در این دوران کرونازده آیا میتوان به این فکر کرد که اگر دولت نبود چه میشد؟ این روزها بحث بر اثر آمار مبتلایان و مرگومیر ناشی از ویروس کرونا بسیار داغ است. اصلاً عجیب نیست که در انتهای سال ۹۸ بیاعتمادی به جمهوری اسلامی در بالاترین حد ممکن خود در تمام سالهای پس از انقلاب باشد. بنابراین در مورد آمارهای اعلامشده از سوی مقامات بهداشتی و حاکمیتی هم تقریباً هیچ قطعیتی وجود ندارد. در این بحران کنونی دیدیم که تقریباً همهی دولتها، برخلاف سروصداهای همیشگیشان، عمداً و در مواردی سهواً از کنترل مرزها برای جلوگیری از انتقال بیماری ناتوان بودهاند.
در عوض چنان که میبینم کل بار مسئولیت جلوگیری از همهگیری بیماری را بر دوش مردم عادی انداختهاند. از مردم میخواهند در خانه بمانند، از مردم میخواهند به کادر درمانی کمک کنند، از مردم میخواهند به بیمارستانها مراجعه نکنند و البته طبق آن سیاستی که بریتانیا در پیش گرفته بود از مردم میخواهند مبتلا شوند تا مصونیتی عمومی ایجاد شود. حال اگر تصور کنیم دولتها صرفاً به برخی کارکردهای اداریشان کاهش یابند چه اتفاقی میافتد؟ عملاً این روزها دهان دولتها دیگر برای گندهگوییهای همیشگیشان در مورد دستاوردهای داخلی و رقابتهای بینالمللی باز نمیشود، آنها در برابر ویروسی کوچک به کارکردهای حداقلیشان تقلیل پیدا کردهاند و البته همان وظایف اصلی را هم به خوبی انجام نمیدهند. اگر وضعیت مدتها به همین روال بماند چه؟ آیا ما همچنان از مراقبت از خودمان ناتوانیم؟
نه. ما میتوانیم با مراقبتهای حداکثری امور روزمرهمان را بگذرانیم، میتوانیم بیش از این مدیران و کارفرماها را تحت فشار بگذاریم و اگر لازم شد دست از کار بکشیم. اینها بستگی به این دارد قدرتمان را در کنار هم بیش از پیش افزایش دهیم. دولتها و کارفرماها بیش از همه از ویروس ترسیدهاند. آنها شاید دیگر نتوانند مثل گذشته ادامه دهند. همانطور که همین حالا هم تا حد زیادی از کار افتادهاند. در طول تاریخ از دل بحرانها تجربههای جمعی درخشانی ظهور کردهاند.
از ۱۸ تا ۲۸ مارس ۱۸۷۱ کمون پاریس که از پی بحران جنگ فرانسه و پروس شکل گرفته بود، دولت را به آنچه واقعاً هست و باید باشد تقلیل داد: همین معدود لحظاتی که «خود مردم» نیاز به ادارهی امور دارند. کمون ارتش را منحل و خدمت سربازی اجباری را ملغی کرد. مثل حالا که ظاهراً نه نیازی به هوا کردن موشک هست و نه نیازی به پلیس چماقدار. پس از تشکیل کمون پرداخت اجارهبها برای روزهای محاصرهی پاریس در دوران جنگ لغو شد.
امروز هم بحث بر این که باید یا نباید اجارههای مسکونی پرداخت شوند جریان دارد. آیا واقعاً باید برای سقف بالای سر پولی پرداخت کرد؟ در دوران کمون آزادی مطبوعات و گردش آزاد اطلاعات تضمین شد. امروز اگر رسانههای مردمی آزادی تمام و کمال داشتند تا به همهی اطلاعات موجود در همهی سطوح دسترسی داشته باشند آیا بازار شایعات چنین گرم بود؟ آیا شکوشبههای داشتیم که در برابر آنچه سلامتمان را تهدید میکند باید چه تدبیری بیندیشیم؟
گردش آزاد اطلاعات و رسانههای مردمی انحصار دانش و آمار در اختیار دولتها را میشکند و مانع میشود رسانههای وابسته با اهداف ارتحاعیشان با جان انسانها تجارت کنند. کمون به کارکنان مؤسسات اقتصادی گوناگون اجازه داد در صورتی که کارفرما محل کار را رها کرده، امور را به دست خود بگیرند. امروز هم میبینیم تنها کسانی که نیروی کار خود را در برابر دستمزد میفروشند به فکر سلامت خود و خانوادههایشان هستند، مدیر و کارفرما عملاً نگرانیای از بابت سلامت کارکنان خود ندارند. این پرسشها با بحرانی شدن وضعیت پیش روی ما قرار گرفتهاند.
تجربههای تاریخی دورانهای مشابه راهنماییهایی در برابر ما میگذارند و نه پاسخهایی قطعی. تعمیق بحرانها تنها زمانی منتهی به راهحلهای بدیع و خلاقانه میشود که ما بر ترس خود غلبه کنیم و بر قدرتمان بیفزاییم.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.