این اثر که با نام «مرگ نازلی» منتشر شده داراى نکات تلخ و جالبىست که مىتوان دربارهاش ساعتها به نقد و افسوس نشست، از بس که پر مشکل و دچار دست پاچگى ِ اجرایى و خوانشى و از همه مهمتر انتخاب و ساخت کلیپ است. کوتاه و نکتهوار در «حاشیه نگار» به اشارهى برخى از این نکات مىنشینیم؛
***
رضا صدیق: براى فهمیدن سیر صعود و نزول یک فرد در هر عرصهاى مرورى بر کارنامهاش مىتواند اِلمانهایى در نظام آن موضوع در اختیارمان قرار دهد که قدرت استنتاج را بالا مىبرد.
بر اساس همین مقیاس وقتى سراغ عملکرد هنرى و غیرهنرى شاهین نجفى برویم، مىتوان نقاط نقض و نقص و متفاوت فراوانى را به نظاره نشست. نجفى با ادعاى خلق اثر هنری، بىاعتنا به تاثیر و مسیر و منش اثر، گاه در عمق و اکثرا در سطح ِ کلام دست و پا مىزند.
براى همین است که وقتى کلام اشعارش را دیگران مىنویسند اثرش تاثیرى دیگرگونه دارد، مانند آلبوم «هیچ در هیچ».
این روند وقتى به اوج نزول مىرسد – علىالظاهر و تا به حال – که او در آخرین اثرش سراغ شعرى از شاملو مىرود تا این بار یکى از اشعار کاملا سیاسى – اجتماعى و معروف شاملو را که خود نیز دکلمه کرده، بازخوانى کند.
این اثر که با نام «مرگ نازلی» منتشر شده داراى نکات تلخ و جالبىست که مىتوان دربارهاش ساعتها به نقد و افسوس نشست، از بس که پر مشکل و دچار دست پاچگى ِ اجرایى و خوانشى و از همه مهمتر انتخاب و ساخت کلیپ است. کوتاه و نکتهوار در «حاشیه نگار» به اشارهى برخى از این نکات مىنشینیم؛
نکتهی مهمى که نمیتوان از آن صرف نظر کرد این است که گویا هنوز خبر این موضوع به شاهین نجفی نرسیده یا شاید هم دکلمهی خود شاملو را از این شعر نشنیده یا خواسته نشنیده بگیرد که این شعر به دلیل مشکلات ممیزی به این نام تغییر پیدا کرده و بعد از انقلاب ۵٧ هم با همان فرمت ممیزى شده باز ممیزى و در دفتر شاملو منتشر شد.
این شعر طبق گفتهى شاملو برای کشتهشدن وارطان سالاخانیان در سلولهای رژیم شاه سروده شده که نجفیای که مدعی هزار چیز از جمله فعال سیاسى و اجتماعى بودن است، لااقل باید به عنوان یکی از مدعاهایش نسخهی اصلی اثر را بازخوانی میکرد نه نسخهی ممیزی شده از سر اجبار را!
البته جواب تلخ این سوال زمانی مشخص میشود که کمی دقیقتر به موضوع نگاه کنیم؛ نجفی دوست داشته همهی هدفها را با هم نشانه بگیرد که این آهنگ را در روز کشته شدن وارطان منتشر میکند یعنی روز یازده اردیبهشت و روز کارگر که وارطان به دلیل شادیاش در سلول انفرادی موجب خشم و شکنجه قرار میگیرد تا جانش را زیر آن از دست بدهد.
این سواستفاده از شعر و شاعر و سوژهی شعر و مضامین مطرح شده در روایت ِکلیپش، برای ماستمالی تلویحی و تلاش براى عدم سقوط شبیه دست و پا زدن در مرداب است. به همین دلیل هم شاید بتوان چنین گفت که این نگاه ابزاری آن هم در رفتار و منش خواننده و رپرى که حالا راک خوان و پاپ خوان و الى ماشالله هم شده، در عالم هنر که القصه خود را هم معترض و ساختارشکن میخواند، جز خزعبلخوانی چه نتیجهای در پیش خواهد داشت؟
اثر جدید نجفی بدون اتفاق هنری و موسیقایی و بسیار سطحی مانند آثار اخیرش در پرداخت ارائه شده است. نوع اکت و رفتار هنری نجفی کاملا واکنشی شده و حالا بعد از آهنگ «پریود» و در پی داشتن اعتراض برخی فعالان زنان، با تغییر ندادن «نازلی» به «وارطان» و با ژست دفاع از حقوق زنان، برای آهنگ جدیدش کلیپی ساخته با همان غلوآمیزی، شعارزدگی و توی ذوق زدن و فحاشیهای بیچفت و بستش به اسم هنر و در قالب بىهنری.
روایت کلیپ، زنیست با بازی لونا شاد، که درد میکشد و مردی از پشت شیشه زبانش را مثل سگ برایش تکان میدهد، زنش را کتک میزند و زن ِ کلیپ به خودش میپیچد و بعد باز راهش را ادامه میدهد تا گدایی را میبیند که مردی در حال زدن اوست و زن ِ کلیپ با موبایلش از او فیلم میگیرد و خون گچ از دستش میچکد و در آخر هم دلش را میگیرد، ناگهان میافتد و میمیرد تا نجفی هم فریاد بکشد که «نازلی سخن نگفت.» حالا اینکه ربط معنایی شعر با کلیپ دقیقا کجا مشخص میشود هم اصلا اهمیتی ندارد. مهم این است که شعارهای خوشگلی در آن وجود دارد و نجفی «دوست» دارد.
گویا مترسنج شاهین نجفی «حال کردن» است و اصلا مهم نیست این حال کردن چطور قرار است اتفاق بیفتد و اصلا «هنر سیرى چند؟»
درک نکردن واژگان شعر شاملو و حتی بطن و کلام و اشارهی شعر همانطور که شفیعی کدکنی دربارهی نفهمیدن شعر شاملو نوشته بود؛ «اینها ظرایف شعر شاملو را غالبا درک نمیکنند. مضمونِ حرفِ او را، بفهمی نفهمی برای مخاطب نقل میکنند. مثلا میگویند: آنجا که شاملو گفته است «مثل باران باید بود نه مثل مردار» یا «اگر باران نشوی مردار خواهی شد» و هیچ تفاوتی بیت این سه گونهی متن نمیتوانند احساس کنند.»، اتفاق افتاده است.
این موضوع را در کنار خوانش ناهنجار واژهها باید بزرگترین خصیصهی این اثر ذکر کرد که خوانندهی اثر تنها واژهی قابل اهمیت و قابل تاکید را در این شعر «بیضه» دانسته که با توجه به روند اخیر نجفی دور از ذهن هم نیست که گویا هر چه نام اعضا و جوارح پایین تنهى زن را بلندتر فریاد کشی بیشتر نشان از ساختارکنى و حرف هاى مُد شده است.
فالشخوانی و اشتباهخوانی شعر، در نقاط مکث و در نقاط تعجب و روایت شعر و تنها با قر و اطوار دادن صدا روخوانی یکسری واژه که از قصه از شعر شاملو هم انتخاب شدهاند، چنان توی ذوق است که اگر بعد از شنیدن این اثر سریع دکلمهی شاملو را بشنوی حس میکنی شعر خوانده شده، شعری دیگر بوده و این که شاملو صدا میزند، اثری دیگر است.
الغرض که شاهین نجفی میتوانست خوانندهی خوبی باشد و خود عامل سقوط امروز است و لاغیر. بزرگترین مشکل او، مشخصا در اَکت هایش، این است که تکلیفش با خودش معلوم نیست و جوزدگی، خود بزرگپندارى و کیش شخصیت عیانى که مى توان در مصاحبهها و اظهار نظرها و مخصوصا آثار منتشر شدهاش دید بعلاوهى بلاتکلیفیاش او را تبدیل به کسی کرده و میکند که نه خوانندهای معترض بلکه خوانندهای باشد که رفتارش شباهت زیادى به دوستى خاله خرسه و حکایت تف سر بالا داشته باشد و خطر این حضور زورچپان و لُمپنیسم عیان و نهانش بیشتر است که آتش ندانم خوانی و ندانم کاریش دامن بسیاری را خواهد گرفت، اول از همه هم خودش را!
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
اقا شما که فک میکنی خیلی بلدی و خیلی بالایی چند نکته بذا بت بگم
۱- اسم البوم شاهین نجفی “هیچ هیچ هیچ” هست نه”هیچ در هیچ”
۲- شاهین نجفی خودش توضیح داده تو فیس بوکش که اصل داستان این اثار رو
خودمم زیاد از سبک خوندش خوشم نیومد،چون تلفیق از فرهاد بود ما شاهین رو به سبک خودش میخوایم
در ضمن شاهین خیلی حالیش میشه از هر نظر که شما فک کنی
تنها کسی هس که داره به سوی یه هدف میره خودش به تنهایی
میدونی واسه چی فک میکنی مسیرش مشخص نیست چون شاهین نجفی تنهاس داره مجبور جبران کنه کم کاری امثال شماهارو
باید از تنهایی از حقوق زن بگه،از فقر فرهنگی بگه،از فقر اجتماعی بگه،از حقوق همجنسگراها بگه،از باورهای غلط بگه،از بیماری روحی جامعه بگه و…
نقد خیلی خوبه ولی نقد درست که کمک کنه از هدف دور نشه
دوشنبه, ۱۶ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
باشد برای کسانی که بدون توجه به موقعیت زن در زمان طهور اسلام در غربستان به اسلام خرده میگیرند که اسلام به جقوق زن توجه نمیکنذ
پنجشنبه, ۲۶ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
من از طرفداراش بودم و لی وقتی اون آهنگ شنی رو راجع به امام هادی خوند سیرت واقعیه شاهینو شناختم و دیگه هیج وقت آهنگاشو گوش نکردم…توهین به مقدستات هر آیینی (بودایی و مسیحی و …..) اصلا کاره درستی نیست
پنجشنبه, ۲۶ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
آقای استاد بزرگ سلام.
۱سوال،الان شما نجفیو نقد کردی؟درباره کاراش نظر دادی؟درباره هیچ در هیچ! نکته قابله توجهی به ذهنتون رسیده خواستید با (ما) ،{این ما یعنی عوام،یعنی من,یعنی ماهایی که از نظر شما همه نادانیم و منتظریم اساتیدی محترم مثل شما به ما بگن که چی درسته چی غلت…!}
بگذریم…شما نوشتی سقوط!! حالا به نظرت نجفی از کجا سقوط کرد؟!!
این نوشته ای که شما زحمت کشیدی جاییش بلند نیست که نجفی سقوط کنه ها!!!!
کاری به اینا ندارم که شاهین به نظره شما سقوط کرده و من وحشتناک نادونم ، از شعر و شاملو هیچی نمیفهمم که هنوزم کارای شاهین لذت برای من بخشه،کاری به اینا ندارم.فقط یه سوال که آرزو دارم شجاعت به خرج بدید شفاف جواب بدید.،
سوالم اینه که شما وقتی تصمیم گرفتی درباره نجفی بنویسی،چه جایگاهی واسه خودتون درنظر گرفتی؟ اگه اهل هنر و فکر و…. هستید که حتما اینطوره،اینو میدونید که وقتی کارای یه هنرمندو احمقانه بدونید خواسته یا ناخواسته به منی که با کارای نجفی ارتباط دارم شدیدا توهین میکنید استاد.اینو میدونی؟
اگه دوست داشتی جوابه سوالمو بدی و بگی با چه متری کاراشو سنجیدی؟
ممنونم.
پنجشنبه, ۲۶ام اردیبهشت, ۱۳۹۲