بعد از ۳۴ سال انزوا واستراحت مطلق، رضا پهلوی یکبار برای همیشه عملاً وارد صحنه سیاسی شد تا به قول خودش تیر آخر را شلیک کند،وی هرگز در طول عمرش تیری به سوی جمهوری اسلامی شلیک نکرده است و شورایی که از آن به عنوان تیر آخر نام برده است به عقیده بسیاری اگر بتوان آن را تیر نامید،در واقع تیر اول و آخر شاهزاده بعد از ۳۴ سال خواب سنگین همایونی محسوب میشود.رضا پهلوی برای شلیک این تیر با هر کس و ناکسی به امید رسیدن به آرزوهای فوکوسی خود شهروند وار دمخور شد.از خبرچین خورده پای اطلاعات گرفته تا دیپلماتهای بدنام جمهوری اسلامی همراه شد تا به زعم خود با تدبیری همایونی پایههای یک تشکیلات به ظاهر “ملی” و در باطن “شاهنشاهی” را تشکیل بدهد.
با همه حرفها و حدیثها و حاشیههای متعدد بالاخره شورای خود را با کمک اندک یاران معتقد به سامانه پادشاهی تشکیل داد و خود را نیز به مقام سخنگویی شورا(خود)منتصب کرد تا بدین ترتیب اختیار شورا در دست خودش باقی بماند و کسی را یارای بر هم زدن جهت و سمت وسوی شورا نباشد.در اولین اقدام ، شورای رضا پهلوی در یک حرکت عجیب و غیر معمول سیاسی که همه ناظران را به شگفتی واداشت ، نامه ایی کودکانه و مضحک خطاب به رهبر جمهوری اسلامی انتشار داد و در آن ازعلی خامنهای در خواست کرد تا با “آزادی همه زندانیان سیاسی و انحلال انتخابات ریاست جمهوری و فراهم آوردن شرایط یک انتخابات آزاد و سالم به جنبش آزادیخواهی ایران بپیوندد!”
نامه شورای رضا پهلوی به علی خامنهای به گونهای نوشته شده است که گو آنکه دیکتاتور ایران فقط منتظر و مترصد دریافت این نامه بوده تا از مسند قدرت به کناری بکشد!و تخت خلافت را دو دستی به شاهزاده سابق و سخنگوی فعلی شورا تقدیم کند!
سبک و سیاق این نامه برای بسیاری تداعی گر دلقک بازی “هخا” میباشد که از جمهوری اسلامی درخواست کرده بود میدان آزادی را برای فرود هواپیمای او خالی کند تا ایشان بعد از پیاده شدن از هواپیمای خیالی خود با در دست داشتن گًل نیلوفر به همراه هوادرانش در آن میدان رقص کند.
سلطنت طلبها از دیرباز، انقلاب به حق و کاملا مردمی، مردم ایران را سعی کرده اند با دست یازی به تئوری توطئه بیگانگان به “شورش جماعتی کم تعداد” تقلیل بدهند و بنا بر همان پیشفرضهای نادرست خود معتقدند که قدرتهای غربی و آمریکا شاه را سرنگون کردند و هر وقت هم بخواهند آخوند را سرنگون خواهند کرد،از این رو ۳۵ سال است که دست روی دست گذاشته اند تا یک روزی ارباب سابقشان با یک حمله نظامی, جمهوری اسلامی را سرنگون کند و آنها نیز به صورت ناپلئونی با شاهزاده متوهّم خود قدرت را در دست بگیرند و روز از نو و روزی از نو…
با نگاهی اجمالی و روانشناختی به نامه اخیر شورای رضا پهلوی به خامنهای ,این واقعیت که نگارنده نامه تماس و ادراک خود با واقعیت ملموس موجود در ایران را از دست داده است کاملا عیان و برجسته میشود و برای یک تحلیلگر منصف جای تردیدی باقی نمیگذارد که نگارنده آن از یک روان پریشی حاد مزمن (اسکیزوفرنی)رنج میبرد و از این رو دچار هذیان گویی شدید شده است که اگر به موقع درمان نشود بیم آن میرود که شخص بیمار وارد مراحل حادتر و پیشرفته بیماری شود و به خود یا دیگران آسیبهای جدی غیر قابل ترمیم وارد سازد.
پانوشت:اسکیزوفرنی،این بیماری دارای عوارضی همچون عدم ارتباط منطقی در رفتار و گفتار، انزوا و گوشه نشینی بیش از حد و توهم است.
افرادی که دچار این بیماری می شوند ، بعد از دنبال کردن بی نتیجه اهداف واهی و بزرگنمایی آن در فکر خود بعد از شکست دچار افسردگی شدید شده و حتی دست به خودکشی می زنند.
فضائل عزیزان واشنگتن
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
شما نویسنده عزیز هم مبتلا به همین بیماری هستید.مواظب باشید
چهارشنبه, ۲۵ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
آقای عزیزان، مقاله بسیار و جالب و شیوأیی نوشتید که واقعیت رفتار آقای پهلوی را میرساند،من شخصاً خیلی از این مطلب خوشم آامد، دیگران را نمیدانم
پنجشنبه, ۲۶ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
تو طرف کی هستی؟ الله اعلم هر چرتی خواستی بنویس ها
پنجشنبه, ۲۶ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
باریکلا حالا بدو برو بیت آغا یکم دیگه فضیلت بهت بچسبونن .
پنجشنبه, ۲۶ام اردیبهشت, ۱۳۹۲