“در مسیر پاکستانیزه شدنیم.”
—————————————-
در آمریکا مخالفان ازسرگیری تجمع در کلیسا میگویند ایثار جان خویش حتی اگر حق قانونی فرد باشد شامل بهخطر انداختن سلامت جامعه نمیشود. دولت پاکستان هم گرفتار کلنجار رفتن با اصحاب دیانت است تا نماز جماعت نخوانند و بگذارند مساجد تا فروکشکردن موج کورونا مدتی بسته بماند. تعطیل سراسری مملکت و قرنطینه پیشکش.
در کشور همسایهاش هند در کلیپی میبینیم مأمور پلیس دم در مسجد آمادهٔ زدن ایستاده است تا روی پشت و نشیمنگاه هر مؤمنی که از نماز جماعت خارج میشود با ترکهای تنگداز خط قرمز رسم کند و خاطیان ساکت و هراسان با شتاب دمپایی پلاستیکشان را پیدا میکنند و د ِ در رو.
در پاکستان هم شَلوپـَل کردن تظاهرکنندهها عادی است اما در چنین موردی عمران خان نخستوزیر و قهرمان سابق کریکت ناچار است با علمای مدرسه (معادل اساتید حوزههای علمیه در ایران) چانه بزند. دولت او فقط یکی از قدرتهای مملکت است. نظامیان کلا و ادارهٔ اطلاعات ارتش به طور اخص و باندهای سیاسی و باندهای قاچاق و آدمهای مسلح قبایل و رؤسای طوایف و جهادگران بمببهاختیار بخشهای دیگر قدرتند.
حتی در عربستان، قطبالاقطاب صدور تروریسم اسلامی، بخش بوروکراتیک حکومت تا این حد در برابر سایر نیروها کمزور و مچل نیست.
مسجد پاکستان از نظر دستبهدست شدن وجوهات شباهت چندانی به امامزادهٔ واجبالتعظیم ایران ندارد. این یکی قلـّکی است بزرگ زیر گنبدی از طلا و شب جمعه تا شب جمعه تعطیل کسبوکار یعنی میلیاردها ضرر. ریشهٔ واقعیت عینی را که تعطیل موقت این یکی گرچه قدری دشوار اما ممکن است (با اجازهٔ نواندیشان دینی و سایر چپانندگان نظریهٔ فقه پویا) باید در پیشینهٔ تجدد و جامعهٔ مدنی بهمراتب نیرومندتر ایران دید. وزارت بهداشت ایران ادعای وجود طب اسلامی ِ بنفشهبنیاد و پسابشترمحور را صریحاً و علناً رد میکند. در مناقشهای مشابه، چنان حرفی از سوی وزیر بهداری کریکت خان ممکن است در حـُکم خودکشی باشد. در ایران اسلامی تاکنون فقط یک وزیر (پیشین) بهداری را کشتهاند. در پاکستان که بسیاری علمای مدرسه واکسن را غیراسلامی میدانند عدد این قبیل نفلهشدهها بیش از یکی دو تا و ده تاست.
در فصلی از کتابی نوشتم ادوارد سعید مسیحی فلسطینی حرف از لزوم اجتهاد در اسلام میزد بیآنکه دربارهٔ فتواهای تاقوجفت قتل در پاکستان چیزی بداند.
با این همه، ده پانزده سال پیش در مصاحبهای گفتم انتخاب ما در ایران بین فنلاند و دانمارک نیست، فیالواقع “در مسیر پاکستانیزه شدنیم.”
فهرست ممالک failed state طولانی است اما این صفت را بیش از همه برای پاکستان به کار میبرند. آن دو کلمه را دولت درمانده، فرومانده، وامانده ترجمه میکنند. فشل را هم میتوان پیشنهاد کرد.
از جمهوری اسلامی موریتانی در غرب آفریقا کمتر خبری میشنویم، علامت اینکه ماست خودش را میخورد و جزو خرچسونههای خاورمیانه نیست. اما پاکستان میتواند همراه با افغانستان و عراق، و البته ایران، مجمع جماهیر اسلامی فشل تشکیل دهد.
سلمان رشدی در کتاب شرم (١۹۸٣) از بینظیر بوتو که آن زمان مجرد بود با لقب خودساختهٔ “باکرهٔ تنبانآهنی” یاد میکند. صفت باکره قابل راستیآزمایی بود اما چرا تنبانآهنی؟ این را آن مهدورالدم باید پاسخ دهد.
سال ٢۰۰٧ تروریست انتحاری به بینظیر بوتو سه تیر زد و برای اطمینان از مرگش جلیقهٔ انفجاری حاوی ساچمهٔ بلبرینگ را در جوار او منفجر کرد.
سیاست در جمهوری اسلامی پاکستان عبارت است از دزدی و ترور و کودتا، و دمپاییهای پلاستیک بیصاحب و شستن خونهایی که پس از یورش پولیس باطوم و خیزران بهدست به رمهٔ تظاهرکنندهها در خیابان بر جا میماند.
سال ۲۰۱۳ آصفعلی زرداری دورهٔ پنجسالهٔ ریاست جمهوری را به پایان رساند. در تاریخ ِ (تا آن زمان) ۶۶ سالهٔ کشور نخستین بار بود دارندهٔ این منصب با کودتا و ترور حذف نمیشد. زرداری عضوی از دمودستگاه سیاسی اسلامآباد است و چنان مجال بیسابقهای شاید تا حدی نتیجهٔ بدهبستان بین گانگسترها و شاید رودربایستی حریفان و ترورکنندگان و ادارهٔ اطلاعات ارتش در برابر این واقعیت بود که همسر جوان و زیبایش را وسط خیابان در روز روشن لتوپار کردند (عنوان پیشنهادی برای سناریوی کمدیــ سیاسی: چگونه هم از دست زنتان خلاص شوید و هم در قدرت بمانید). باری، امکانش هست که حتی پاکستانی ِ اسلامزدهٔ آمادهٔ هاراکیری و مشتاق استشهاد (یا به گفتهٔ نژادپرستهای انگلیسی، ” Paki“) قدری شرم و شفقت داشته باشد.
دارندهٔ این کیبورد را سرزنش کردند چنانچه در دانشگاه و مطبوعات و انتشارات خارجه کسی در اشاره به کشوری “رجالهآباد” به کار ببرد قرارداد تدریس یا انتشار کتابش تجدید نخواهد شد، حتی ممکن است فوراً دک شود. به یکی دو ناصح نوشتم: شرمندهٔ افکارتم؛ در زمینهٔ عواقب بیاعتنایی به پالیتیکال کارکتنس حق با شماست و من هم اگر در خارجه بودم بیشتر احتیاط میکردم؛ اما حالا که در برج عاجم در تهرونآباد کسی و کارهای نیستم و “نه چو خر به زیر بارم نه بر اشتری سوارم” چرا خودم را در رودربایستی بیندازم و از مزیت زندگانی در نیرنگستان آریاییــاسلامی محروم کنم؟ (ممکن است تهرنگی از فرصتطلبی و فقدان اصول داشته باشد. “آئین تقوا ما نیز دانیم/لیکن چه چاره با بخت گمراه”.)
بیش از آنکه ناخشنود باشم چرا در اسکاندیناوی زاده نشدم، سپاسگزارم که در پاکستان به دنیا نیامدم. از فضا که نگاه کنی، پیکان یا لیزر تقدیر اگر فقط یک ذرّه آنطرفتر به زمین اصابت کرده بود. . .
زیاد هم جای شادی ندارد. دیلماج امام راحل هشدار داد مبادا ایران شبیه روسیهٔ دههٔ ١۹۹۰ شود. خوشخیال بود. میرویم المثنای دولت فشل پاکستان را داشته باشیم. صاحبمنصبان ارتش پاکستان
از آمریکا و عربستان و اسرائیل حقوحساب میگیرند به جمهوری اسلامی ایران بمب اتمی نفروشند تا از روی آن کپی کند، و جناحی از نظام ولایی ایران لژیون خارجیاش را دستهدسته به داخل کوچ میدهد ظاهراً برای آمادگی مقابله با انبوه فزایندهٔ معترضان به وضع موجود، همان گونه که حکومت پاکستان دستهٔ مسلحی است در میان دستجات مسلح.
قانون ظروف مرتبطه و تأثیر کمال همنشین و همجواری. بندهٔ خدایی اندرز میداد: کبوتر با کبوتر ای مموتر.
اول اردیبهشت ٩٩
“باکرهٔ تنبانآهنی” در اوج شهرت و محبوبیت و موفقیت.
(پائین) خالد شیخ محمد نامدارترین جهادگر پاکستان:
فیلم سینمایی غربی اگر بازیگر نقش تروریست مسلمان را به این قیافهٔ مخوف در بیاورد برچسب اسلامستیزی میخورد و در بسیاری ممالک اسلامی نمایش آن ممنوع میشود.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.