کانون «هنر/فرهنگ/کنش» با انتشار بیانیه‌ای از همه هنرمندان، نویسندگان، ناشران و دست‌اندرکاران فیلم و نمایش ایران خواست که نهادهای نظارت و کنترل فرهنگ را به رسمیت نشناسند.

این کانون را شماری از هنرمندان ایرانی در جریان قیام ژینا با هدف «پشتیبانی از آزادی‌های صنفی، سیاسی، و مدنی در هنر ایران» بنیان گذاشتند. متن بیانیه را می‌خوانید:

 

فرهنگ بدون ارشاد

 

ما این اصل را بدیهی می‌دانیم که آفرینش هنری و فکری نیاز به کسب اجازه ندارد. تنها تصمیم‌گیرنده درباره‌ی درون‌مایه، قالب، و شیوه‌ی ارایه‌ی کار هنری و نوشتار خودِ هنرمند و نویسنده است که با درک و ارزیابی‌اش از جامعه، دست به ساختن، نوشتن، نشر، و نمایش اثرش می‌زند. آزادی بیان و امنیتِ پس از بیان، و نیز حقِ شهروندها برای دیدن و دریافت آزادانه‌، در رشد اجتماعی و بلوغ فرهنگی هر کشوری اساسی‌ست. هر گونه کوشش برای محدود‌کردن آزادی پندار، بیان، و ارایه، به‌ویژه با تشبث به دین‌، تنها در خدمت بقای رژیم‌های تمامیت‌خواه و پدرسالار است.

دست کم دهه‌هاست که وضعیت آزادی هنری و فکری در ایران چنان وخیم بوده است که برشمردنِ کامل موارد سرکوب و تهدید را نزدیک به ناممکن کرده‌ است. در این سرکوب نظام‌مند آزادی، هنر در اساس مظنون فرض ‌گرفته ‌شده است، مگر عکس آن ثابت‌ شود. دریغ‌کردن سرمایه‌های کشور از هنرمندها و نویسنده‌ها، یکی از مهم‌ترین ابزارهای حاکمیت تک‌صدایی و حذف دیگری بوده است. در این فضا و گاه زیر فشار بازار، هنرمند پیوسته وادار به خودسانسوری شده و این واقعیت، آسیب‌های جبران‌ناپذیری را به درک فرهنگ ایران، به‌ویژه در رابطه با مفهوم‌های مربوط به تن و اندیشه‌ی سیاسی زده‌ است.

بازپس‌گیری حق آزادی بیان و بودن، و رهاییِ آفرینش هنری و فکری از سانسور که سال‌ها برای آن مبارزه شده‌است، در جنبش مترقی «زن، زندگی، آزادی» به‌گونه‌ای گسترده و ژرف به‌نمایش‌ درآمد. اکنون، و در پی این جنبش، جامعه‌ی هنری ایران نشان‌داده است که دیگر به مقررات نهادهای متجاوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت علوم و آموزش عالی جمهوری اسلامی و دیگر دستگاه‌های سرکوب و سانسور تن نمی‌دهد. ما این را تصادفی نمی‌دانیم که نام قاتل ژینا مهسا امینی و وزارت سانسور رژیم، هر دو «ارشاد» است.

هنر، فرهنگ، و آموزش نیاز به ارشادگر و آقابالاسر ندارد و جامعه‌ی هنری و مدنی ایران تنها با تکیه بر خودانتقادی و استفاده از نهادهای مدنی خودپاینده‌ مانند صنف‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد حق دارد پاره‌ای از توصیه‌ها را در صورت لزوم به عضوهای خود پیشنهاد کنند. پشتیبانی و پرستاری از دست‌آوردهای «زن، زندگی‌، آزادی» در نشان‌دادنِ امکان‌های بیان اعتراضی، نمایشِ سرکشی، و به ‌تصویر کشیدنِ امید، نیاز به هم‌کاری و پایداری جمعی دارد. در این فصل نو تاریخ ایران، هنر لاجرم به سویی خواهد رفت که دیگر برای هستی‌اش اجازه نگیرد.

بر این اساس، ما از این پس برای هیچ‌یک از کارها و کنش‌های هنری و فکری‌مان، از جمله برپایی نمایشگاه، نشر کتاب و مجله، ساخت و نمایش فیلم و مانند آن‌ها، از هیچ نهادی، به‌ویژه نهادهای حکومتی، کسب اجازه نخواهیم کرد. ما از همه‌ی هنرمندان، نویسندگان، ناشران، و دست‌اندرکاران فیلم و نمایش ایران درخواست‌ می‌کنیم تا نهادهای نظارت و کنترل فرهنگ را به‌ رسمیت نشناسند و در برابر قدرتِ ناحق و ناروایِ دستگاه‌های سانسور بایستند.

کانون «هنر، فرهنگ، کنش»‌

اردیبهشت ۱۴۰۲

 

 

 

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)