امسال در شرایطی به ۸ مارس روز همبستگی بین المللی جنبش زنان نزدیک می شویم که سومین چرخه خیزش های توده ای در جهان طی دو دهه اخیر جریان دارد.در همین ماهها و هفته های اخیر،جهان شاهد قیام ها و خیزش های توده ای گسترده در شیلی، اکوادور، کلمبیا،پورتوریکو، هائیتی، گینه، قزاقستان، الجزایر، سودان، کاتالونیا، عراق و ایران بوده است. تظاهرات ها و اعتصاب عمومی و تداوم جنبش جلیقه زردها به بخشی از واقعیت سیاسی فرانسه تبدیل شده است و گسترش این نوع شورش ها به دیگر کشورهای اروپایی را به یک امر محتمل تبدیل کرده است. در هند بزرگترین اعتصاب تاریخ جهان رقم خورد و بیش از ۲۵۰ میلیون کارگر و کارمند در اعتراض به سیاست‌های اقتصادی دولت و واگذاری شرکت ها و موسسات دولتی به بخش خصوصی اعتصاب کردند.

همزمان شاهد یک جنبش عظیم در دفاع از محیط زیست در برابر اثرات ویرانگر نظام سرمایه داری هستیم، جنبشی که می خواهد محیط زیست سالم تری به نسل های بعدی واگذار کند. در همه این جنبش های سیاسی زنان در صف مقدم رویارویی با نیروهای سرکوبگر دولت های سرمایه داری قرار دارند.

حضور پرشور زنان در این نبردها نشان می دهد که زنان فقط قربانیان نابرابری و آپارتاید جنسیتی نیستند، بلکه در همانحال چالشگران فعال آن مناسبات طبقاتی و اجتماعی هستند که ستمگری بر زنان را نهادینه کرده است. خیزش های انقلابی در عراق و لبنان، در الجزایر و سودان و حضور پرشور زنان در این خیزش ها، فراتر رفتن آنها از فرقه گرایی ملی و مذهبی نسیم رهائی زن و میل به دگرگونی ریشه ای را به وزش درآورده است. زنان در این جنبش ها با جسارات کم نظیری که از خود نشان داده اند نقش نمادین پیدا کرده اند.

در جنبش حق طلبانه مردم کردستان سوریه زنان با حضور فعالانه در عرصه های مختلف مبارزه و با شجاعت در خور ستایش در جنگ مقاومت در برابر دشمنان هاری چون داعش و فاشیسم اردوغانی گوشه ای دیگر از پتانسیل عظیم جنبش زنان در خاورمیانه برای رهائی از مناسبات ظالمانه حاکم را نشان دادند.

در ایران نیز زنان آزاده مدتها است که راه مشارکت سیاسی خود را از طریق مبارزه قاطعانه با کلیت رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی یافته اند. امروز زنان ایران در صف مبارزه کارگران، در صف مبارزه سراسری معلمان، در صف مبارزه بازنشستگان، در صف مبارزه دانشجویان، در صف مبارزه علیه نابودی محیط زیست در عرصه های مختلف جنبش انقلابی کردستان و بویژه در خیزش سراسری آبان، در عرصه مقاومت در درون زندان و شکنجه گاهها و در کارزار به شکست کشاندن نمایش انتخاباتی رژیم، در همه جا در خط مقدم مبارزه قرار دارند و نمونه جسارت انقلابی و سرسختی در پیگیری خواستهای بر حق خود هستند. حضور چشمگیر زنان در این میدان های نبرد، تاثیر گذاری و نقش آنان در هرگونه تحول و دگرگونی سیاسی و اجتماعی را بیش از پیش نمایان ساخته است.

اکنون بعد از تحولات آبان که جامعه به سوی گذار انقلابی از جمهوری اسلامی گرایش پیدا کرده است، جنبش زنان در مسیر پیشروی خود بیش از هر زمان دیگری در معرض انتخاب بین دو افق متضاد، بین دو گزینه سیاسی متعلق به دو طبقه اصلی جامعه ایران، بورژوازی یا طبقه کارگر، سرمایه داری یا سوسیالیسم قرار گرفته است. جنبش زنان اگر نخواهد نیروی عظیم اجتماعی اش به نیروی ذخیره “لیبرالیسم” بورژوازی پروغرب ایران برای گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی و دست به دست شدن قدرت از بالا تبدیل شود، این جنبش اگر نخواهد خواستهای پایه ای اش قربانی بند و بست این جریانات از بالای سر توده ها با دخالتگری قدرت های سرمایه داری جهانی واقع گردد، راهی جز در پیش گرفتن استراتژی اتحاد با جنبش کارگری و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی ندارد.

جنبش زنان تنها با در پیش گرفتن استراتژی سیاسی سوسیالیستی است که می تواند هر درجه از عقب راندن رژیم اسلامی و ایجاد گشایش در فضای سیاسی جامعه را در خدمت پیشروی خود برای تحقق خواستهای پایه ای اش قرار دهد.

یکی از پایه های استراتژی سوسیالیستی در جنبش زنان که در واقع پیش شرط پیشروی این جنبش نیز می باشد، توده ای شدن و اجتماعی شدن آن است. برای تبدیل شدن جنبش زنان به یک جنبش توده ای و اجتماعی باید توده زنان کارگر و زحمتکش را در ابعاد میلیونی به میدان مبارزه آورد. بخش وسیعی از این خیل میلیونی زنان ایران اسیر بی اجر و مزد کار خانگی، یا کار در مزارع و شالیزارها هستند. این بخش عظیم زنان اگرچه یک پای اصلی تامین معیشت خانواده ها می باشند، اما از ابتدائی ترین حقوق خود محروم هستند و از استقلال اقتصادی برخوردار نیستند. قوانین ارتجاع مذهبی علیه زنان با اتکا به همین عدم استقلال اقتصادی آنان است که ضمانت اجرائی پیدا کرده است.

تحقیر هر روزه زنان و فرهنگ ارتجاعی مرد سالارانه و قوانین حافظ آن با اتکا به همین زمینه های مادی است که در جامعه جاری شده اند. بنابراین برای به میدان آوردن زنان کارگر و زحمتکش در ابعاد میلیونی و کار ریشه ای کردن علیه رواج فرهنگ ارتجاعی مذهبی و مردسالارانه در جامعه علیه زنان، باید سرسختانه بر ضرورت حیاتی استقلال اقتصادی زنان کوبید و بر خواست ها و مطالبات رفاهی زنان تاکید کرد. فعالین سوسیالیست جنبش زنان در ایران باید کار و فعالیت در میان این توده میلیونی زنان کارکن و زحمتکش را محور فعالیت خود قرار دهند. باید این خیل عظیم دستان پینه بسته را مورد خطاب قرار داد و نشان داد که سوسیالیسم نه تنها برای آنها سخن دارد بلکه عملی ترین راه تحقق خواست های آنها را هم نشان می دهد.

برای پیشبرد این کار عظیم باید سنت کار کمونیستی را تقویت کرد. باید آگاهی به ریشه های طبقاتی ستمکشی زنان را رواج داد، باید در محیط های کار، در حاشیه شهرها در محل زندگی با این خیل عظیم زنان در آمیخت و از نزدیک به آنها نشان داد که بدون در افتادن با نظام طبقاتی سرمایه داری و بدون در افق قرار دادن سوسیالیسم نمی توان مبارزه مؤثری علیه فرهنگ مرد سالارانه و قوانین زن ستیز جمهوری اسلامی را به پیش برد. باید این آگاهی را به میان زنان کارکن و زحمتکش برد که تأمین زمینه های مادی و اقتصادی برابری های حقوقی بین زنان و مردان مستقیما در گرو تعرض به حریم مقدس مالکیت خصوصی سرمایه داری است.

از همین رو لیبرالیسم بورژوائی ایران و تمام احزاب و نیروهای بورژوائی اپوزیسیون که حریم مالکیت خصوصی برایشان مقدس است و حافظ وضع موجود هستند، حتی قادر نیستند همین برابری های حقوقی زنان را که گاها در برنامه ها و پلاتفرم های خود از آن دم می زنند را متحقق کنند.

همین واقعیات مادی جامعه سرمایه داری است که جنبش زنان را در مسیر مبارزه برای تحقق خواستهایش و دست بردن به ریشه های بی حقوقی و ستمکشی خود به سوی اتحاد استراتژیک با جنبش کارگری سوق می دهد. جنبشی که بنا به ماهیت خواستهایش راهی جز مبارزه و تعرض به سرمایه داری و سرانجام در هم پیچیدن بساط گندیده و ظالمانه آن ندارد.

گرامی باد هشت مارس روز جهانی پیکار زنان
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، برابری، حکومت کارگری

کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران
۷ اسفند ۱۳۹۸
۲۶ فوریه ۲۰۲۰

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)