–«نه به برنامه هستهای» شایسته است که از سرفصلهای آگاهی کنشرگری آگاهیگستر باشد– این شاهبیت نوشته جناب نیکفر است برای هشدار به همه اندیشمندان و کنشگران، که توجه آنها به برنامه هستهای ایران و خطراتی که از جانب آن متوجه ایران و مردم آن است، اندک بوده است.
جناب نیکفر از اندیشمندان متمایل به چپ است که اتفاقا دارای ذهنی بسیار باز است و برنامه تعامل با روشنفکران دینی را تاکنون به خوبی پیشبرده است، آنچنان که پروژهای مشترکی را در رادیو زمانه با این دسته از اندیشمندان نیز سامان داده است. به نظرم رسید همه متفکران باید جدا به نوشته ایشان توجه کنند و در باره آن بیاندیشند.
اما به نظرم آمد این کارزار چگونه شدنی است؟ به گمانم رسید جناب نیکفر بیعلاقه نیستند تا این کارزار را به یک تلاش نظری-فلسفی جمعی برای کنش معطوف به حفظ منافع ملی ارتقاء دهند. اما آیا چنین تلاشی از هیچ امکان عملی برخوردار است؟ آنچه بیشتر ذهنم را مشغول داشته امکان ارتقاء موضوع گرسنگی به مثابه یک امر فلسفی است و نه موضوع برنامه بلندپروازانه هستهای و مخالفت با آن. گرسنگی طبقات فرودست، یک تجربه حسی بیواسطه است که به تدریج خود را به عنوان شانی پذیرفته شده از سرنوشت تقدیرگونه فرد تثبیت میکند تا زمانی که این تجربه حسی بیواسطه به ساحت آگاهی فردی ارتقاء پیدا نکرده باشد. اندیشیدن در مورد گرسنگی و بازاندیشی مکرر آن، زمینهای است که امکان ارتقاء گرسنگی به مثابه موضوعی فلسفی را فراهم میکند از این طریق که آن را به مثابه امر جمعی و نه فردی ارتقاء میدهد. هر امری تا آن زمان جمعی است که مورد تامل جمعی قرار گیرد و دقیقا از خلال این اندیشیدگی جمعی است که گرسنگی به مثابه یک امر فلسفی ارتقاء مییاید. به این ترتیب میتوان با دریافتهایی که عموما در حوزه متافیزیک گرسنگی قرار دارند و تلاش آنها در توجیه چنین امری با اتکاء به تقدیرگرایی محتوم قرار دارد، به مبارزه برخاست. این مبارزه عملا موجد این خودآگاهی است که گرسنگی رفع شدنی است و ارتفاع آن از خلال همین خودآگاهی و تلاش جمعی برای رفع آن است. این خودآگاهی به دست آمده از خلال تامل فلسفی است که انسان را به مثابه موجودی کنشگر که در حال بازنوشتن سرنوشت خویش است، بازتعریف میکند و به او امکان مداخله در امر خدایان را که گرسنگی را به عنوان سرنوشت محتوم او نوشتهاند، میدهد. احتمالا تنها از طریق برانداختن متافیزیک گرسنگی توسط بک بازاندیشی فلسفی به این مقوله است که امکان رفع تجربه حسی مستقیم آن در ایران کنونی ما وجود دازد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.