محمود احمدی نژاد در نامه ای خطاب به محمد بن سلمان ولیعهد عربستان خواستار مذاکره طرفهای درگیر در جنگ یمن با هیئتی به گفته او آزادی خواه و عدالت طلب شده است.
بسیاری معتقدند احمدی نژاد برای نزدیک شدن به طیفی از جامعه و گروههای سیاسی که با قرائت ایدئولوژیک حکومت زاویه دارند به شدت تلاش می کند.
او هیچ شباهتی با رئیس جمهوری که با شعار عدالت و مبارزه با ” استکبار جهانی”روی کار آمد و مورد حمایت شدید آیت الله خامنه ای قرار گرفت، ندارد. هرچند برخی تحلیل گران سیاسی براین باورند که او در حال “نقش بازی” کردن است اما من چنین چیزی را باور ندارم و معتقدم احمدی نژاد دچار یک دگردیسی شدید شده است. و کسانی که حوادث سیاسی این دو دهه قبل را مطالعه کرده اند به خوبی می دانند چه کسی یا چه کسانی از نزدیکان او در این دگردیسی نقش داشته اند.
احمدی نژاد تغییر کرده و این تغییر الزاما “نقش بازی کردن” نیست. باور او به آرمان هایش انقلاب ۵۷ تغییر کرده و جهان را از نه از دریچه آیت الله خمینی که از دریچه چشمان خودش می بیند و تحلیل می کند.
شخصی که تا بیش از یک دهه قبل تا اکنون منفورترین چهره سیاسی میان گروههای سیاسی غیرانقلابی در ایران بود اکنون تلاش می کند با تغییر گفتمان خود و دوری از حاکمیت و هسته اصلی قدرت یعنی آیت الله خامنه ای چهره اش را ترمیم و میان این گروهها گروهها مقبولیت ایجاد کند.
هر چند بعید می دانم این فعالیت ها در نهایت منجر به قرابت راهبردی یا حتی ایدئولوژیک میان این دو شود اما بر خلاف دیدگاه احزاب اصلاح طلب، دگردیسی احمدی نژاد برای کسانی که به پارادایم های لیبرالیسم ایمان دارند، یک فرصت است تا از طریق او با جامعه هوادار او که بخش قابل توجهی هستند ارتباط برقرار کرد.
۰۶/۰۵/۱۳۹۹
نظرات
خود لیبرال ها در زادگاه تاریخی لیبرالیزم (یعنی غرب:اروپا, آمریکای شمالی,…) پس از این بحران کرونا دست از لیبرالیزم کشیده و ورشکستگی تاریخی لیبرالیزم را باری دیگر عیان کرده اند.
جو بایدن در آمریکا عملا بخشهای عظم برنامه برنی ساندرز را در پلاتفرم انتخاباتی خود گذارده است.
تمامی دولتهای اروپایی سیاستهای شدید سوسیال دمکراتیک اتخاذ کرده اند.
در تمامی جهان کلیت سیستم سرمایه داری اساسی ترین بحران ۱۰۰ سال اخیر را دارد تجربه می کند و در اینجا “امید” به لیبرال شدن احمدی نژاد است؟!
فرق برنامهء نئو لیبرالی احمدی نژاد با برنامه های نئو لیبرالی روحانی یا برنامه های نئو لیبرالی رئیسی چیست؟
هیچ.
پرسش پایانی این است که این چه نوع “جامعهء هوادار قابل توجهی” است که حتی نمی تواند رهبر “پارادیم شیفت یافته” خود را در یک انتخابات ناقابل کاندید کند؟
در مجموع تبلیغی بسیار آماتور و نامسجم از یک چهرهء کماکان منفور و به غایت متحجر.
دوران “قرابت های ایدئولوژیک” خیلی وقت است که به پایان رسیده است.
تنها معیار اساسی برای یک راهبردی راستین برخورد علمی و عملی به بحران های مزمن سرمایه داری است: بحران فقر و فروپاشی اقتصادی, بحران محیط زیست, بحران کرونا.
بینش لیبرالی از اساس در برخورد با این بحران ها فلج و ناتوان است.
چهارشنبه, ۸ام مرداد, ۱۳۹۹