها که در اینجا پناهنده هستند و آذوقه ندارند در میان آنها هرکس بفرا خور کسب و اعتبار قسمت نمایند»
در نامهای دیگر به تحریک و گستاخ کردن مردم توسط سفارت انگلیس اشاره میکند و می نویسد:« ژارژ دافر صندلی خواسته بالای صندلی رفته و نطق مفصلی کرده و به مردم ترجمه کردند و اطمینان دادند که شما الان در تحت حمایت دولت انگلیس هستید و از احدی ترس و واهمه نداشته باشید و هرکسی هم در بیرونها حرفی بشما بگویید بزنید و نترسید، حتی اگر شاهزاده هم با شما طرف بشود بزنید و ریز بکنید. و ما از خدا میخواهیم که کسی با شما طرف شود و آنوقت توپ های دولت انگلیس که مستعد و حاضر است،سرازیر خواهد شد.»
او پس از استقرار مجلس ملی درنامه ای به میرزا خان ابوالحسن معاضد السلطنه پیرنیا سرکنسول ایران در بادکوبه،از احوالات عجیب کشور و زیادهخواهی مشروطه خواهان سخن می گوید و از قدرت فزاینده علما و روضه خوانان گلایه می کند،«گفتهاند باید تمام وزرا و حتی صدرالعظم باید از مشاغل خودشان استعفا بدهند آن وقت بحکم و اراده مجلس هرکس را بهر کاری که خواستند برقرار شود،که خیلی آب بردار است و خدا بکند که بی اصل باشد و یا بخیالات دور و درازی که دارند موفق نشوند والا بعد از این باید نوکری محررهای آخوندها را بکنیم…عجالتا بد اوضاعی است و به سید و ملا نمیتوان بلند حرف زد»
او پیشنهاد میدهد گروهی تجمع بکنند و کتابچه(یا پلاکارد) های در دست بگیرند و بر روی آن بنویسند که ما از شاه و مملکت خود راضی هستیم و اگر دوباره مردم به سفارت انگلیس رفتند به انگلیسی ها بگویم مردم ما هستیم نه آنهای که ملاها اغوا کردهاند.او به طعنه میگوید امروزه این ملاها ها حرف های میزنند که ادم گمان میکند «سالها در مجلس پارلمنت بوده اند».
او از شایع سازی و دروغ پراکنی مشروطه خواهان میگوید که برای بهم ریختن شهرها به آن متوصل شدهاند،در نامه به نریمان خان می نویسد،معترضین از زبان آقازادگان و بیگانگان تولید حرف میکنند و دولت توان تکذیب همه آنها را ندارد و اساسا اوضاع انقدر خراب است که این شایعات دیر به گوش مقامات میرسد:«در شهر انتشار دادند یک نفر کمپانی هولاندی (هلند) امتیاز ساخت ودایر کردن راه اهواز را خواسته و دولت پانزده کرور پول گرفته و به او واگذار می شود..و همچنین در مورد گمرک ایران گفتگوها انتشار دادند» او دست انگلیس را در پشت پرده این شایعپراکنی می بیند و دائما متذکر میشود:«باتحریک ژارژدافر قدری در عدد و نفرات سفارتیها افزودند و مقصود قیل و قالی است که میان مردم و علما انداخته و اینطور شهرت ها میدهند که نگذارند کارها اصلاح شود،پناه برخدا،مفسد هم درمیان بسیار است»
نکته جالب در متن نامه های او ،نگرانی درباریان است از قدرت گرفتن علما؛ او مشروطه را نه در قامت یک جنبش روشنفکری و متجدد،بلکه به مثابه اتحاد انگلیس با ملاها درک میکند تا سلطنت قاجار را تضعیف کنند: «خدا کند که علما مسلط نشوند که در حق هیچکس ابقا نخواهند کرد و اعتبارات نوکر باب و عمر و زید از میان خواهد رفت، انشالله تعالی موفق نخواهند شد»
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.