اعتراضات ضد حکومتی در تهران و بهبهان و شیراز و تبریز و ماهشهر نوید بخش موج تازه ای از خیزش عمومی و توده ای علیه جمهوری اسلامی است. این موج تازه کاملا قابل پیش بینی بود. شیوع کرونا تجمعات و تظاهرات خیابانی را محدود کرد ولی درعین حال خشم و انزجار توده ای از حکومت جنایت و وقاحت را که خود یک عامل مهم شیوع این ویروس کشنده بود، گسترش داد. مردم خود آستین بالا زدند و به مقابله با ویروس کرونا و حکومت همدست آن شتافتند و اکنون همزمان با موج دوم کرونا موج تازه اعترضات توده ای علیه کل حکومت نیز آغاز میشود. بستر و شرایط اجتماعی- سیاسی این موج ویژگیهائی به آن میبخشد که در خور تامل است و برای تعمیق و سازماندهی و پیشبرد اعتراضات باید این ویژگیها را بازشناخت.
ویژگی اول اینست که این اعتراضات در ادامه و در قالب اعتراض به اعدام صورت میگیرد. حکومت حکم اعدام سه جوان شرکت کننده در اعتراض آبان ماه را اعلام کرده و جامعه فریاد میزند: اعدامشان نکنید! این فریادی صرفا علیه مجازات اعدام نیست، بلکه علیه اعدام معترضین آبانماه است. علیه سیاست سرکوب و کشتار معترضین علی العموم است. نهادها و چهره ها و فعالین و هنرمندان و سلبرتی ها در ایران و در سطح جهانی علیه اعدام امیر حسین مرادی، محمد رجبی و سعید تمجیدی، جوانان معترضی که به نماد و چهره همه اعتراض کنندگان علیه حکومت تبدیل شده اند، و در اعتراض به حکومت کشتار اعتراض کنندگان بسیج میشوند و بیانیه و فراخوان و تومار منتشر میکنند. این در واقع ادامه خیزش آبان سال گذشته است. حکومت خود با صدور حکم اعدام برای این سه جوان خیزش آبان ماه را به مرکز توجه همگان رانده و مسبب دور تازه اعتراضات شده است. خشم فروخورده مردم دوباره سر باز میکند. اعلام حکم اعدام معترضین آبان، خیزش آبان و دیماه ٩٨ را به اعتراضات امروز وصل میکند و جامعه در یک مقیاس میلیونی با اعتراض به اعدام در واقع اعتراض خود به سرکوب و کشتار و بیحقوقی، و به فقر و فلاکتی که دردوره شیوع کرونا بمراتب شدید تر شده است ،اعلام میکند. اعلام میکند جنبش سرنگونی علیه حکومت جنایت و فساد و وقاحت ادامه دارد. اعلام میکند مردم حق دارند با شعار جمهوری اسلامی نابود باید گردد به خیابان بیایند و شما غلط میکنید به اعدام محکومشان میکنید. نمیگذاریم اعدام کنید! اینجا جنبش پیگیر و پرسابقه علیه اعدام به جنبش سرنگونی گره میخورد و اعتراض به اعدام قالب و چهارچوبی میشود برای اعتراض به سرکوب و بگیر و ببند و برای به عقب راندن کل ماشین کشتار حکومت.
اکنون این احتمال در افق نمایان شده که میتوان حکومت را حول مبارزه علیه اعدام بزیر کشید. حکومت اعدامها باید برود. مجازات اعدام بهمراه کل حکومت اعدام باید به زباله دان انداخته شود! اعدام نکنید یعنی گورتان را گم کنید!
ویژگی دوم، انعکاس بی سابقه و شورانگیز فریاد “اعدام نکنید” در مدیای اجتماعی است. بیش از ۵٠٠ هزار کاربر به طوفان توئتیری شکل میدهند که در ابعاد حیرت آوری با بیش از ۴ میلیون بازتوئیت و بیش از ۶ میلیارد بار رجوع، به ترند اول جهان تبدیل میشود. یک علت گستردگی بی سابقه این فضای اعتراضی در مدیای اجتماعی محدویتی است که بحران کرونا برسر راه تجمعات و تظاهرات خیابانی ایجاد کرده است اما این همه داستان نیست. درهمین دوره کرونا اعتصابات و تجمعات کارگران رشته ها و بخشهای مختلف و اعتراضات جمعی معلمان و بازنشستگان ادامه داشت. یک نمونه از مبارزات این دوره اعتصاب کارگران هفت تپه است که سی و سه روز متوالی است ادامه دارد و فضای اعتراضی دور اول اعتصاب درخشان هفت تپه با شعار محوری اداره شورائی را در اذهان زنده میکند. فضای اعتراضی در مدیای اجتماعی خود حاصل فضای اعتراضی در جامعه است اما صرفا گزارش دهنده و انعکاس یکطرفه آن نیست. موج تازه اعتراض بر چنین بستری آغاز میشود و این بار از همان آغاز مدیای اجتماعی را در ابعاد بیسابقه ای بکار میگیرد. همانطور که مثلا جنبش تمرد در مصر عمل کرد. توفان توئیتری اعدامشان نکنید در شکل توفان “جمهوری اسلامی نمیخواهیم” به خیابان می آید. مردمی که در تهران و بهبهان و شیراز و تبریز و ماهشهر به خیابان آمدند میلیونها کاربر مدیای اجتماعی را در ایران و در سراسر جهان با خود و در کنار خود دارند.
از همین جا به ویژگی سوم موج تازه اعتراضات یعنی انعکاس جهانی آن، میرسیم. هشتگ اعدامشان نکنید فی الحال انظار میلیونها کاربر، نهادها و سازمانها و دولتها، فعالین و سلبرتیها و کمپینرها را در سراسر دنیا بخود جلب کرده است. گوش جهانیان به یمن توفان توئیتری برای شنیدن شعارهای خیابانی مردم ایران باز است. تظاهر کنندگان در شهرهای ایران در خیابانهای جهان تظاهرات میکنند. زمینه این بازتاب جهانی را نیز خیزش آبان و دیماه سال گذشته فراهم کرد. کشتار آبان ماه و بدنبال آن شلیک به هواپیمای مسافربری تشت رسوائی حکومت را از بام جهان بزیر انداخت و اکنون حکم اعدام معترضین آبان ماه همان نقش را ایفا میکند.
حکومت اسلامی با صدور حکم اعدام معترضین آبان به خیال خود میخواست از مردم زهر چشم بگیرد. همانطور که بعد از کشتار آبان وقحیانه اعلام کرد “تنها به سرشان شلیک نکردیم” و همانطور که به هواپیمای مسافری شلیک کرد و بعد از کشتار ١٧۶ سرنشین آن از عزاداری نزدیکانشان جلوگیری کرد، این بار هم میخواست با اعدام اعتراض کنندگان آبان ماه قدر قدرتی خودش را به رخ جامعه بکشد. اما نه آن تشبثات و نه این تلاشها نه تنها نمیتوانست و نمیتواند دردی از حکومت دوا کند بلکه آنرا منفورتر و بحرانزده تر و ضعیف تر میکند. خیزش دیماه در پاسخ به کشتارهای آبان و آذرماه و با شعار کوبنده “جمهوری اسلامی نابود باید گردد” اثبات این مدعاست. مردم شلیک به هواپیما و معرکه جنازه گردانی قاسم سلیمانی و مضحکه انتخابات و نمایش دهه فجر را به یک افتضاح و رسوائی و شکست تمام عیار برای حکومت تبدیل کردند. اعتراضات امروز نیز اعتراضی نه تنها به مجازات اعدام، بلکه حرکتی در دادخواهی جانباختگان آبان ماه و قربانیان فاجعه هواپیما و کل جانباختگانی است که در مبارزه علیه حکومت به خاک افتادند. تیر ٩٩ را باید ادامه آبان و دیماه ٩٨ در جنبش سرنگونی طلبانه مردم ایران بحساب آورد.
آیا این ضربه نهائی است؟ باید تلاش کرد چنین باشد و میتواند چنین باشد اما اینکه موج تازه ای که آغاز شده تا کجا پیش خوهد رفت و چه ابعادی بخود خواهد گرفت قابل پیش بینی نیست. آنچه مسلم است اینست که خلاصی از شر جمهوری اسلامی یک خواست و گرایش توده ای و عمیق در جامعه ایران است که هر روز گسترده تر و رادیکال تر میشود. جامعه بپاخاسته ای که امروز حمایت فعال میلیونها نفر از مردم و فعالین و چهره ها و سازمانها و نهدهای چپ و مترقی در سطح جهانی را نیز با خود دارد.
هیچ عاملی قادر به توقف سیر و روند پر شتاب سرنگونی جمهوری اسلامی نیست. حزب ما به سهم خود تمام نیرو و امکاناتش را بکار خواهد گرفت تا جنبش سرنگونی طلبانه هر چه متحد تر و گسترده تر و سازمانیافته تر به پیش برود و با در هم کوبیدن نظام جهنمی جمهوری اسلامی به پیروزی برسد. آن روز دور نیست.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)