خواستِ سلامتی
تاریخِ بشر، تاریخِ عَجز در برابرِ بیماری است. از آغازِ پیدایشِ انسان بر زمین،
در دوره هایِ دگرگونیِ زندگیِ انسان ها بر زمین، بیماری هماهنگ با پیشرفت
هایِ فنّیِ بشر، به روز شده است.
وَ اگر بسیاری از بیماری ها مانندِ وَبا، سِل، حَصبه، طاعون یا جُذام که در
قرن هایِ گذشته، میلیون ها نفر را، به کامِ مرگ فرستادند، امروزه از میان
رفته اند یا به آسانی پیشگیری و درمان می شوند امّا انسان امروزه گرفتارِ
بیماری هایِ مرگبارِ تازه ای چون ایدز و هپاتیت است که در دوره های گذشته
نبودند و انسانِ در جایگاهِ تاریخیِ امروزش گرفتارِ این بیماری ها است و برایِ
آنها درمانی ندارد. همچنین برخی از بیماری هایِ عصبی و روانی مانندِ
هیستری و بعضی از انواعِ استرس در محیطِ زندگیِ شهریِ امروز پدید آمده
اند که در گذشته یا نبودند یا تا این حد گسترش نداشتند. که تاریخِ انسان با
هر ویژگیِ تمدّنی، اجتماعی، هنری و فکریِ تازه یا هر اندیشه و باوری، افزون
بر ماجراهایِ دیگر، جِدال با بیماری را نیز همراه داشته است.
از آغاز تا امروز، کِشمکش هایِ مرگبار و دردناکِ انسان با بیماری، از
بیماری هایِ میکرُبی تا بیماری هایِ ویروسی تا هر آنچه از اِفراط ها و
ناپرهیزی هایِ خوراکی یا کاستی هایِ رفتاری، تَلنگُرِ دائمیِ زمان برایِ بشر
بوده تا در آزمون هایی بسیار سخت و پر از درد، انسان از هر آنچه برایِ
زندگی مرگزا است و از ساز و کارِ مرگ و نابودِ زندگی، آگاهی یابد و باور به
ارزشِ یکّه و خرید ناپذیرِ سلامتی را برایِ انسان برایِ همیشه نهادینه کند. تا
خواستِ سلامت برایِ انسان در همه ی سرخوشی و آزادی و عشق و امیدِ آینده
ی هستی، پایه ای سخت محکم برایِ هر گردش و حرکت او باشد و هرگز
فراموش نشود. که در این تاریخِ پُر از عجز در برابرِ بیماریِ بشر، قدرت
سیاسیِ سرمایه داری از سویی می کوشد به دلیل و بهانه ی هر بیماری بازاری
درمانی پدید آورد و به ویژه برایِ مشکل هایِ روانی و شخصیتی ای که امروزه
در پیِ اینهمه فشارِ اجتماعی و روانی به آدم هایِ سرتاسرِ دنیا، از همین ساز و
۱
کارها و برنامه هایِ قدرت ههای حاکم بر دنیا پدید آمده، بازاری از “فروشِ
بهداشت و ابزارهایِ سلامتیِ روان”، ایجاد کند.
وَ البتّه با اینکه امکاناتِ پزشکی کم وبیش در همه ی دنیا، به نسبتِ هرچه
ثروتِ بیشتر، افزون تر است ، در همه جا آشکار است که در مراحلِ مرگبارِ هر
بیماری ای، هیچ پول یا آوازه یا قدرتی در دنیا نمی تواند زندگی و سلامتِ هیچ
فردی را تامین کند، یعنی در ساختارِ سرمایه و قدرتِ حاکم بر دنیا، آن شخص
هرکه می خواهد باشد.
وَ افزون بر همه ی اینها در رژیم هایِ دیکتاتوریِ سیاسی یا سازمان هایِ بهره
کشی از کارگران و کشاورزان، که در فضایی حاکم هستند که به سببِ فراهم
بودنِ سودِ سرشار از منبعِ طبیعی یا نیرویِ کارِ فقیرِ منطقه، سلامتِ مردم از
کارگر و کشاورز و هر پیشه ی دیگر برایِ آنها مهم نیست چون می توانند پول یا
فردی را جایگزینِ هر سلامت کنند، این نظام هایِ دیکتاتوری یا بهره کشی، بُن-
بست هایی برایِ انسان هایِ یک جامعه پدید می آورند، که نگرانیِ سلامت برایِ
دستگاهِ برده سازیِ نظامشان کار به گونه ای کار کند که مردمِ آن جامعه در گیر
و دارِ بیماری هایِ فردی، به هیچ اتّحادی برایِ همدردی و جوییدنِ سلامتی
همگانی نرسند، در کنارِ نگارانی ها و اضطراب هایِ دیگری همچون دِلهره ی
آِنده یا دست یافتن به غذایِ کافی، در چنین ساختارهای به وجود می آید.
وَ کم و بیش در همه جایِ زمین، قدرتِ سیاسی و سرمایه داریِ مستقر در دنیا،
در عملیاتی نه آنچنان نامرئی و خاموش، یا به طورِ مستقیم با آزمایش ها و
تولیدهایِ هسته ای، میکرُبی و شیمیایی برای انسانِ روی زمین مرگ را می
گسترانند که اینها نیز در کنارِ هزارتویِ مشکلاتِ مَعیشتی،پولی،سیاسی و
اجتماعی، انرژیِ باقیمانده ی جامعه ی انسانی را، برای هزینه هایِ بیشتری
برای یافتنِ سلامت، می گیرند. وَ این ستم باره گیِ برنامه هایِ سیاسی و
سرمایه داری در رُشد و گسترش بیماری هایِ فردی و اجتماعیِ گوناگون، به
گونه ای رازآمیز، مرگبار و افسونگر، انسان ها را گاهی تا رسیدن به نهایتِ
ضربه ی یک بیماری، از ارزشِ سلامت حواس پرت می دارد، همین پیشامدهایِ
۲
ناگوار و گرفتاری هایِ درناکِ بیماری هایِ سخت، از دردناک ترین و سخت
ترین آزمون هایِ زمان برایِ هدایتِ نوعِ بشر به سویِ ارزشِ بُنیادینِ سلامتی و
پایداریِ همیشگیِ این آگاهی از ارزشِ سلامت است و در ملیح تمرینِ این آزمونُ
هیچ سرخوشی و کیفِ هر اندازه رنگارنگ، اندیشه ی سلامت را از وجودِ
انسان نَبَرد.در حالی که نظامِ برده داریِ دنیا با انواعِ شُبده هایِ مرگبارِ زیاده
روی در هر چیز و استثمارِ آدم ها می خواهد، انسان را از اندیشیدن و خواستِ
سلامت دور نگه دارد.
امّا اگر بیماری هایِ میکروبی و ویروسی با کُشتارهایِ هزارانه بر زمین، آگاهیِ
انسان را برایِ درمان و رعایتِ سلامتی افزوده اند، و بسیاری از خطاهایِ انسانی
نیز ممکن است منجر به آگاهیِ او برایِ انتخابِ درستِ او شده اند، در فاجعه ی
آشکار در معرضِ دیدِ بی تفاوتِ جامعه ی انسانی، پدیده ای به نامِ بُمبِ اتمی، ،
قانونِ انرژیِ کُنش و واکنش را برهم زده است و هنگامی که منفجر می شود نه
تنها تا نهایتِ توانِ تخریبش، چیزی از زندگی باقی نمی گذارد بلکه کاملن به
عکسِ انفجارهایِ اتمیِ کیهانی که اینهمه ستاره و سیّاره را پدید آورده است،
انفجار اتمی در زمین با برجا گذاشتنِ توده ای زُباله ی مُذاب، فقط با نابودیِ
زندگی ، همراه است و در بهترین شرایط ویرانه ای از سلامت به جای می گذارد
اگر بخواهد همچون همه جایِ هستی در زمین نیز به کارِ ساختن برسد و نه
ویران کردن، باید به سادگی امّا بسیار دقّت و صرفِ هزینه ی بسیار به روالِ
اصولِ فیزیکیِ زیستن و سلامی، از خطرِ آن پیشگیری شود که چنین روشی در
بیشترِ زمین خارج از چنین برنامه هایی است. وَ امّا پدیده هایی همچون بمب
اتمی به همراه بیماری هایی چون ایدز، انسان را به تباهیِ انتخابِ بی عقلی و
خودمحوری اش، به ناتوانی در گرداندنِ دنیا در برابر می رساند تا به روزی
برسد که با عجزِ تمام فقط نیرویِ برتری را برای بازگرداندنِ سلامت و زندگی
بر زمین، خواستار شود. که در این دنیایِ زمین، نظام هایِ سیاسی و سرمایه
داری کم و بیش در همه ی کشورها برنامه هایی راه انداخته اند که با تبعیض ها
و نادرستی ها خشونت، جرم و آزار را گسترش می دهد و سپس به هزینه ی
همان مردمی که گرفتارِ این شرایط هستند، بیدادگاه ها، بیمارستان ها،تیمارستان
۳
ها و زندان هایی برایِ تنبیه و اصلاحِ! همان مردم تراشیده اند و می گردانند. که
زمان خواهانِ رسیدنِ انسان به ارزشِ ناب و خرید ناپذیرِ سلمتی در برابرِ هر
ارزشِ برساخته ای است که در برابرِ سلامتی پیش آید،دریافتنِ اینکه کدام
انتخاب، انتخابِ سلامت و زندگی است و کدام انتخاب، انتخابِ مرگ و نابودی،
در دردناک ترین بیماری ها ارزشِ امید به هستی را دریافتن و حواسی همیشه
جمع به سلامتی و آگاهی و خواستِ ارزشِ سلامت برایِ انسان، است.
وَ در این شرایطِ رسانه ایِ انقلابِ ارتباطات در دنیا، مردمِ دور از قدرتِ دنیا،
شکستِ دنیایِ سیاست و سرمایه داری را با انواعِ حکومت هایش ببینند که شاید
راهی غیرِ سیاسی برایِ اداره ی عاقلانه ی زمین، بر اساسِ عدل و برابری و با
حسابگری ای بر پایه ی سلامت و شادمانیِ انسان بیابند.
امیر سارم

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)