این بلایی که می‌بینید خامنه‌ای بر سر ارکان به اصطلاح‌ “انتخابی” کشور آورده، به شکلی دیگر بر سر سپاه و قوه‌قضاییه هم نازل کرده‌است. به ساختار سپاه نگاه کنید، هیچ شباهتی به یک نیروی نظامی کلاسیک ندارد. نیرویی‌ست یکسره در تبعیت از خامنه‌ای و اهدافش. خامنه‌ای در تمام این سالها از بالای سر فرماندهان سپاه، رده‌های پایین‌تر فرماندهی را شخصا منصوب کرده و از آنها گزارش گرفته‌است. اداره این نیرو به این شکل باعث شده سپاه در واقع سلسله مراتب فرماندهی نداشته باشد و فرماندهانش بدون کوچکترین مقاومتی، دائما و به راحتی تغییر کنند. این روش مدیریت خامنه‌ای امکان کودتا و یا ایستادن سپاه در برابر او را به صفر نزدیک کرده است. اما خامنه‌ای از سقوط شاه آموخته که تمرکز نیرو در یک شخص، تزلزل فرد را به سقوط حکومت منتج می‌کند. همین باعث شده، او در کنار تلاش‌هایش برای ویرانی ساختارهای کشور، نهاد رهبری را بنا کند. نهادرهبری حلقه محدودی از همفکرترین معتمدان خامنه‌ای است که در حکم مغز و بازوهای او رفتار می‌کنند. حلقه‌ای که برعکس فرماندهان سپاه، در تمام این سی‌سال کمترین میزان تغییر را داشته است. نهادی که در فردای مرگ او هم بعنوان تنها نهاد باقیمانده در کشور اوضاع را مدیریت خواهدکرد. صحبت درباره مرگ خامنه‌ای یا اوج‌گرفتن سپاه رویاهایی هستند در خدمت بقای این حکومت. امید‌ برمی‌انگیزند که تغییری در راه است. شاید در فردای آن تغییرات درگیرشدن با حکومتی که ۱۵۰۰نفر را در ۳روز می‌کشد آسانتر یا بلاموضوع شود. امیدی که تصمیم‌گیری در شرایط فعلی را به تعویق می‌اندازد. با استمرار جمهوری‌اسلامی و در فردای مرگ خامنه‌ای هیچ تغییر کلانی رخ نخواهدداد. ماشینی که او ساخته، به کمک پول و اسلحه از روی اندک مقاومت‌های مردمی و مختصر غرهای روحانیت سنتی عبور خواهدکرد و پایه‌های قدرت وارثش را به همان سیاقی که در ابتدای رهبری خود او رخ داد مستحکم خواهد کرد

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)