آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز در نشستی با مردم آذربایجان شرقی که به احتمال قوی آخرین نشست و وصیت های وی در باب انتخابات پیش رو خواهد بود بر “حضور پر شور و انتخاب خوب” تاکید نمود. وی مشارکت در انتخابات مجلس را وظیفه شرعی، انقلابی، جشن ملی و حق مدنی آحاد مردم، جهاد عمومی و نعمت و امتحان الهی معرفی نمود. در این نشست که ظاهرا به مناسبت چهل و دومین سالروز اعتراضات تاریخی مردم تبریز در ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ برگزار شد، آیت الله مهمترین ویژگی مردم آذربایجان را تبلور عزت ملی، دینی و انقلابی و حضور در صحنه به وقت نیاز و دفاع از کشور و انقلاب و هویت دینی برشمرد. ایشان یکی از ارکان یک مجلس قوی را ویژگی‌های نمایندگانش دانست و در این رابطه به صفاتی از این دست اشاره نمود: “با ایمان، شجاع، کارآمد، وظیفه‌شناس، پرانگیزه، وفادار به اسلام، مردم، انقلاب و کشور، سرسخت در مقابل دشمنان و دل نبسته به دنیا و مطامع مالی. و در ادامه افزودند: “نمایندگانی در مجلس داشتیم که اکنون نوکر و کلفت آمریکا و دشمنان ایران هستند!”. و برای حسن ختام مطابق معمول آمریکا را اینگونه مورد تفقد قرار دادند: “احمق‌های درجه‌یک! با ۲۲ هزار میلیارد بدهی، کشتی تایتانیکی که رو به غرق شدند است. حکومت یک طبقه خاص بدون دخالت مردم و با رشوه‌خواری سیاسیِ نامحدود. به ثروت پنج تن از ثروتمندترین‌های آمریکا بیش از صد میلیارد دلار اضافه شده و ثروت سه نفر از آنها به اندازه نیمی از جمعیت آمریکا است. ۸۰درصد کارگران فقیرند و حقوقشان کفاف زندگی آنها را نمی‌دهد. از هر پنج آمریکایی تنها یک نفر توان خرید دارو‌های تجویز شده‌اش را دارد و فاصله ثروت سفیدپوستان و سیاه‌پوستان آمریکایی در ۵۰ سال گذشته سه برابر شده است.»
به باور من اکثر فرمایشات آیت الله عین حقیقت است! منتهی نتیجه گیری ها یا کذب محض است یا مصادره به نفع خود یا…
مثلا آنجا که به صفاتی همچون با ایمان، شجاع، کارآمد، وظیفه‌شناس، پرانگیزه، وفادار به اسلام، مردم، انقلاب و کشور، سرسخت در مقابل دشمنان و دل نبسته به دنیا و مطامع مالی. بواقع چه کسی می تواند این اظهار نظر را زیر سوال ببرد. یعنی ممکن است کسی در دنیا پیدا شود که بگوید نمایندگان مجلس باید بی ایمان، بزدل، ناکارآمد، غیر وظیفه‌شناس، بی انگیزه، غیروفادار به اسلام، ضد مردم، انقلاب و کشور، واداده در مقابل دشمنان و دل بسته به دنیا و مطامع مالی باشد. مگر کسی مجنون باشد! اما ظاهرا در ایران نه در کلام که در عمل مجنون کم نداریم؟!
نیم نگاهی به گفتار و رفتار و عملکرد نمایندگان مجالس دوره های قبل که اکثریت قریب به اتفاق از جامعه خودی های نظام بودند و نگاهی گذرا به لیست نامزدهای مورد تایید حکومت در این دوره نشان می دهد که تقریبا همگی نقطه مقابل این صفات بودند. آن تعداد قلیل که دارای برخی از این صفات بودند نیز در میان چرخ دنده های حکومت خرد و له شدند و مدتهاست پشیمانند و از سر حسرت و پشیمانی یا گوشه نشینی اختیار کردند یا رخت به دیار غربت برکشیدند. این گروه همان هایی هستند که روزگاری آیت الله بعنوان مهره پیاده از آنها استفاده می نمود، اما امروزه آنها را «نوکر و کلفت آمریکا و دشمنان» خطاب می کند. این هشدار و درس عبرتی است برای آنهایی که این روزها با نظام نامزد کردند تا عضوی ازسیاهی لشکر و پیاده نظام آن باشند. هشدار که فردا نوکر و کلفت شمرده خواهید شد و همچون دستمالی استفاده شده به زباله دان تاریخ خواهید پیوست. بقول آخوندها خسرالدنیا و الآخره. نه جایگاهی در میان ملت خواهید داشت و نه پایگاهی در نظام.
از طرفی ذکر این اوصاف مرا بیاد حکایتی انداخت. می گویند رهگذری از ولایتی می گذشت سراغ کسی را گرفت. مخاطب از او مشخصات طلبید. او صفاتی برشمرد مشابه صفاتی که آیت الله برای نمایندگان مجلس برشمرده است و در انتها افزود ضمنا مسلمان است. مخاطب سوال گفت: با این مشخصات تنها کسی که در این بلاد سراغ دارم، پیرمردی است مسیحی که خارج از شهر زندگی می کند و خانه نشین است!
اما در باب مقایسه احمق‌های درجه‌یک آمریکایی نظام سرمایه داری با اوضاع و احوال «خر مرد رندهای» نظام مقدس اسلامی! احمق‌های درجه‌یک آمریکایی که آیت الله اینگونه آنها را قضاوت می کند. با ۲۲ هزار میلیارد بدهی؛ کشتی تایتانیک عنقریب به گل نشسته، حکومت یک طبقه خاص بدون دخالت مردم و با رشوه‌خواری سیاسیِ نامحدود، که به ثروت پنج تن از ثروتمندترین‌هایش بیش از صد میلیارد دلار اضافه شده و ثروت سه نفر از آنها به اندازه نیمی از جمعیت آمریکا است. ۸۰درصد کارگرانش فقیرند و حقوقشان کفاف زندگی آنها را نمی‌دهد. از هر پنج نفر تنها یک نفر توان خرید دارو‌های تجویز شده‌اش را دارد…
باید بگویم ۲۲ هزار میلیارد بدهی دارد که از طریق حماقت های ما جبران خواهد کرد. با فروش تسلیحات نظامی به طرفین در جنگ های نیابتی منطقه ای. جنگ هایی که نظام مقدس اسلامی به خیال باطل کشورگشایی در قرن ۲۱ (برای نمونه عراق بعنوان یکی دیگر از استان های ایران و…) و احیای امپراتوری اسلامی اصلی ترین آتش بیار معرکه آن است. آری، به ثروت پنج تن از ثروتمندترین‌های آمریکا بیش از صد میلیارد دلار اضافه شده، اما آنها ثروتمندهایی بودند که از راه تجارت ارقام افسانه ای جدیدی کسب نمودند ولی در مقام مقایسه در ایران چند تن معدود که تا سال ۵۷ هر شب بر سر منبر صدها بار حسین ابن علی را می کشتند و دوباره زنده می کردند تا نان شب خود را تهیه کنند، این روزها ثروتشان از محل تاراج بیت المال و گنج های افسانه ای ایران بالغ بر صد میلیارد دلار است. که خود آیت الله سرلیست این تعداد انگشت شمار است. در ایران (به استناد ارقام سازمان های دولتی در باب جمعیت زیر خط فقر) قریب ۱۰۰ درصد نه تنها کارگران که کارمندان و کاسبان کوچک فقیراند و حقوقشان کفاف زندگی آنها را نمی دهد. از هر پنج نفر، چهار نفر (خوشبینانه) اصولا قادر به مراجعه به مراکز درمانی نیستند که نگران خرید داروهای تجویزشده باشند یا نه. در ایران فاصله طبقاتی میان سیاه و سفید وجود ندارد. چون ۹۹ درصد فقیرند و محتاج ابتدایی ترین ملزومات زندگی و یک درصد بهره مند از نعمات.
اما موضوع نشست هم قابل تامل است. چهل و دومین سالروز اعتراضات تاریخی مردم تبریز در ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶.
نیم نگاهی بیندازیم به این واقعه تاریخی. ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ انقلابیون تبریز به مناسبت چهلمین روز کشته شدگان ماجرای ۱۹ دی قم، و با فراخوانی از جانب آیت الله گلپایگانی و شریعتمداری که عزای عمومی اعلام کرده بودند، دست به تظاهرات زدند و بیشتر نقاط شهر را تسخیر کردند. این تظاهرات و تظاهرات روزهای بعد در تبریز و چند شهر دیگر حداکثر چند ده نفر کشته و زخمی داشت. از دلایل اصلی به خشونت کشیده شدن اعتراضات زیاده روی رئیس کلانتری وقت و بستن در مسجد و تیراندازی به یکی از جوانان معترض و کشته شدنش بود. مرگ یک جوان ایرانی ترک تبار تبریزی که غیرت تبریزیان را بجوش آورد و آرام نگرفتند تا سقوط رژیم.
شکی نیست که گستردگی و عمق تظاهرات اعتراض آمیز مردم غیور تبریز در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ با گستردگی و عمق اعتراضات سراسری سال ۹۶ و سال جاری قابل مقایسه نیست. در اعتراضات سراسری این سالها با استناد به آمار تکان دهنده و تاثربرانگیز منابع بین المللی قریب ۱۵۰۰ کشته، هزاران مجروح و هزاران بازداشتی را تجربه کردیم که در میان آنها هموطنان تبریزی ترک تبار کم نبودند. اما با نهایت تعجب همان مردم غیوری که در پی کشته شدن یک هموطن ایرانی ترک تبار تبریزی ایران را به گویی آتشین تبدیل کردند، اینبار واکنشی را مشاهده نکردیم. به اعتقاد من این نه ناشی از فقدان یا کاهش غیرت بلکه ناشی از تجربه سرکوب وحشیانه حکومت، انفعال سیاسی ناشی از بی اعتمادی و بی اعتقادی به سران مذهبی و هم سیاسی است. ناگفته نماند ۲۹ بهمن ۵۶ یک شبه خلق نشد بلکه آتشی بود زیر خاکستر که شهادت یک هموطن تبریزی همچون یک نسیم خاکستر را کنار زد و غیرت و خون یکجا فوران کرد. این خشم را این روزها نه فقط در تبریز که در میان همه ایرانی ها شاهدیم. تبریز این روزها همانقدر آتش زیر خاکستر است که رشت، شیراز، تهران و اصفهان و مابقی شهرها.
اما در رابطه با واکنش مطبوعات وابسته به حکومت در آن زمان و پاسخ تبریزی های غیور و مقایسه آن با اوضاع و احوال این روزها. مطبوعات و تریبون های حکومتی رژیم اعتراضات مردم تبریز را به خارجی ها نسبت دادند و اعلام کردند که پول فلان کشور و مزدوران وارد شده از مرزها باعث و بانی اعتراضات بودند و تبریزی در میان آنها نبوده است. از فردایش مردم تبریز هم با ادبیات و زبان شیرین ترکی پاسخ های کوبنده و گیرایی می دادند که این نمونه ای از آن است: «زلفعلی نن، اروجعلی/هاردان اولدی خارجه لی؟! /تبریز لی اؤزودور، اؤزی/بهمنین ییرمی دوققوزی! (زلفعلی و اروجعلی از کجا خارجی شدند؟ خود تبریزی ها بودند که ۲۹ بهمن را آفریدند).
آیا بواقع هموطنان تبریزی، قمی، رشتی، شیرازی، اصفهانی و در یک کلام ایرانی، در روز دوم اسفند و در نمایش تبلیغاتی انتخابات فرمایشی پیش رو باز هم به لبیک طلبی حکومت ظلمی که دستش به خون هزاران جوان ایرانی آغشته است لبیک خواهند گفت؟ آیا رژیم مدعی تقدس پلی برای بازگشت و خرید اعتبار باقی گذاشته است؟ آیا هنوز هم هستند کسانیکه به اصلاح این رژیم باور داشته باشند؟ بواقع این تبریزی ها که در بیت رهبری دوزانو جلوی آیت الله خامنه ای نشسته اند از جنس همان تبریزی های غیوری هستند که برای به ناروا ریخته شدن خون یک همشهری خود ایران را به گلوله ای از آتش بدل نمودند؟ برای حماسه آفرینی لزوما و در همه مقاطع تاریخی نیازی به اعتراضات خیابانی نیست، بزرگترین اعتراض مدنی حماسه گونه می تواند عدم مشارکت در نمایش سیاسی پیش رو باشد.
در اینکه قریب ده درصد (بزعم من) از جمعیت هشتاد و چند میلیونی ایران در انتخابات پیش رو انگشت های خود را بالا خواهند برد هیچ شکی نیست. این بخش از جامعه هر یک بنوعی ذینفع و در منافع با رژیم شریک اند. سپاه پاسداران، نیروهای بسیج، ارگان ها و سازمان ها و نهادهای مختلف و متنوع حکومتی از این دسته اند. امروز سخنگوی قوه قضائیه اعلام نمود “برای عدم مشارکت در انتخابات هیچ عذری پذیرفته نیست؟!” من هم باید بگویم برای «مشارکت در انتخابات نمایشی-فرمایشی پیش رو بواقع هیچ عذری پذیرفته نیست، مگر ذینفع بودن».
نمایش مضحک دوم اسفند (بقول آقایان انتخابات) بهترین فرصت است برای آنکه به حکومت ظلم، به شلیک کنندگان به هواپیمای مسافربری حامل انسان های بی گناه ازهموطنان و اتباع دیگر کشورها، به آنانکه در واکنش به این فاجعه و فجایع مشابه در گذشته ریشخند تحویل خانواده های قربانیان می دهند. به آنانکه همیشه صبح جمعه از اتفاقات آگاه می شوند. به آنانکه چهل و یک سال خون مردم را در شیشه کرده اند و همچون زالو مکیده اند و انگل وار به آب و خاک ایران چسبیده اند ثابت کنیم که بقول هموطنان ترک تبار و ترک زبان «زلفعلی نن، اروجعلی/هاردان اولدی خارجه لی؟! /تبریز لی اؤزودور، اؤزی/بهمنین ییرمی دوققوزی! بیایید همه با هم نشان دهیم که ۱۵۰۰ کشته اعتراضات اخیر، قربانیان سال ۹۶، ۹۸، ۸۸ ، فعالان سیاسی، نویسندگان، هنرمندان و همه آنهایی که در طول چهار دهه اخیر در زندان ها به قتل رسیدند، قربانیان ترور و قتل های زنجیره ای سیاسی در داخل و خارج از ایران و… فرزندان همین آب و خاک بودند. اگر از این منظر به موضوع بنگریم ایمان پیدا خواهیم کرد که «برای مشارکت در انتخابات نمایشی-فرمایشی پیش رو بواقع هیچ عذری پذیرفته نیست».
چهار دهه قبل یک انتخاب اشتباه، برخاسته از شور انقلابی و بتبع شور و هیجان، نابینایی و ناشنوایی بر همه اصول، چهار دهه تاوان برای تک تک ما و برای ایران بدنبال داشت. بقول آیت الله درست انتخاب کنید، انتخاب خوب!
روحش شاد میرزاده عشقی که گفت: رای من این است کاندید از برای انتخاب اندرین دوره مناسب تر کس از شداد نیست!

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)