هفت تپه نمونه آشکاری است از ستمکاری سرمایه و آنچه که بر سر کارگر در ایران می آورند. بخصوص این که این ستم کاری رنگ دین و مذهب هم به خود گرفته و صد چندان گردیده است.
از سوی دیگر هفت تپه نمونه ای از مقاومت و مبارزه و اعتراض کارگران ایران است. حکومت اسلامی در هفت تپه نشان داده که چه می تواند بر سر فعال کارگری و کارگران بیاورد. اما اینجا را نخوانده بود که همان فعال کارگری میتواند کل حکومت را به چالش بکشد. سمبه اعتراضات کارگران هفت تپه چنان قوی بوده است که مجبور شده اند که یقه کارفرمایی عزیز دردانه خودشان را بگیرند و دادگاهی اش کنند. و هم زمان زیر فشار اعتراضات این کارگران و قدرت اجتماعی آن ناگزیر شدند احکام اسماعیل بخشی و چند نفر دیگر از بازداشت شدگان نیشکر هفت تپه را لغو کنند.
اگر چه این هفته سپیده قلیان دختر شجاع طبقه کارگر ایران دوباره روانه زندان شد. به گفته خودش “این چنگ زدن به مقاومت است، چون چیزی دیگری برای دفاع از خود ندارد.” از سپیده خواسته اند که طلب عفو کند. اما او می گوید درخواست چنین امری یعنی قبول اینکه جرمی مرتکب شدم. سپیده قلیان پدیده ای است که از دل مبارزات کارگران هفت تپه بیرون آمد. ” دختر رنگی و پنگی” سمبل مقاومت ( نه تنها برای آنچه که زنان ایران در تلاش هستند که بدست بیاورند، بلکه چنانکه سپیده میگویند دست معشوقم را بگیریم. ببوسم و برقصم و…) مبارزات کارگران هفت تپه است. کینه ورزی جمهوری اسلامی نسبت به وی بسیار عمیق است. چون رفتار وسکنات و حرفهای سپیده قلیان از صفر تا صد حکومت را زیر سوال برده است. بخصوص اینکه نام سپیده قلیان در کنار نام اسماعیل بخشی یاد آور مبارزات کارگران بخصوص در هفت تپه است.
دور جدید اعتراض و اعتصاب کارگران هفت تپه شکل گرفته است. در نگاه اول چنین به نظر می رسد که کارگران هفت تپه هر وقت بخواهند از این ساعت تا به ساعت دیگر دست به اعتصاب می زنند. اما فیلم های منتشر شده از جلسات کارگران این شرکت در پای سکوی سنگر گویای آن است که تصمیم به اعتصاب و تداوم آن امری ساده ای نبوده و نیست. کارفرما- به اسد بیگی خلاصه نمی شود. بلکه با تمام قوا جلو کارگران ایستاده اند و تا می توانند سعی میکنند که کارگران را به استیصال و آشفتگی و درماندگی برسانند. حکومت بهر راهی متوسل میشود که کارگر در جمع خود احساس قدرت نکند و جمع خود را نیرومند نیابد. حمله و بازداشت و شکنجه و زندان وصدا و سیما و دامن زدن به اختلافات قومی و قبیله ای و اخراج از کار و ندادن حقوق ها علیرغم بارها اعتصاب و اعتراض و “خریدن” برخی از کارگران که شاید بتوانند به آشفتگی در میان کارگران دامن بزنند، همه راههای رفته ای است که جمهوری اسلامی در مورد هفت تپه بکار برده است تا مانع شکل گیری احساس یگانگی و در نتیجه قدرت جمعی در میان کارگران شود. اما با این وجود کارگران هفت تپه توانسته اند با هزینه های سنگین مانع نتیجه دادن تلاشهای جمهوری اسلامی شوند. فعالین کارگری در این شرکت اخراج وزندان وشکنجه شدند اما در هر دور اعتصاب و اعتراض ما شاهد هستیم که فعالین دیگری روی سنگر میروند و این از سر نیاز به مبارزه و مقاومت است که کارگرانی جلودار مبارزه کارگران می شوند. در نبود تشکیلات منظم کارگری، فعالین کارگری فشاری که یک تشکیلات میتواند تحمل کند باید به تنهایی از پس آن برآیند، در زیر سایه تهدید مداوم حکومت به خانمان براندازی، باید صد چندان انرژی مضاعفی بگذارند تا از پس توطئه های کارفرما ( جمهوری اسلامی) برآیند تا مانع تشتت و درگیری در میان کارگران شوند.
با وجود همه فشارها همانطور که اشاره کردم جمهوری اسلامی در واقع مجبور شد برای نمایش هم که شده احکام زندان اسماعیل بخشی و دیگر فعالین کارگری هفت تپه را لغو کند. مجبور شد اسد بیگی کارفرمای شرکت هفت تپه را دادگاهی کند.
” فساد اسد بیگی” سالها است رو شده و پرونده برایش ساخته اند. به محاکمه کشاندن یکی مانند اسد بیگی نه برای مقابله با فساد بلکه برای کوتاه کردن دست باند رقیب است و در نبود اعترضات کارگران هفت تپه این جناب اسد بیگی یا متواری بود یا در گوشه زندان حکومت مورد علاقه اش اسیر و اگر به شکلی سرش را زیر آب نکرده بودند. این بلاها را سرش نیاوردند چون میخواستند با او و شرکایش معامله کنند تا از خوان یغمای هفت تپه همه سهمی ببرند ولی بخاطر فشار مبارزه کارگران هفت تپه مجبور شدند اسد بیگی و شرکا را دادگاهی کنند چون موضوع پرونده آنها بر سر زبانها افتاده بود و حکومت اما برای اینکه نشان دهد در مقابل کارگران تمام قد ایستاده است، همه جانبه زیر بال اسد بیگی را گرفته است.
در این دادگاه کذایی کوچکترین اتهامی از بابت رنجی که با ندادن حقوق بر سر کارگران آورده متوجه اسد بیگی و شریک پرونده اش رستمی نکرده اند. اصولا در قاموس سرمایه اسلامی ندادن حقوق نه یک جرم بلکه عملا یک امتیاز است که هر جا زور کارفرما چربیده است زمان تاخیر پرداخت از یک ماه به چندین ماه تا یکسال هم کش داده شده است. مطرح نشدن این جرم در دادگاه کذایی پیام روشنی به سرمایه داران در ایران است که به سودجوی و قلدری خود با خیال راحت ادامه دهند. سوای این موضوع شیوه برخورد سیستم قضایی جمهوری اسلامی با اسد بیگی و برخورد با فعالین کارگری گویای همه چیز است. به قول سپیده قلیان اسد بیگی با کت و شلوار در محلی حضور می یافت که اسماعیل بخشی را با لباس راه راه زندانیان به آن محل بردند و آوردند و محکوم کردند. سپیده قلیان تاکید میکند در حالی ایشان راست راست راه میرود و در محل دادگاه حضور می یابد که خانواده او را در همان محل مورد ضرب و شتم قرار دادند و در همان مکان او را محکوم به زندان کردند. همین ها کافی است که ثابت کند که کارگران هفت تپه با هیولای اسلامی سرمایه در تمام هیبت اش در گیرند.
کارگران هفت تپه باید فوری به خواسته های عاجل شان: “پرداخت حقوق های معوقه و تمدید دفترچه بیمه، بازگشت به کار همکاران اخراج شده، بازداشت اسد بیگی و مجازات او و باند مافیایی اش، خلع ید کارفرمای اختلاسگر و بخش خصوصی از هفت تپه و بازگرداندن ثروت های اختلاس شده به کارگران” برسند. جمهوری اسلامی در سرکوب هفت تپه درمانده شده است که دست به دامن مزدوران کارفرما شده است تا با درگیری و تخریب اموال شرکت اتحاد و همبستگی را در میان کارگران هفت تپه از بین ببرد. هر گام عقب نشینی جمهوری اسلامی توان مضاعفی به مبارزات طبقه کارگر ایران می بخشد. کارگران هفت تپه نیاز به حمایت همه جانبه طبقه کارگر ایران دارند. پیامهای ارسالی از طرف تشکیلات موجود کارگری یک امر مهم در این میان است. بار دیگر اخبار مبارزات کارگران هفت تپه باید در صدر اخبار موجود راه یابد و توجه تمام جامعه را جلب کند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)