پایههای قدرت فاشیسم بیش از هر چیز دیگر متکی و مبتنی بر هژمونی برآمده از پروپاگاندا است. دستکاری در تاریخ نیز به شکلی که مقتضی مقاصد امروز شود، یکی از مهمترین و مؤثرترین ابزارها برای جهتدهی ذهنی و بسیج افکار عمومی است. اینکه تعدادی از اشخاص و رسانهها با اشاره هدایتگران و در فواصل معین سروصدا میکنند که دولت ایران با ایران باستان بر سر ستیز است و قصد حذف نام پادشاهان از کتابهای تاریخ و نابودی آثار باستانی را دارد، بخش شاخصی از همان پروپاگانداست که با اهدافی درازمدت برای مخاطب سادهدل و سطحینگر بیان میشود. فعالیتهای باستانگرایانه و ناسیونالیستی، مکملی برای وضع موجود است. بازگشتی ارتجاعی به دوهزار و پانصد سال پیش. دماگوگها و متخصصان دستکاریهای اجتماعی بخوبی میدانند که وقتی جامعهای در قبال تحریکات دریافتی، واکنش مقتضی بروز نمیدهد و در مقابل آنها مقاوم شده است، لازم است تا محرکهای تازهای را از قوطی شعبده خود بیرون آورند.
در چاپ جدید کتابهای درسی رسمی تاریخ و بخصوص کتاب تاریخ کلاس دهم، انبوهی از مطالب شوونیستی و ستایشگری ایران باستان و توجیه جنگافروزیهای پادشاهان باستان منتشر شده است. همچنین بسیاری از مطالب و عکسها و نقشههای کتابهایم را بدون ذکر مأخذ در آنجا منتشر کرده و آنها را برای مقاصد سوء خود مصادره به مطلوب کردهاند. تجربه نشان داده که نازیها و ناسیونالیستها و دیگر ایدئولوژهای راست افراطی از هنر و خلاقیت بیبهرهاند و از طریق مکیدن آثار فکری پدیدآورندگان مستقل اما بیپناه ارتزاق میکنند.
محتوای آموزشی جدید کتاب تاریخ کلاس دهم مرا بیاد مقاله «آموزش و پرورش در ایران باستان» با ادعاهای بدون اسناد و شواهد تاریخی انداخت که به منظور القای دگردیسیهای جدید در شماره ۷۲ مجله رشد آموزش تاریخ (متعلق به وزارت آموزش و پرورش) منتشر شده است. همچنین کتاب «فرهنگنامه تاریخ ایران» از انتشارات طلایی را بیاد آورد که محصولی است از مؤلفانی خارقالعاده که هم سابقه مطالب باستانگرایانه را در کارنامه خود دارند و هم سابقه مطالب مذهبی را. کتابی که در آن «تاریخ درخشان ایران» را محصول ارادت و عشق مردم ایران به پندار نیک زرتشت، منشور اخلاقی و انسانی کوروش، خرد جاماسپ، شجاعت رستم، تدبیر سلمان فارسی، خاندان پیامبر اکرم و امام رضا، سیاست شاهعباس، شمشیر نادر، مبارزات مدرس، فقه آخوند خراسانی، قیام امام خمینی، و خون سرخ محمدحسین فهمیده» دانستهاند. با تصویری در روی جلد که شخصیتهای بالا را با دوستی و صمیمیت در کنار هم نشاندهاند. ترکیبی ناهمگون از عناصر بیارتباط و معجونی از راست و دروغ که نتیجهای جز گمراهی دانشآموز در پی ندارد. کتابی در تمجید از شمشیرکشیها و تجاوزگریهای امثال کورش و شاپور و نادر. و نیز نهایت بیآزرمی در یکسان دانستن و کنار هم نشاندن آنها با کودک مظلومی که جان خود را در جبهههای جنگ از دست داد. این کتاب مصداق بارزی است از آنچه در این گفتار کوتاه و بسیاری گفتارهای دیگر هشدارش را دادهام.
عدهای نیز با تلقیهای خاص مذهبی هستند که گرایشات بالا را «جریان انحرافی باستانگرایی» میخوانند و برای حفظ منابع در خطر افتاده خود، در صدد مقابله با آنان برمیآیند. اما باید دانست که تفاوت این دو دسته با یکدیگر، تفاوتی شکلی است و نه ماهوی. اغلب این گروه نیز به دنبال القای نوع دیگری از سلطهگری و بهرهکشی از انسان بر اساس خرافههای مذهبی غیرمعتبر هستند و سردستههایی دارند که از لحاظ افکار ارتجاعی رقیبی ندارند. آنان نیز به نوع دیگری دچار خودبرتربینی و نفرتپراکنی و مصادره به مطلوب آثار و تألیفات محققان مستقل و آزاداندیش هستند و نژادپرستی و ناسیونالیسم را به شکل مذهبی و یهودستیزانه آن دنبال میکنند. چنانکه ملاحظه میشود، هر دو گروه به ظاهر متضاد، بهرغم پوستههای ظاهری و نقابهای متفاوت، وجه اشتراک زیادی با نازیهای آریاگرای هیتلری دارند.
آموزش تاریخ در جهان امروز تلاشی است برای آشنایی با واقعیتها و رویدادهای زشت و زیبای اعصار گذشته به منظور درک چشماندازی کامل و صحیح از روند تکامل بشری و ساختن حال و آیندهای بهتر بر اساس تجارب تاریخی. این هدف با بیان بلاملاحظه واقعیتهای تاریخی «همانگونه که بودهاند و نه آنطور که دوست داریم بوده باشند» صورت میپذیرد. آموزش تاریخ در دنیای امروز همچنین تلاش بسیار جدیای است برای زدودن نفرت و رفع کدورتهای تاریخی و همبستگی و همزیستی جوامع بشری و نشان دادن نقشی که هر یک از آنان در پایهریزی تمدن و روابط انسانی داشتهاند. اما آنچه در دستگاههای آموزشی رسمی ایران و نیز در انبوهی از کتابها و نشریات و رسانهها و تریبونها رخ میدهد، آموزش یک سلسله خودپرستیهای شوونیستی و ادعاهای ضدتاریخی به منظور مقاصد و منافع روزمره و نفرتپراکنی میان مردم و جوامع بشری است. دستکاریهایی در تاریخ که موجب انحطاط آینده کشور و نزاعهای قابل پیشبینی میشود. چنانکه شواهد پیدایش آن کموبیش در اینسو و آنسو دیده و شنیده میشود. تجارب تاریخی یک قرن اخیر نشان میدهند که افتراقها و برتریطلبیهای ناسیونالیستی در هر جایی از جهان که سر بر آورد، موجب نابودی انبوهی از شهرها و قتلعام میلیونها انسان بیگناه شد.
با این همه، نقد این کتابهای درسی تاریخ به چند دلیل لازم به نظر نمیرسد. اول اینکه، اینگونه مطالب و خیلی بیشتر و حرفهایتر از اینها را به تفصیل و با ذکر انبوهی از منابع و مستندات در کتاب توقیف شده «باستانشناسی تقلب و رنجهای بشری» پاسخ دادهام. همان کتابی که آب در لانهها ریخته و چراغ در تاریکیها برافروخته و توقیف شدنش هم از افتخاراتش است. همچنین در باره باستانپرستی و کورشستایی عدهای از مقامات و مسئولان (بخصوص در باره مناسبات سیاسی- تجاری طایفه آقای احمدینژاد با مسئولان موزه بریتانیا) به دفعات نوشته و مناظرهها کردهام. تکرار آن نقدها برای افراد فهیم لزومی ندارد و برای افراد غیرفهیم تأثیری ندارد. دوم اینکه، اغلب دبیران دلسوز که میدانند اینگونه مطالب با اعمال نظر عدهای و به منظور «تبدیل دانشآموز به جنگجو» به کتابهای درسی راه مییابند، نه آنها را درس میدهند و نه از آنها درس میپرسند و در صورت لزوم، به تدریسی توأم با روشنگری روی میآورند. سوم هم اینکه، اغلب دانشآموزان، درسهای القائی مدرسه و از جمله درس تاریخ را جدی نمیگیرند و باور نمیکنند و اگر هم به ناچاری و برای کسب نمره بخوانند، هر چه زودتر آنها را از ذهنشان زدوده و به دور میافکنند.
عدهای نیز که به واقعیتها و فریادها و هشدارهای دلسوزان بیاعتنا باشند و به اینگونه مغزشوییهای خطرناک فرصت غلبه دهند و به زیر پرچم افتخارات عصر باستان بروند، قربانیان جنگهای آینده هستند. جنگهایی در خاورمیانه ستمکشیده که قرار است پس از تحریک احساسات تودهها و جایگزینی رادیکالیسم ملتگرایانه بجای رادیکالیسم مذهبگرایانه شعلهور شود و نوع جدیدی از سلطهگری و بهرهکشی از انسان را رواج دهد. جنگهایی که در صورت وقوع، باز هم سود هنگفت و دوجانبه ناشی از فروش تسلیحات و نابودی تأسیسات را نصیب کشورهای متحد استعماری میکند.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.