با تشدید و ادامه بحران کرونا و خانه نشینی مردم  دولتها همه جا با این مساله روبرو شده اند که بالاخره کی و در چه شرایطی باید دوباره اقتصاد را براه انداخت. ظاهرا بین ادامه قرنطینه و تامین سلامت و محافظت از جان مردم از یکسو و از سر گرفتن تولید و تامین معیشت مردم از سوی دیگر  باید یکی را انتخاب کرد. اما این دو راهی واقعی نیست. با ثروت  و امکانات عظیمی  که در دنیا هست میتوان هم معیشت همگانی را تامین کرد و هم جان و سلامت مردم را نجات داد. مساله آنست که این ثروت عظیم در  دست یک درصدیها، یعنی اقلیت مالتی میلیاردر صاحب سرمایه، و دولتهائی انباشته شده است که نه سلامت و بهداشت همگانی، و نه تامین معیشت همگانی، در لیست وظایف و اولویتهایشان قرار ندارد. امر آنها براه اندازی هر چه سریعتر کارکرد و سوداندوزی سرمایه ها است. منظورشان از اقتصاد جلوگیری از راکد ماندن و و ضرردادن و ورشکستگی سرمایه هاست و نه تامین معیشت مردم. اگر تامین بهداشت و رفاه مردم امر طبقه حاکم میبود اصولا یک بیماری قابل پیش بینی و پیشگیری به چنین بحرانی که مجبورشان کند دوراهی خود ساخته “جان یا نان” را در مقابل مردم بگذارند، منجر نمیشد. پاسخ ما کمونیستها و نود و نه درصدیهای دنیا به این اوضاع روشن است: حال که سوداندوزی شما سرمایه داران و دولتهایتان کار را به اینجا کشانده است، اولویتتان باید تامین سلامت و بهداشت همه مردم باشد و نه سوداندوزی و بهره کشی. از نظر توده مردم دنیا، از نظر تولید کنندگان ثروتی که در حسابهای بانکی شما و در بودجه های نظامی و امنیتی و پلیسی دولتهای حافظ منافع شما انباشته شده، تناقضی بین تامین نان و جان مردم وجود ندارد. تناقضی اگر هست بین تامین جان و نان مردم  از یکسو و حفظ منافع صاحبان سرمایه از سوی دیگر است.

در جمهوری اسلامی مدتهاست این تناقض در یک جنگ و گریز مداوم بین مردم و حکومت بر سر بقا خود را نشان میدهد. بقای حکومتی فاسد و چپاولگر و جانی در قدرت، در مقابل بقای جامعه ای که خواهان یک زندگی انسانی و آزاد است. این تقابل به قدمت عمر جمهوری اسلامی است، بحران کرونا تنها این جنگ را صریح تر و عریان تر کرده است.

جانیان حاکم از همان آغاز روی کار آمدنشان نه به فکر تامین نان مردم بوده اند و نه جان آدمها برایشان کمترین ارزشی داشته است. دستمزدها را به چندین مرتبه زیر خط فقر تنزل داده اند، توده مردم را به فلاکت کشانده اند، و هر نوع اعتراض به فقر و بیحقوقی  را با شلاق و زندان و اعدام پاسخ داده اند. رکورد دار اعدام و کشتار و دزدی و فساد در دنیا هستند؛ ده ها هزار نفر را در سالهای دهه شصت قتل عام کرده اند؛ قتلهای زنجیره ای براه انداخته اند؛ کمترین اعتراض را با زندان و شکنجه و شلاق و اعدام پاسخ داده اند و تنها در عرض یک هفته در خیزش آبان سال گذشته بیش از هزار و پانصد نفر را به گلوله بسته اند؛ عامدانه به هواپیمای مسافری شلیک کرده اند و حتی از عزاداری خانواده قربانیان این جنایت جلوگیری کرده اند. چهار دهه است هم جان مردم را گرفته اند هم نان آنها را  و حالا از دو راهی نان و جان دم میزنند!  

تا آنجا که به بحران کرونا مربوط میشود جمهوری اسلامی برخلاف همه دولتهای دیگر خود در اشاعه ویروس کرونا نقش فعالی ایفا کرده و میکند، از وارد کردن ویروس این بیماری مهلک از چین تا کتمان حقیقت و جلوگیری از انتشار اخبار و آمار درست از مبتلایان و قربانیان کرونا، تا عدم رعایت ابتدائی ترین استانداردها و توصیه های پزشکی در مقابله با این بیماری، تا سرازیر  کردن کمکها و تجهیزات پزشکی به بازار سیاه در ایران و در منطقه، تا تجویز دعای صحیفه سجادیه و لیسیدن حرم و ضریح و  نوشیدن ادرار شتر و غیره، همه جزئی از پرونده سنگین حکومت در همدستی و همکاری فعال با ویروس کرونا است. برای دولتهای متعارف سرمایه داری نظیر دولتهای آامریکا و اروپا  و حتی دولتهای منطقه  ادامه قرنطینه و یا براه اندازی اقتصاد بالاخره دو راهی است که باید با احتساب سود و زیان سیاسی- اقتصادی طبقه حاکمه تصمیمی در مورد آن بگیرند. در پی آنند که  بحران کرونا تخفیف پیدا کند و لااقل منحنی ابتلا به کرونا افقی بشود تا بتوانند اقتصادشان را براه بیاندازند.

 اما برای حکومتی که بیمارستانها را مجبور کرده است نام قربانیان کرونا را در لیست کشته شدگان در اثر آنفلونزا و ذات الریه و بیماریهای ریوی ثبت کنند و علیرغم رشد  گسترده تعداد مبتلایان و قربانیان کرونا منحنی نزولی برای خودش سر هم کرده است، و برای اقتصادی که قبل از کرونا هم چرخهایش از حرکت ایستاده بود، گفتگو در مورد کاستن از تعداد مبتلایان کرونا و براه اندازی اقتصاد بیش از حد پوچ و بی معنا است. امر و دغدغه  جانیان حاکم بر ایران اساسا چیزی دیگر است. امر آنها حفظ قدرت و ثروت خود به قیمت به خون کشیدن مردمی است که از این وضعیت به ستوه آمده و عزم جزم کرده اند آنان را بزیر بکشند.

مساله و نگرانی  حکومتی  که در طی حیات منحوسش بیش از قربانیان کرونا در همه جهان مردم ایران را کشتار کرده است، و علیرغم این با جامعه ای روبروست که در هر فرصتی با شعار جمهوری اسلامی نابود باید گردد به خیابان میریزد، بقا و حفظ خود در قدرت است و نه تامین جان و یا نان مردم. نگرانی ودغدغه جانیان حاکم خیزش مجدد توده مردم  است. وقتی روحانی میگوید یک میلیون کشته شوند بهتر است تا با  شورش گرسنگان مواجه شویم دارد بر همین حقیقت تاکید میکند. نگرانی آنها شورشی بمراتب عظیم تر و تعرضی تر از خیزش آبان و دیماه سال گذشته است.

بحران کرونا در روند مبارزات رو به گسترش مردم وقفه ای ایجاد کرد و در عین حال باعث رسوائی بیشتر حکومت و گسترش و تشدید خشم و نفرت عمومی مردم علیه جانیان حاکم شد.از سوی دیگر اقتصاد ورشکسته و روبه فروپاشی جمهوری اسلامی بیش از پیش در هم شکست بی آنکه اندک بهبودی و گشایشی در چشم انداز باشد. اما جامعه ایران قبل از کرونا نیز حالت متعارفی نداشت، نه چرخهای اقتصاد میچرخید، نه مردم تامین جانی داشتند و نه معیشتشان تامین بود. این وضعیت به جنبش سرنگونی طلبانه مستمر و گسترده ای شکل داده است که آخرین بروز آن خیزش اعتراضی توده مردم در بیش از صد و پنجاه شهر در آبان و دیماه گذشته بود. بحران کرونا در بطن این کشاکش بین مردم و حکومت بر سر بقا رخ داد و پاندمی کرونا گرچه  جبهه و شکل نبرد را تغییر داد  ولی از دامنه جنگ نکاست. برعکس آنرا گسترده تر کرد. امروز پزشکان و پرستاران و کارگران  بیمارستانها و خدمات درمانی، ستادها و کمیته ها و نهادهای مردمی مقابله با کرونا در شهرهای مختلف وسیعا فعال شده اند،  و چهره ها و فعالین جنبش کارگری در زندانها و خارج زندانها علیه حکومت و سیاستهای جنایتکارانه اش قد علم کرده اند. اینها سنگ بناها و طلایه داران شورشی هستند که روحانی در موردش هشدار میدهد.

تا آنجا که به مقابله مردم با بحران جاری مربوط میشود باید اولا به راه اندازی مراکز کار و تجمع تن نداد. حتی برخی از خود مقامات حکومتی از ساختگی بودن آمار رسمی و از ده  برابر بودن تعداد واقعی مبتلایان و قربانیان این بیماری مهلک صحبت میکنند. نقطه اوج کشتار کرونا در ایران هنوز در پیش است. نباید اجازه داد حکومت با براه اندازی مراکز کار و تجمع مردم بر ابعاد این جنایت بیفزاید. باید دست به اعتصاب زد و از رفتن به کارخانه ها و مراکز کار و تولید سر باز زد.

در رابطه با مساله معاش باید حکومت را مجبور کرد که تامین معیشت مردم را به عهده بگیرد. هزاران میلیارد تومان صرف دستگاه سرکوب و و سپاه قدس و دارو دسته های أدمکش جمهوری اسلامی در منطقه، و نهدها و بنیادهای عریض و طویل اشاعه خرافات مذهبی در جامعه میشود و یا در حسابهای  شخصی آیت الله های میلیاردر و دار و دسته های مافیائی حاکم گم و گورمیشود. همین چند روز قبل معلوم شد که یک قلم چهار میلیارد و هشتصد میلیون دلار در جیبهای گشاد دزدان حاکم گم شده است. اینها تنها گوشه هائی از هزینه های گزاف سرکوب و تحمیق و ارقام نجومی دزدی و غارت مافیای جمهوری اسلامی است. با کسری از این هزینه ها و دزدیها میتوان معیشت همه مردم را تامین کرد و آنان را تا هر زمان لازم بود در قرنطینه نگاه داشت. آیت الله ها مختارند با دعای صحیفه سجادیه و سرکشیدن ادرار شتر و لیس زدن ضریح از خودشان مواظبت کنند. اما مردم راه دیگری دارند. راه حل ما مردم در گام اول مجبور کردن حکومت به تامین بهداشت و سلامت جامعه بر اساس آخرین استانداردهای پزشکی  و تامین معیشت همگانی است و بر متن و در ادامه این حرکت پیشبرد و گسترش مبارزه ای متحد و همه جانبه برای سرنگون کردن حکومت غارت و جنایت جمهوری اسلامی. دوره پسا کرونا برای مردم دنیا دوره مقابله با حکومتها و نظامهای سرمایه داری در همه کشور ها است. جامعه ایران  با تشدید و گسترش مبارزه برای سرنگونی حکومت اسلامی سرمایه داران  به استقبال این دوران تازه میرود.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)