بیش از یک هفته است تظاهرات و شورش سراسری کشور آمریکا را فراگرفته است. در بیش از ١۵٠ شهر مردم علیرغم خطر ابتلا به کرونا، پاندمی ای که همچنان در ایالتهای مختلف آمریکا رو به گسترش است، در مقیاس هزاران نفره به خیابانها میریزند، حکومت نظامی را که در بیش از ۴٠ شهر برقرار شده زیر پا میگذارند، شعار میدهند و اعتراض میکنند و بعضا اتومبیلهای پلیس را به آتش میکشند و فروشگاهها را غارت میکنند.
علت، یا بعبارت دقیقتر، جرقه این انفجار اجتماعی پخش ویدئوئی است که بقتل رسیدن فجیع یک مرد سیاهپوست به اسم جرج فلوید را بدست پلیس راسیست آن کشور در شهر مینیاپولیس نشان میدهد. پلیس بدنبال تلفن صاحب یک مغازه که مدعی بود جرج فلوید اسکناس تقلبی به او داده است وی را دستگیر میکند، به زمین میاندازد و یک افسر پلیس بطرز وحشیانه ای با زانو برروی گردنش مینشیند و با وجود فریاد و خواهش مکرر جرج فلوید که میگوید نمیتوانم نفس بکشم ٨ دقیقه تمام به این کار ادامه میدهد و او را خفه میکند. این البته اولین بار نیست که یک سیاهپوست قربانی وحشیگری پلیس آمریکا میشود و اعتراض سراسری مردم آمریکا نیز تنها به خاطر این حادثه نیست. آنها علیه سیستمی به خیابانها ریخته اند که سیاهپوستان را عملا شهروندان درجه چندم به حساب میآرود، آمار بیکاران، زندانیان، معتادان، بی خانمانها و حتی مبتلایان به بیماری کرونا بر حسب جمعیت در میان سیاهپوستان آمریکا بمراتب بالاتر از سفیدپوستان است. از جانب پلیس نیز سیاهپوستان بطور سیستماتیکی تحت فشار و تبعیض قرار داشته اند و بیشترین کشته شدگان در اثر خشونت پلیس را سیاهپوستان تشکیل میدهند. جامعه امریکا علیه این جنایت سیستماتیک بپا خاسته است، اعتراضات توده ای در شهرهای مختلف آمریکا همچنان ادامه دارد و اکنون دامنه ان به شهرها مختلف جهان نیز کشیده شده است.
تقریبا همزمان با قتل جرج فلوید، در ایران در یکی از شهرکهای اطراف کرمانشاه زن ۵۵ ساله ای بنام آسیه پناهی بدست ماموران جمهوری اسلامی بقتل رسید. آسیه در یکی از مناطق حاشیه ای شهر کرمانشاه به کمک همسایه ها برای خود و فرزندانش آلونکی ساخته بود و تنها ۴ روز بود در این خانه زندگی میکرد که مامورین شهرداری با لودر به سراغش رفتند. آسیه فراید میزند باید از روی جنازه ام رد بشوید تا خانه ام را خراب کنید. و ماموران او را میکشند وخانه اش را خراب میکنند. ابتدا با اسپری فلفل به آسیه که تنگی نفس داشت حمله میکنند ، نوه ده ساله اش را به باد کتک میگیرند، آسیه را دستگیرمیکنند و با خود میبرند و چند ساعت بعد جسدش را تحویل میدهند. ویدئوی آسیه که در بیل لودر نشسته و برسر مامورین تخریب خانه اش فریاد میزند در مدیای اجتماعی پخش شده و به بحثها و اعتراضات زیادی در فضای مجازی دامن زده است.
این دو اتفاق، مرگ آسیه پناهی و جرج فلوید، ظاهرا بسیار متفاوتند اما هر دو از جنایت مشابهی پرده برمیدارند. جنایت علیه انسانهائی که مجرم بدنیا میآیند. اگر جرم جرج فلوید پوست سیاه اوست گناه آسیه فقیر بودن او، زن بودن او، و آلونک نشین بودن اوست.
در هر دو مورد مامورینی که سیستم و نظام حاکم را نمایندگی میکنند، به بیحقوقترین و تحت ستم ترین اقشار جامعه تعرض میکنند تا نظم و امنیت و موقعیت مسلط اقلیت حاکم را پاس بدارند. ترامپ فاشیسم نژادی را نمایندگی میکند و خامنه ای فاشیسم اسلامی را. با این تفاوت که این دومی ایدئولوژی اعلام شده حکومتی است، رسمی و قانونی و صریح و عریان است، و دامنه اش بسیار از تبعیض و جنایت علیه یک نژاد فراتر میرود.
در جمهوری اسلامی تبعیض و بیحقوقی و تبعیضات فاحش علیه بخشهای مختلف جامعه رسمیت قانونی دارد و جزئی از ایدئولوژی و فرهنگ و اخلاقیات حکومتی است. سیاهپوست ستیزی و نژاد پرستی در آمریکا گرچه عملا بیداد میکند اما بطور قانونی و رسمی تمایزی بین سیاه و سفید نیست. در جمهوری اسلامی زن ستیزی، بیحقوقی مفرط زن و حتی توهین و تحقیر علیه زنان امری رسمی و قانونی است. پنجاه درصد جامعه قانونا شهروند درجه چندم به حساب می آید و از نظر سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و حتی امور خانوادگی حقوقی کمتر از نیمه دیگر دارد. اگر در آمریکا سیاهپوست بودن جرم است در ایران زن بودن جرم است. آخرین شاهد این مدعا قتل فجیع رومینا اشرفی است که به دست پدرش و با داس ناموس پرستی و زن ستیزی اسلامی به قتل رسید.
اما تنها زنان قربانی جنایات سیستماتیک جمهوی اسلامی نیستند، افغانستانیهای مهاجر و بهائیان و همجنسگرایان و کارتن خوابها و آلونک نشینها و بیخدایان و کردها و ترکها و عربها و بلوچهای تحت ستم و تبعیض ملی را نیز باید به لیست قربانیان جمهوری اسلامی افزود.
این مصائب و ستمها و جنایات از همان آغاز با اعتراض توده های مردم ایران روبرو شده است. خیزش توده مردم در آبان ماه سال گذشته همانند اعتراضات سراسری امروز در آمریکا گسترده و کوبنده بود با این تفاوت که از همان آغاز با شلیک نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی روبرو شد. در تابستان ٨٨ و در دیماه ٩۶ نیز عینا همین اتفاق افتاد. اعتراضات توده ای در آمریکا میتواند به تغییرات مثبت و رفرمهائی در سیستم موجود منجر بشود ولی برای مردم ایران تنها راه بزیر کشیدن جمهوری اسلامی است. خراب کردن آلونکهای خارج محدوده نشینان تهران یکی از جرقه های انقلاب ۵٧ بود و در انقلابی که در راه است نیز بی گمان آلونک نشینها و به حاشیه رانده شدگان یک نیروی محرکه و فعال انقلاب خواهند بود.
جانیان حاکم بر ایران تلاش میکنند اعتراضات توده ای مردم آمریکا را به حساب آمریکا ستیزی فوق ارتجاعی خود واریز کنند. اما جنایات فاشیسم اسلامی در ایران فاجعه بار تر و دهشتناک تر از آنست که بتوان آنرا زیر سایه راسیسم ضد سیاه پنهان کرد. جرج فلویدها، همچنانکه آسیه پناهی ها و رومینا اشرفی ها و ریحانه جباری ها و ندا اقا سلطان ها، نه تنها قربانیان توحش حاکم بلکه نمادها و چهره های مقاومت و تعرض جهانی ای هستند که علیه این توحش، علیه فاشیسم مذهبی و نژادی، بمیدان آمده است. سرنگونی جمهوری اسلامی بقدرت انقلاب مردم، گام بلندی به پیش برای این مقاومت و تعرض انسانی در چهار گوشه جهان خواهد بود

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)