بنا به گزارش خبرگزاری رویترز نیروی دریایی آمریکا روز سه شنبه ۱۹ مه به کشتی‌ها و قایق‌ها در خلیج فارس هشدار داده که بیشتر از ۱۰۰ متر به ناوگان این کشور نزدیک نشوند. نیروی دریایی آمریکا تأکید کرده نزدیک شدن به ناوهای رزمی آمریکایی در فاصله کمتر از ۱۰۰ متر تهدید تلقی شده و در نتیجه واکنش دفاعی در پی خواهد داشت. این هشدارها در پی تهدیدات یک ماه پیش دونالد ترامپ آمده که گفته بود در صورت تعرض قایق‌های ایرانی به سوی آنها شلیک خواهند کرد. این هشدارها در شرایطی است که ماه گذشته ۱۱ قایق ایرانی در اقدامی ماجراجویانه به کشتی ها و گاردهای ساحلی آمریکا در آبهای خلیج نزدیک شدند. همزمان با این هشدارها برایان هوک، مسئول امور ایران در وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد که رهبران رژیم ایران حالا تنها یک راه دارند: “یا با پرزیدنت ترامپ مذاکره کنند یا فروپاشی اقتصادی را مدیریت کنند.”

این خط و نشان کشیدن ها در حالی است که در نتیجه تشدید تحریم های اقتصادی صادرات نفت ایران از روزانه دو میلیون و ۱۳۰ هزار بشکه در سال ۲۰۱۷ به کمتر از ۲۰۰ هزار بشکه در روز رسیده است و در ادامه تشدید تحریم ها اخیرا کشتی‌های جنگی آمریکا راهی دریای کارائیب شده‌اند تا جلوی ورود نفتکش‌های ایرانی به سواحل ونزوئلا را بگیرند. سخنان هوک به رغم لحن تند و تهدید آمیز آن در مورد رژیم جمهوری اسلامی نشان می دهد که مقامات رسمی دولت آمریکا هنوز از رام شدن این رژیم و اصلاح سیاست های آن در راستای منافع آمریکا و متحدین آن در منطقه خاورمیانه قطع امید نکرده اند.

اما به رغم این هشدارها و خط و نشان کشیدن ها از جانب آمریکا و تهدیدات توخالی، هر از چند گاهی فرماندهان سپاه پاسدارن در عالم واقع گام به گام در برابر سیاست تهاجمی آمریکا عقب نشینی کرده اند. در عراق یکی از کانون های کشمکش دو طرف اگر چه سران جمهوری اسلامی مصطفی کاظمی را که قبلا ریاست سازمان امنیت عراق را بر عهده داشت به همدستی با آمریکا در کشتن قاسم سلیمانی متهم می کردند، اما سرانجام بعد از دیدارهای جداگانه سفرای جمهوری اسلامی و آمریکا با کاظمی، جمهوری اسلامی حمایت خود از معرفی وی به عنوان نامزد نخست وزیری عراق را اعلام کرد. آمریکا نیز بار دیگر بطور زمانبندی شده معافیت عراق از تحریم های ایران را تمدید کرد. هم آمریکا و هم جمهوری اسلامی در حل بحران حکومتی در عراق و خاموش کردن اعتراضات توده ای منافع مشترک دارند.

همچنین بعد از آنکه ارتش آمریکا برای مقابله با حملات موشکی حشد الشعبی و دیگر گروههای اسلامی وابسته به جمهوری اسلامی، سامانه های ضدموشکی پاتریوت را در پایگاه عین الاسد و پایگاهی در اربیل کردستان عراق مستقر کرد عملا حملات راکتی نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی علیه نیروهای آمریکایی متوقف شده است. این تحولات نشان می دهد که اگر چه جمهوری اسلامی به عنوان یک حربه تبلیغاتی از نیروهای وابسته به خود در پارلمان عراق برای تحت فشار قرار دادن آمریکا جهت ترک خاک عراق تلاش می کند، اما در عمل به حضور آمریکا در خاک این کشور و رعایت منافع استراتژیک آن تمکین کرده است.

در دوره ای که آمریکا به رغم افول قدرت اقتصادی و موقعیت هژمونیک خود در جهان برای رسیدن به مقاصد خود تهاجمی عمل می کند و برای حفظ مزایا و منافع استراتژیک خود در منطقه خاورمیانه قدرت نظامی و اقتصادی خود را بکار می بندد، لابد سران جمهوری اسلامی هم متوجه شده اند که با مانور دادن در شکاف رقابت های روسیه و چین با آمریکا نمی تواند بیش از این زیر فشارهای دولت آمریکا دوام بیاورد. از سوی دیگر اتحادیه اروپا هم در واکنش به سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی و مقابله با برنامه های تولید موشک های دوربرد و بلند پروازی های اتمی آن بیش از پیش با مواضع آمریکا که رئوس آن را در هنگام خروج از برجام اعلام کرد همگرا شده است.

همه از جمهوری اسلامی می خواهند که پا از محدوده ای که برایش تعیین کرده اند فراتر نگذارد. از مداخله گری های نظامی در کانون های بحران منطقه دست بردارد، منافع استراتژیک قدرت های غربی و متحدان آنها در منطقه را تهدید نکند و یک عضو رام شده و مؤدب جامعه جهانی سرمایه شود. به نظر می رسد تشدید فشارهای آمریکا و اتحادیه اروپا برای مهار جمهوری اسلامی در منطقه و از طرف دیگر شکست استراتژی تعرض بازدارنده رژیم در منطقه باعث شده که رژیم اسلامی هر چه بیشتر به نرم های مد نطر و مقبول قدرت های سرمایه داری جهانی تن دهد.

شرایطی داخلی ایران هم جمهوری اسلامی را به سوی سازش گام به گام سوق می دهد. منافع و غریزه طبقاتی به جمهوری اسلامی حکم می کند که دشمنان آشتی ناپذیر خود را بشناسد. قدرت های سرمایه داری جهان دشمنان آشتی ناپذیر جمهوری اسلامی نیستند. جمهوری اسلامی در طی همین ماههای اخیر با بحران های متعددی روبرو شده که این بحران ها رژیم را فرسوده کرده اند. خیزش آبان ماه و سرکوب خونبار جوانان و به حاشیه رانده شدگان بستوه آمده از فقر و بیکاری، بحران مشروعیت ادعایی رژیم را عمیق تر کرد.

رژیم به رغم سبعیتی که در سرکوب معترضان از خود نشان داد نتوانست جامعه را مرعوب کند و تحولات متعاقب نشان داد که توده های به جان آمده بیشتر به گذار انقلابی از جمهوری اسلامی گرایش پیدا کرده اند. خشم و اعتراضی که در پی کشتار مسافران هواپیمای اکراینی و دروغپردازی حول آن شعله بر کشید، نشانگر آن بود که مردم همچنان مترصد فرصتی هستند تا شر این رژیم را از سر خودشان کم کنند.

بعد از آن شکست مفتضحانه رژیم در نمایش انتخاباتی مجلس و “نه بزرگ” مردم به جمهوری اسلامی نشان داد که قدرت نمایی رژیم در رژه تابوت ها از عزم مردم برای به زیر کشیدن این رژیم چیزی کم نکرده است.

بحران کرونا ضعف و استیصال، فساد نهادینه شده و دروغگویی رژیم جمهوری اسلامی و ضدیت آن با مصالح عمومی مردم در مقابله با این نوع بحران ها را بیشتر نمایان ساخت.

اکنون چنین به نظر می رسد که جنبش دادخواهی علیه کشتار آبان و خشم و انزجار علیه موج اعدام ها و بگیر ببندهایی هایی که جریان دارد مانند آتش زیر خاکستر در زیر گرد و غبار بحران کرونا مدفون شده اند، اما طولی نخواهد کشید که شعله های آن فروزان تر از خیزش آبان دامان جمهوری اسلامی را خواهد گرفت.

تداوم اعتراضات و اعتصابات کارگری و جنبش های اعتراضی بر متن تشدید فقر و فلاکت اقتصادی همین را گواهی می دهد.

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)