اخیرا تجمع مهاجرین و پناهجوها در مرز میان ترکیه و یونان در” تراکیۀ غربی”(منطقۀ است در شمالشرقی یونان و شمال غربی ترکیه و در میان رودخانه های ” نیستوس”و” ماریتسا “که ماریتسا را یونانیها “ایوروس” میگویند چنانچه این مرز هم به همین نام ، در یونان شناخته می‌شود واقع شده است)  در مرز “ایوروس” انعکاس گستردۀ در سطح رسانه‌ها داشت. اما آنچه اساسا به آن پرداخته نشده و مدام از دیدها پنهان مانده است، ترکیب مسلۀ  مهاجرین وپناهندگان، با موضوعات حل نشدۀ مرزی دیگر، میان این دو همسایه است. سوا ل اساسی این یادداشت نیز همین است. “آیا بحران جدید در میان دو کشور ترکیه و یونان در حال زایش است؟ “در این یاد داشت ابتدا یاد آوری خواهد شد، به تاریخ شکل‌گیری  دو کشور، تا برای خواننده واضح گردد، که موضوع مورد بحث درکجای این زمین است . درادامه، یاد از شکل‌گیری نزاع ها میان دو طرف  خواهد شد. درگام بعدی،  مسئلۀ مهاجرت وپناهندگی و چگونگی ترکیب این موضوع، با موضوعات پر تنش دیگر، به برسی گرفته خواهد شد. درادامه ، روی ورود بازیگران بیشتر و مشکلات ایجاد شده اندکِ درنگ  شده و از نگرانی‌های دو طرف روی میدان منازعه ، سخنی به میان خواهد رفت. در اخیر،از تغیرات در موضوع دو طرف، بعد از بحران پناهندگی ۲۰۱۵ و پچیده سازی مسلۀ مهاجرت وپناهندگی، دراین میدان سخنی گفته خواهد شد و به دنبال آن از وضعیت پر تلاطم سالهای اخیر میان دو طرف و همین‌طور، از تلاش برای تغیر میدان بازی و رابطۀ اش، با موضوع مهاجرت سخن به میان خواهد آمد.

شکل‌گیری یونان جدید و جمهوری ترکیه

یونان جدید به عنوان دولت ملی در قرن ۱۹ شکل میگیرد. این کشور بر اساس پروتکل ادرنه در سال  ۱۸۲۹ با حمایت ابر قدرت‌های آنزمان (انگلیس، روسیه و فرانسه) اولین کشوری است ، که از امپراتوری عثمانی  مستقل اعلان شده و بر اساس پروتکل  لندن در سال ۱۸۳۰ به عنوان کشور مستقل ، به رسمیت شناخته می‌شود. اما تا رسیدن به یونان که ما امروز با آن سر و کار داریم ، مخصوصاً از لحاظ وسعت جغرافیای، از چند ین مرحلۀ تکمیلی می‌گذرد .مراحل و مقاطع  مهم و تاریخی که، در تکمیل شدن  یونان جدید نقش مهم ایفا می نمای عبارتند از: جنگ های اول و دوم  بالکان (۱۹۱۲-۱۹۱۳)  جنگ اول جهانی و از هم پاشی امپراتوری عثمانی، معاهدۀ لوزان و تبادل نفوس با ترکیه و جنگ دوم جهانی. یونانیها ار چند، به آنچه ایدۀ بزرگ میخواند ند دست نمی یابند، اما باآنهم  بخش‌های زیاد  از خاک عثمانی را، با پشتیبانی قدرت‌های در گیر، به خاک خودا الحاق میکند. رابطه این کشوراز ۱۸۳۰ به این طرف، چه با امپراتوری عثمانی، چه در ادامه با جمهوری ترکیه، رابطۀ پر تلاطم بوده است. رابطۀ غیر قابل پیش ‌بینی که، گاه آرام وخوب بوده است و گاه نا آرام و پر تنش.

با از هم پاشی عثمانی و تشکیل دولت های جدیدملی،  جمهوری ترکیه نیز در ۱۹۲۳، بر اساس معاهده لوزان تشکیل می‌شود. دولتِ که در قلب امپراتوری تازه از هم پاشیدۀ عثمانی شکل میگیرد و حتی خلاف خواست پایه گذار آن (مصطفی کمال) میراث دار، تاریخی  این امپراتوری شمرده می‌شود. طبعا  دیگر گونی های زیاد در این مقطع از تاریخ، درجهان پیش می‌آید، که روابط دولت ها را، به شکل دیگرو در قالب دیگر، تعریف میکند. چنانچه رابطه  میان دو کشورهمسایه، یعنی یونان و ترکیه نیز تحت تاثیراین تغیرات ، وارد مرحله جدید میشود. این دو همسایه در قا لب جهان از نو شکل گرفتۀ بعد از جنگ،  سعی میکنند روابط دیگر گونۀ نسبت به همدیگر داشته باشند.معاهده ها و پروتکل های جدید امضا مینمایند، خط‌ های مرزی از نو میکشند و برای تکمیل نمودن پروژه دولت ملی ،با شهروند خالص ملی، فاجعۀ انسانی می آفرینند و دست به بزرگترین تبادل نفوس در تاریخ جهان مدرن میزنند. همه این‌ها را انجام میدهند تا توانسته باشند، مشکل شان را حل نمایند. بعد ازسپری نمودن همۀ این‌ اتفاقها، گویا به این پندار میرسند، که  روابط میان دو همسایه، آرام و بدون تنش شده است. و همه چیز به خوبی  و طبق میل دو طرف پیش می‌رود. درست میپندارند. برای نزدیک به دو دهه روابط میان این دو کشور، تقریباً آرام وبدون دغدغه است. و هیچ نزاع میان دو همسایه پیش نمی‌آید و حتی  قابل تصور هم نیست. اما گویا این آرامش موقتی، بیشتر شبه پلک زدن در تاریخ است، تا اینکه یک روال ماندگار باشد.

منازعه میان یونان و ترکیه از دهۀ پنجاه تا اوایل ۲۰۰۰

در تاریخ همیشه آنجا که اوج یک مرحله حساب میشود، زوال همان مرحله وآغاز جدید نیز هست. روابط میان این دو همسایه نیز ، گویا تابع همین واقعیت تاریخی است.بعد از گذربیش از دو دهه از تبادل نفوس میان دو طرف، که روابط نسبتاً آرام را پشت سر میگذرانند، دهۀ پنجاه. دهۀ سر در آوردن نزاع ها میان دو طرف است، یعنی در اوج روابط خوب شان.دهۀ که هر دو کشورمورد اعتماد جپهۀ غرب قرار گرفته و هردو همزمان نیز شامل پیمان نظامی انتلانتیک شمالی ناتو می‌شوند. شروع منازعه میان دو کشور، در قبریس رقم میخورد. دهۀ ۵۰ شهروندان بخش یونانی نشین این جزیره، جنبش را راه انداخته بودند ، که هدف آن استقلالیت این جزیره از انگلیستان در گام اول و بعد الحاق این جزیره با یونان بود. موضوع  الحاق با یونان، برای  شهروندان بخش ترک نشین این جزیره و همین‌طور ترکیه ، نه تنها غیر قابل قبول ،.بلکه خود جرقۀ می‌شود، تا مشکلات که حتی میان دو طرف ، بعد از تبادل نفوس حل شده محسوب میشد (مسئلۀ اقلیت ها) را از نو زنده نماید. از این ببعد ،هر قدر تاریخ به پیش حرکت نموده است ،مشکلات میان دو کشور بیش و بیشتر شده و نزاع بر نزاع ها افزوده شده است. مرحلۀ دوم نزاع میان دو طرف، در اواخر دهۀ بعد رقم زده می‌شود. درسال که سرهنگ ها در یونان کودتا کرده ودیکتاتوری نظامی اعلان میکنند یعنی سال ۱۹۶۷. موضوع گیری سر سختانه سرهنگ های به قدرت رسیده علیه ترکیه، در رابطه با قبرس، وطرح کودتا ، با یک گروه از ملی گرایان افراطی علیه دولت قانونی این جزیره در سال ۱۹۷۴ وتلاش برای الحاق آن  با یونان ، که اساساً  زیر پا گذاشتن معاهدۀ  سه جانبه میان انگلیستان، یونان و ترکیه است که در سالهای ۱۹۵۹-۱۹۶۰ امضا شده است ،دست آویز می‌شود، تا ترکیه به عنوان یکی از طرف‌های ضمانت کننده و حامی اقلیت‌های ترک این جزیره ،  دست به حملۀ نظامی بزند.

مرحلۀ سوم را، میتوان ادامۀ همین نزاع دانست، که ازمیدان شرق مدیترانه(قبرس) به اژه منتقل شده و این بخش را نیز در بر میگیرد.در میدان جدید ، مسا ئل جدید منازعه بر انگیز، یک به یک پشت سر هم سر در می آورد ، که دو طرف را برای چندین بار، تا حد رویاروی نظامی نیز نزدیک می‌ نماید. مناقشه در اژه ، از تعیین فلات قاره شروع می‌شود و گام به گام  با گذر زمان مسئله آبهای سرزمینی، فضای بالا، منطقه انحصاری اقتصادی و کنترل ترافیک پرواز ها در اژه و غیره را نیز در بر میگیرد، که نتیجتا از سال ۱۹۷۵-۱۹۸۰ فضای اژه ، منطقۀ ممنوع پرواز اعلان  شده و برای نزدیک به شش سال ، هیچ پرواز درفضای آن صورت نمیگیرد . از این‌ببعد  ، روابط دو طرف، مسیر بر گشت نا پذیر را، در پیش میگیرد. باید گفت که هرکدام از این مناقشه ها،  در ترکیب با یک بهانۀ دیگر، ازیک طرف یا از طرف دیگر شروع شده  است ( کاویدن آن برون از حجم این یاد داشت است) دو طرف ، نتنها روی موضوع و موضوعات مورد مناقشه با هم اختلاف دارند، بلکه برای یافتن حل مناقشه نیز،  رویکرد متفاوت پیشنهاد میکنند . ترکیه راه حل مناقشه رادر مذاکرات دو‌جانبه میداند و یونان راه حل رادر کشاندن مسئله،در دادگاه های بین‌المللی . روابط دو طرف تحت تأثیر نزاع ها ی شکل گرفته در این سالها ، زیر و بم های زیاد را تجربه کرده است. از اواخر دهۀ ۷۰ تا اوایل ۸۰ رابطه دو طرف حالت آماده باش جنگی را دارد. که همزمان تلاش دیپلماتیک نیزدر جریان است. از اواخر ۸۰ تااوایل دهۀ ۹۰ روابط دیپلماتیک نیز، میان دو طرف به سردی میگراید و تلاش‌ها ،بدون نتیجه میماند. دو طرف دریک نوع جنگ سرد، یا در توازن ترس به سر میبرند. از اواسط دهۀ۹۰ روابط  به مرحلۀ بعدی نزاع میرسند،  که نزدیک است تبدیل به جنگ تمام‌عیار شود.بهانه این بار، ادعای دو طرف روی  جزیره های  کوچک سنگی، یا سنگ لاخ جزیره ها ، در اژه است. البته باز هم در ترکیب با مسایل دیگر. با پا درمیانی آمریکا و اروپا، دوطرف از موضع شان عقب نشینی میکند و بر میگردند به دورۀ قبل از رویاروی. خلاصه هر قدر زمان میگذرد ، مناقشه های بیشتری، میان دو طرف  سر در آورده و دو کشور را از همسایه های خوب دهۀ سی و چهل ، به همسایه های سازش نا پذیر تبدیل میکند.

با ورود به هزارۀ سوم و با مناقشه های موجود میان دو طرف، این بار مسئلۀ پناهجویان و مهاجرین است که،  در ترکیب با مشکلات دیگر، کم کم به موضوع مناقشه بر انگیز میان دو طرف خود را نشان میدهد.چنانچه تا کنون هر از گاه ، توانسته است میان دو همسایه، مخصوصا در مرز های آبی، ایجاد مشکل نماید .آنچان که دیده میشود، گویا کم کم هر قدر میگذرد ،حساسیت‌ها روی این موضوع نیز خود را بیشتر نمایان می‌سازد. اتفاق که برای دو طرف خوش آیند نیست و مخصوصاً برای یونان . یکی از دلایل که یونان مدام در تلاش بوده است،  که موضوع  پناهجو ها ومها جرین را مشکل اروپای جلوه دهد ، ترس  است که در نبود یک پشتیبان محکم، نتواند این مسئله رادر مرز پر از کشمکش و حل نشده، با کشور که، خیلی قدرت مند تر از خودش است، درست مدیریت نماید. و مبادا این مسئله ، بهانۀ بدست ترکیه دهد، تا مناقشۀ دیرینه میان دو طرف را، به شکل یک‌طرفه اش حل نماید.ادعای ارزی کردن اردوغان روی جزایر اژه و زیر سؤال بردن معاهدۀ لوزان این ترس را چند چندان هم کرده است. ترس روانی که ازتجربۀ قبریس،در سال ۱۹۷۴ برای یونان باقی‌مانده است. شاید همین نگرانی با عث شده است،  که بر خلاف خیلی از مسا ئل دیگر، در رابطه با اروپای سازی مسئلۀ مهاجرین و پناه جوها ، یونان موفق عمل نماید.

 پناهجوها ومهاجرین، موضوع جدید مناقشه میان ترکیه و یونان

یونان در دو دهۀ اخیر، به تدریج تبدیل به گذرگاه مهم پناهجوها و مهاجرین ، به سمت دیگرکشور های اروپای شده است. این کشور، تا پیش ازاین، نه تنها تجربه مهاجر پذیری نداشته است، بلکه خیلی از یونانیها، خود به کشورهای دیگرمهاجرت میکردند. مهاجرت و تجربه زیستن با دیگری در جامعۀ یونان، از نیمه دهۀ ۹۰ ببعد شروع میشود. اولین مهاجرین که وارد این کشور می‌شوند آلبانیای های اند، که به عنوان کارگران فصلی به این کشور برای کار می آیند. به مروراما از کشور های دیگری  بالکان عضو شوروی سابق نیز، مهاجرین به سمت یونان شروع به آمدن میکنند. با گذر زمان و با اوج گیری جنگ و نا امنی در خیلی از کشور های آسیای و افریقای، موج مهاجرت و سیر آن نیز، تغیر کرده و با شروع هزارۀ سوم ، این موج به تدریج اروپارا نیز، دربر میگیرد.  در این گیرو دار، ترکیه و یونان بنا به موقعیت جغرافیای  شان، نا خواسته در نقش « کشور های چهار راه  مهاجرت» ظاهر میشوند، که از همان آغاز،.اولی حکم”  پل”  رسیدن به اروپا و دومی نقش  کشور” گذار”  به این قاره را، برای پناهجوها و مهاجرین داشته است. هر دو کشور در نقش‌های تعریف شدۀ شان، تا سالهای اخیر ، با  یک نوع بی‌تفاوتی و بی مسولیتی وصف نا پذیر ، نسبت به مسلۀ پناهجو ها و مهاجرین رو برو شده اند.

 ترکیه بنا برنبود فشار کافی از “الزامات رسمی بین الملی اش” یعنی امضا کردن معاهدۀ ژنو با «محدودیت جغرافیای»به این معنی که، پناهنده تنها از کشور های غربی و عضو اتحادیۀ اروپا را میپذیرد. و در مورد بقیه کشور ها  پناهندگی مشروط دارد.باز هم به این معنی که اگر فرد واجد شرایط پناهندگی است ، تا اِسکان  مجدد آن فرد به کشورسومی، فقط  میتواند  تحت حمایت  موقت این کشورقرار گیرد.خود را مبرا از هر نوع مسولیت گیری در قبال مسلۀ پناهجوها میداند. گرچنداز سال ۲۰۱۳ ببعد، با تدوین «قانون اتباع خارجی و حفاظت بین امللی» عنوان جدید را ضمیمه  قانون پناهندگی  اش کرده است که بنام «حمایت ثانویه »یاد می‌شود،اما حمایت ثانویه باز هم همۀ پناهجوها از کشور های مختلف را در بر نمیگیرد. تنها شامل حال پناهجو های سوریۀ میشود. با تدوین قانون ۲۰۱۳ و عمل‌کرد آن از ۲۰۱۴ ببعد ، جدا از بازیهای دیگر،عملا کار که صورت گرفت، تحت کنترل گرفتن همه امور پناهندگی و مهاجرت توسط دولت بدون هیچ ناظر در این کشور بود.ازجمله برچیدن کمیساریای عالی سازمان ملل  که تا ۲۰۱۸ مسولیت ثبت و بر رسی درخواست پناهجویان را به عهده داشت.(نه اینکه این سازمان  کار ارزشمند میتوانست انجام دهد)، اما حد اقل به عنوان یک مرجع ناظر نمادین وجود داشت.  با انتقال  این مسولیت از این سازمان به بخش جدید تازه تاسیس شده، انتظارجوابگو بودن دولت ترکیه نسبت به پناهجویان، عملاً به یک امربی معنی تبدیل شده است. همۀ این نارسای ها دررفتاراین کشور در نبود هیچ ناظر دیگر،هر چه باشد در نهایت برای خودش توجهه پذیر جلوه مینماید.چنانچه در عمل هم  در خیلی  عرصه ها همینگونه شده است.

  یونان نیزبه عنوان کشور عضواتحادیۀ اروپا سالهای سال ،عملا به کشور تبدیل شده بود ، که نا دیده انگاری و نا رسای در قبال مسلۀ مهاجرین و پناهجو ها درآن، تبدیل به یک عرف شده بود. پدیدۀ که هنوز هم، به شکل از اشکال با درجۀ، درآن جریان دارد. در این سالها هراتفاق که ربط به پناهجوها و مهاجرین میگرفت، توسط تمام دستگاه حکومتی این کشور ، با بی اهمیتی وصف نا پذیر بدرقه میشد، وهیچ مرجع آنرا جدی نمیگرفت. تا چند سال اخیر،این کشور نه نیا زبه ابزار های لازم قانونی برای رسیدگی به این مسئله را احساس میکرد و نه اساسا حقوق اجتماعی پناهجو ها و مهاجرین در این کشور، پدیدۀ جدی وقابل  حساب تلقی میشد. اتفاق که به مرور زمان، دامن  جامعۀ یونان را نیزگرفت و به مرور بستر جامعه نیز تبدیل به قربانگاه مهاجرین و پناهجو ها شده بود. با شروع ورشکستگی اقتصادی۲۰۰۸  در یونان و تشدید اجرایی معاهدۀ های پچیدۀ مثل معاهدۀ دوبلین ، که منجر به برگرداندن پناهجو ها از کشور های دیگری اروپا ، به این کشور مرزی میشد و چندین بار محاکمۀ این کشور در دادگاه حقوق بشر(محکومیت یونان و بلژیک در سال ۲۰۰۹ توسط دادگاه حقوق بشر اروپا یونان در ۲۰۱۰) بخواطر نقض حقوق پناهجوها ومهاجرین، کم کم این موضوع به عنوان مشکل پنهان شده در زیر قالین، نمایان شده و یونان را در کشمکش گیرا نداخته بود، که نا گذیر به سازماندهی و سر و سامان دادن به آن شد.اما حجم انبار شدۀ مشکلات  که سالها مانده بود، فرا تر از وسع و توان این کشوربود تا بتواند به آن رسیدگی نماید. مخصوصا که بعد از ۲۰۰۸ این کشور با بد ترین ورشکستگی اقتصادی و فشار ناشی از آن در درون اتحادیه اروپا نیز رو برو شده بود.واقعیت که بدون مداخلۀ این اتحادیه، یافتن راه حل آن نا ممکن جلوه مینمود. با مداخلۀ اتحادیۀ اروپا و آوردن اصلاحات(ترویکا) درابعاد وسیع در این کشور، مسئلۀ پناهجو ها و مهاجرین نیززیرچتر آن قرار گرفت. چنانچه ایجاد مرجع جداگانه برای رسیدگی به مسئلۀ پناهندگی و تغیر مسئولیت پناهندگی از پولیس به این مرجع و همین‌طور نظارت روی اجرای قوانین توسط نهاد های دیگر و تسریع نمودن پرونده های قدیمی که سالهای سال در انتظار تصمیم گیری مانده بودند و غیره… همه بعد از ورشکستگی اقتصادی و اصلاحات کلی، که همه از روی ناگذیری  تحت فشار اروپا بود انجام شد

  بحران پناهجویان و مهاجرین از سال ۲۰۱۵ تا کنون

 پدیدۀ مهاجرت وپناهندگی همانگونه که توسط دو طرف جدی گرفته نمیشد، تا  پیش از بحران پناهندگی ۲۰۱۵ روی روابط دو طرف نیز آنچنان تاثیر گذار نبود.مگراینکه با مشکل دیگرترکیب میشد.یا هم به عنوان پوشش خوب برای یک نوع به امتحان گرفتن  طرف مقابل استفاده میشد. مثلاگاه پیش می‌آمد که نیروی دریای یکی از طرفها به بهانۀ نجات قایق پناهجویان به نقطۀ دریای که دو طرف از آن میدانستند که نزاع بر انگیز است، حضور می یافت، نیت واقعی نهفته دراین حرکت واضح بود که نجات پناهجویان و مهاجرین نه، بلکه به شکل غیر مستقیم تلاش بر تثبیت ادعای یک‌طرفه برنقطۀ  مورد مناقشه، یا ارزیابی عکس‌العمل طرف مقابل بود. اگر هر نوع ادعای از طرف دیگر میشد، جواب آمادۀ وجود داشت که گویا وظیفۀ تعریف شده اش به عنوان نیروی دریای را انجام داده و جان انسانهای که در خطر بوده‌اند را نجات داده است. حقیقت این است که این‌ بهانه ها برای سرپوش گذاری عمل پیچید ه در منطقۀ بس پچیدۀ اژه، تا پیش از ۲۰۱۶ به شکل معمول هر از چندگاه میان دو طرف پیش می‌آمد. بازی خطر ناک که با اندک خطا میتوانست تبدیل به نزاع تمام‌عیار شود.از سالهای ۲۰۰۸ ببعد یعنی از زمانی که سازمان «فرونتیکس» در مرز دریای یونان شروع به فعالیت میکند(در ابتدا غیر قانونی ومخفیانه)  خواطر یونان تا حد جمع تر میشود. زیرا این شروع مداخلۀ عملی یک نهاد امنیتی اروپای در نقطۀ مرزی پر از کشمکش بود، که یونان مدام از بابت آن نگرانی داشت. حضور مشکوک که  نا پدید شدن صد ها پناهجو را به دنبال داشت ، که هنوز هم هیچ سر نخ از آن‌ها در دسترس نیست. سالهای که نتیجۀ این فعالیتهای غیر قانونی منجر به تغیر مسیر مهاجرت از دریای اژه و جزیره ها، به سمت مرززمینی «ایوروس» در “تراکیۀ غربی” میگردد.با همۀ این‌ها اما،  تنش در اژه باقی میماند، تنها بهانۀ چانه زنی  میان دو طرف، موقتا کمتر میشود.

گرچندقبل  از معاهدۀ ۲۰۱۶ میان اتحادیۀ اروپا و ترکیه ، البته با پیشنهاد اروپا و در راس آن آلمان، تلاش صورت گرفت تا باز هم تحت پوشش موضوع مهاجرت و پناهندگی، راه حل بیابند، که بیشتر به نفع  یونان تمام میشد، “گشت مشترک دراژه” زود معلوم شد که این  پیشنهاد موفق نیست. در اوایل وقتی این  پیشنهاد ارائه شد، زمانی بود که یونان با وضعیت ورشکستگی اقتصادی دست و پنجه نرم میکرد و یک نوع بی اعتمادی میان کشور های عضو  این اتحادیه ، مخصوصاً با طرح “گریکزیت”  وجود داشت ، بنا این پیشنهاد از طرف این کشور، با سوء نیت رو برو شد. بعد ها که یونان فرصت یافت و متوجه منا فع اش در این طرح شد،  زمان بود که دیگردیر شده بود و این بار ترکیه بود که مخالفت اش را با این طرح نشان داد. اتفاق که با موضوع گیری صریح یونان درمخالفت با آن در  آن زمان ، فرصت خوبی را در اختیار ترکیه گذاشت تا بازی در چند میدان را به شکل زرنگانۀ آن به پیش ببرد. اینک که  وضع درچندین نقطه زیاد به طبع و خواست اردوغان نمیچرخد، (اتفاقات چند که پیش آمده وبازی رابرای اردوغان پچیده تر کرده است، مثل یافتن میدان گاز در قبریس، تغیر وضعیت در سوریه ولیبی وضعیت سیاسی داخل ترکیه و باخت انتخاباتی حزب عدالت و توسعه در اتخابات شهرد اری ها و انشعابات درون حزبی و غیره…) در این گیر و داراردوغان بار دیگر پناهجوها و مهاجرین را بهانه قرارداده ، تا شاید بتواند اینگونه این تخته پاره ها را به هم رسانده و دوباره وصل نماید. آغاززرنگانۀ که میگوید نمیگذارد تا پناهجو ها و مهاجرین از دریای اژه با قایق های بادی خود شان را به دریا انداخته و جان شان را در خطر بیندازند. (اردوغان مارس ۲۰۲۰) ادعای رنگ و روغن شده با شعار انساندوستانه. اما واقعیت پشت پرده این است که نشان میدهد، گامهای بر داشته شده میان دو طرف به شکست مواجه شده است و از سوی دیگر هم ترکیه فهم به‌موقع کرده است که، تاریخ بازی در میدان مثل اژه را ختم شده اعلان نماید. زیرا میداند که بازی در این میدان خطر ناک است واندک ترین اشتباه پیامد غیر قابل بخشش را به دنبال دارد و حتی بازی نمودن به شکل جاری آن نیز مطلوب نیست. زیرا به سمت عادی کردن وضعیتِ پیش می‌رود، که با گذر زمان ترکیه را مجبور به پذیریش پیشنهاد راه حل طرف مقابل مینماید. وضعیت  موجود، خود به نحو از آنحا، ایجاد نمودن  موج است که سوار شدن بر آن کارآسان نیست و راندن درآن نیز دیگربه نفع اش تمام نمیشود. بنا در این شرایط بهتر است که سکان رها کرده وبگذارد تا کشتی پهلو بگیرد .واز اینجا است که منافع اش را باز درهمان  وضعیت نا مشخص قبل از ۲۰۱۵ میبیند. وضعیت که سالها ادامه داشته و تقریباً دو طرف هم با آن  به شکل اعلان نشده اش موافق است. اساسا ترس دو طرف نیز همین است.  راه حل‌های ارائه شده از هر طرف اگر پذیرفته نشود، در آنصورت بهترین حالت، ادامۀ همان وضعیت غیر رسمی و نا مشخص(دیفکتو) موجود است . اما باید گفت که گام اخیراز جانب ترکیه، آگاهانه برداشته شده است. زیراتنها طرف این بازی است که جایگزین دیگر برای بازی کردن را داشته است. بنااز دید ترکیه، ا ینک  به‌موقع است که بازی باکارت مهاجرین و پناهجو ها، در میدان دیگر انجام شود، نه در میدان اژه که حریف اروپای آنرا آماده کرده است.میدان جاگزین برای ترکیه، میدان است که درمعاهدۀ ۲۰۱۶ میان اروپا و ترکیه ، جایش خالی گذاشته شده یا خالی مانده است.این یعنی تغیر میدان بازی از اژه، دوباره به مرز زمینی در «تراکیۀ غربی» یعنی مرز”ایوروس.” یا همان خالیگاه افتاده از قلم در معاهدۀ ۲۰۱۶ . زیرا در معاهدۀ ۲۰۱۶ میان دو طرف، قرا رداد برگرداندن مهاجرین و پناهجوها به ترکیه، والزام تحویل گرفتن شان توسط ترکیه، تنها از جزیره های اژه ذکرو قید شده است، نه از مرززمینی میان دو طرف. حرکت اخیر اردوغان، با تحریک پناهجوها و مهاجرین به سمت تراکیۀ غربی در مرز یونان، حرکت سنجیده شده و حساب شده است، که بر اساس معاهدۀ ۲۰۱۶ هیچ الزام قانونی را،  متوجه ترکیه نمیکند. این تغیر درمیدان بازی، اتفاق نا خوش آیند برای اروپاو نا خوش آیند تر از همه ،برای یونان خواهد بود.و چه بسا خطر ناکتر ازمرز دریای اژه. زیرایکی از قدیمی ترین موضوع مناقشه میان دو کشور، در همین نقطه خوابیده است.که سالهاست دو طرف را درگیرخود نموده است. (موضوع اقلیت هاکه بحث جدا گانه میخواهد و رابطۀ دیرینه وپچیدۀ با مهاجرت در این مرزدارد(.

 اروپا اما، برای  حرکت کردن و تکمیل نمودن پروژۀ اش، نا گذیر است تا خود را سازماندهی نماید. طبعی مینماید وقتی ،هنوزمرز های جغرافیای ،حریم هوای و مرزهای آبی اش دچار مشکل باشد، در داخل نیزاز استحکامیت کامل و اطمنان خاطربر خوردارنیست. گامهای برداشته شده بعد از بحران پناهندگی ۲۰۱۵ ، که منجر به امضای قرار داد۲۰۱۶ میان اروپا و ترکیه گردید، جدا ازبخش واضح ونتایج واضحتر آن ، که همانا زیر پا گذاشتن و نادیده گرفتن میثاق های بین‌المللی پناهندگی وپچیده سازی وحشتناک روند پناهندگی بود، بخش دیگراین امتیازدادنها و امتیازگرفتنها، با پچیده سازیهای عجیب و غریب مسئلۀ پناهندگی، روی محور میچرخید و میچرخد، که هرگز واضح به برون چیزی از آن گفته نمیشود. تنها با پیشنهادها و گامهای عملی زیرکانه، که در خفا و در سایۀ آن مطرح می‌شود، میتوان آن‌ها را دید. محور اصلی چرخش باز هم، نزاع های حل نشده میان ترکیه و یونان است. زیرا طبق تعریف خود شان این مرز، مرز اروپا حساب میشود. به شکل از اشکال میتوان گفت، ربط می‌گیرد به تکمیل شدن پروژۀ، که ا اتحادیۀ اروپا نام گرفته است. با اندکی دقت، میتوان دریافت، که روابط میان دو طرف، بعد از قرار داد ۲۰۱۶ نه تنها رضایت‌ بخش نبوده، بلکه با تنش بیشتر نیز همراه بوده است. در این میان اما چه امتیاز های باید داد، تا امتیاز بدست آورد سؤال اساسی است ،  وجواب آن به خیلی از عناصر ربط میگیرد.  از جملۀ به بازیگر  که در طرف مقابل قرار دارد .در این مورد، بازیگر طرف مقابل ترکیه است.ترکیه بازیگر سخت‌گیری است برای اروپا.به آسانی امتیاز نمیدهد.در مقابل دادن امتیاز،  امتیازها زیاد را میطلبد. از سوریه گرفته تا لیبی و از اژه گرفته تا قبریس. اگر هم توافق انجام نشود، ابزار های لازم و کافی را نیز در دست دارد، تا بازی را طور دیگر بچرخاند، یا اصلاً پس به همان جای ببرد که بود .تغیرات اینچنینی در سالهای اخیر را همه شاهدیم.  اگر کودتای ناکام  ۲۰۱۶ و همه‌ پرسی قانون اساسی ۲۰۱۷ در ترکیه را برای اردوغان و دو طرف یک نوع استثناء ، یا مصروفیت داخلی  بپذیریم ، بعد از آن جهان، شاهد رفتارعصبی گونۀ در حد بر خورد میان طرفهای در گیر، در این منطقه است. که ابتکار آن اکثراً بدست ترکیه بوده است. به هم خوردن روابط میان طرفین، عملا با بهانۀ برخورد کشتی” امیت”(UMUT)  نیروی دریای ترکیه و” گاودوس”(Γαυδοσ) نیروی دریای یونان دراژه ( فبروری ۲۰۱۸) شروع شده و با باز داشت وزندانی نمودن دو افسر ارتش یونان به جرم جاسوسی در ترکیه (مارس ۲۰۱۸) و قرار داد دریایی میان ترکیه و لیبی درمورد دریای مدیترانه (نومبر ۲۰۱۹)   ادامه می‌یابد. تا اینکه یونان نسبت به این قرارداد با اخطار اخراج  سفیر لیبی از این کشور عکس‌العمل نشان میدهد. (دسمبر ۲۰۱۹) اینگونه به سادگی وضع پس به همان نقطۀ میرسد که بود. نهایتابا تجمع اخیر پناهجو ها و مهاجرین در مرز زمینی میان دو کشور و موضع گیری اردوغان، جدا از برجستگی موضوع و استفاده از ابزار های که در دست دارد تا در صورت بدست نیاوردن امتیاز، بازی را پس به نقطه اول بر گرداند، پیام واضح تغیر میدان بازی را نیزبه ما نشان میدهد. تغیر از اژه به مرز زمینی «ایوروس» میدان که یکی از دیرینه ترین مناقشۀ دو طرف(مسئلۀ اقلیت ها) در آن نهفته وسالهاست رابطۀ پچیدۀ میان دو طرف را شکل داده است.

سخن آخر

با روال موجود به نظر نمیرسد که پدیدۀ مهاجرت به تنهای بتواند، به یک مشکل جدید میان دو طرف تبدیل شود.زیر ا میدانیم که مبدأ مهاجرت ها مدام در حال تغیر اند. و این تغیرات تقریباً تأثیر مستقیم میگذارد روی رو برو شدن کشورها با این پدیده. اما در مورد یونان وترکیه، بدون شک این توانای را دارد، که در ترکیب با مناقشه های موجود دیگر بحران جدید بیافریند و یا هم بحرانهای موجود را از نو بیدار نماید. رفتار های سالهای اخیر، مخصوصاً از طرف ترکیه نشان میدهد، که امکان بیدار نمودن بحرانها ی موجود بیشتر است. فعلاً آنچه واضح است این است که میدان بازی حتماً تغیر خواهد کرد و ابتکار آن نیزدر دست ترکیه خواهد بود.  

اما اینکه نهایتا این طناب، به کدام سمت کشیده خواهد شد ، چه اثر از این مناقشه بجا خواهد ماند، کیها وچیها مادۀ خام اولیۀ آنرا خواهد ساخت، ادامه این بازی و یا بازی در میدان جدید (تراکیۀ غربی) چگونه خواهد بود، کدام‌ها اند ویژگیهای تراکیۀ غربی که در این بازی اهمیت می یابند، مسلۀ اقلیت‌های مرزی و در کل شهروندان این ناحیه چه شکل و شمایل به خود خواهد گرفت،چه تأثیر روی موضوع اقلیت ها خواهند گذاشت وطرفهای در گیر درکجا خواهد ایستاد. همه سؤالات اند که به گمان می‌رسد در این میان خلق می‌شود.


معرفی کوتاه نویسنده:

 من متولد افغانستان هستم. در رشتۀ علوم سیاسی و تاریخ در دانشگاه «پاندیو» در آتن یونان تحصیل کردم. پانزده سال مقیم آن کشور بودم چندی می‌شود که در فرانسه زندگی میکنم. در طول اقامتم در یونان با سازمانهای مختلف یونانی، اروپای و بین‌المللی در رابطه با پناهجویان و مهاجرین کار میکردم . سازمانهای مثل:

(Greek Council for Refugees, ProAsyl, Amnesty International, Human Right Watch)


 

SERGE BERSTEIN   PIERRE MILZA, HISTOIRE DE L’ EUROPE. NATIONALISMES ET CONCERT EUROPEEN 1815 – ۱۹۱۹, ۱-ΑΛΕΞΑΝΔΡΕΙΑ -ΑΘΗΝΑ-ΜΑΡΤΙΟΣ, ۱۹۹۷

-سرژ برستین پیر میلزا- تاریخ اروپا. ملی گرایی و کنسرت اروپا ۱۸۱۵- ۱۹۱۹ انتشارات «الکسندریا» آتن مارس ۱۹۹۷-جلد د.وم صفحۀ ۳۲

۲-ERIK J . ZURCHER, TURKEY. A MODERN HISTORYΑΛΕΞΑΝΔΡΕΙΑ, ΑΘΗΝ-Σεπτέμβριος, ۲۰۰۴

-ERIK J/ZURCHER, ΣΥΓΧΡΟΝΗ ΙΣΤΟΡΙΑ ΤΗΣ ΤΟΥΡΚΙΑΣ.ΑΛΕΞΑΝΔΡΕΙΑ, ΑΘΗΝ-Σεπτέμβριος, ۲۰۰۴.σελιδα,۲۲۳

۳ Αλεξησ Ηρακλειδης, Ασπονδοι Γειτονεσ, Ελλαδα- Τουρκια, Η διενεξη του Αιγαιου, ΣΙΔΕΡΗΣ.Ι, ΑΘΗΝΑ-ΔΕΚΕΜΒΡΙΟΣ, ۲۰۰۷

ا لکسیس هراکلیدیس – همسایه های سازش نا پذیر، یونان و ترکیه، مناقشه در اژه.انتشارات سیدیریس -آتن، دسمبر  ۲۰۰۷ صفحۀ.:۷۳ 

۴-Αλεξησ Ηρακλειδης, Ασπονδοι Γειτονεσ, Ελλαδα- Τουρκια, Η διενεξη του Αιγαιου

ΣΙΔΕΡΗΣ.Ι, ΑΘΗΝΑ-ΔΕΚΕΜΒΡΙΟΣ ۲۰۰۷.

ا لکسیس هراکلیدیس – همسایه های سازش نا پذیر، یونان و ترکیه، مناقشه در اژه.انتشارات سیدیریس -آتن، دسمبر ۲۰۰۷ صفحۀ: ۳۷۳

۵-https://www.kathimerini.gr/848754/article/epikairothta/politikh/anhsyxei-thn-a8hna-h-emplokh-toy-natoتاریخ مراجعه ۳۱-۵-۲۰۲۰

۶- https://www.france24.com/en/20200307-erdogan-orders-turkish-coastguard-to-block-migrants-crossing-aegean-sea تاریخ مراجعه ۳۱-۵-۲۰۲۰

۷-https://www.newsbeast.gr/greece/arthro/3361196/to-chroniko-tis-sillipsis-ton-dio-ellinon-axiomatikon-apo-tous-tourkous تاریخ مراجعه ۳۱-۵-۲۰۲۰

۸-https://www.newsbeast.gr/greece/arthro/3361196/to-chroniko-tis-sillipsis-ton-dio-ellinon-axiomatikon-apo-tous-tourkous  تاریخ مراجعه ۳۱-۵-۲۰۲۰

۹-https://www.nordicmonitor.com/2019/12/the-full-text-of-turkey-libya-maritime-agreement-revealed/   تاریخ مراجعه ۳۱-۵-۲۰۲۰

۱۰-https://www.reuters.com/article/us-greece-libya-turkey-diplomacy/greece-to-expel-libyan-ambassador-over-turkey-libya-accord-idUSKBN1YA0XI  تاریخ مراجعه ۳۱-۵-۲۰۲۰

 

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)