داشتم فکر میکردم چرا ما بعضی وقتها میگوییم نظر شخصی من این است یا آن است. مگر ما به جز نظر شخصی، نظر دیگری هم داریم، مثلاً نظر غیرشخصی؟ کمی تأمل من را به این نتیجه رساند که اولین کسی که چنین عبارتی را به کار برد، بایست بسیار دقیق و هوشمند بوده باشد. درواقع ما نظر غیر شخصی هم میتوانیم داشته باشیم. بنابراین فقط زمانی حق داریم از این عبارت (یعنی نظر شخصی) استفاده کنیم که واقعاً نظر غیرشخصی هم داشته باشیم.
اما نظر غیرشخصی دیگر چیست؟ بنده در اینجا نظر شخصی خودم را عرض میکنم!
از سقراط پیامبر به این طرف، «حقیقت» شد معیار قضاوت نظرات مختلف. هر نظری که مطابق حقیقت باشد باید پذیرفته گردد و هر نظری که فاقد آن باشد، دور ریختنی. اما راستی خود حقیقت چیست؟ آیا حقیقت خودش حقیقت دارد؟ سؤال مسخرهای است! وجود چطور؟ آیا حقیقت وجود هم دارد؟ ایدهآلیستهای یونانی که میگفتند هر چیزی که وجود دارد، غیرحقیقی است و هر چیزی که حقیقت دارد، وجود ندارد. هگل هم خیلی محتاط بود وقتی میگفت هر چیز موجود عقلانی است و هر چیز عقلانی موجود.
اما حقیقتاً حقیقت چیست؟ آیا مانند قادر متعال یگانه است؟ خوب به نظر نمیرسد چندگانه باشد. اینجوری سنگ روی سنگ بند نمیشود. آن وقت هم طرفداران سلطنت حق دارند (راستی چه رابطهای بین حق و حقیقت وجود؟ موضوع خوبی است برای تأمل کردن) هم خوبان ضد سلطنت. خوب پس انگار حقیقت یگانه است. چطور است اگر برای دست یافتن به حقیقت تلاش کنیم؟ آیا او به ما چهره مینماید؟ حتما حتما. شما یک قدم در راه حقیقت بردارید آنگاه خواهید دید چگونه او خود را بر شما آشکار میکند. خوب آیا میتوان حقیقت را دوست داشت؟ قطعا. همه فیلسوفان و دانشمندان عاشق سینه چاک حقیقت هستند. اما حقیقت چطور، آیا حقیقت نیز ما را دوست دارد؟ خوب توجه کنید که عشق شما به حقیقت درواقع چیزی نیست جز فطرت حقیقت دوست شما و این چیزی جر ودیعه حقیقت در شما نیست. پاره حقیقت درون شماست که محرک شما برای جستجو و عشق به حقیقت است، حیوانات که در جستجوی حقیقت نیستند که. این انسان است که اینگونه است. آهان، پس شرافت انسان در دنبال کردن و عشق به حقیقت است. خوب چه میشود اگر من لجبازی کنم و با اینکه حقیقت را میدانم آن را کتمان کنم؟ خوب سرنوشت بدی در انتظارت خواهد بود. کسی که از راه راستی و حقیقت سرپیچی کند، عاقبت خوشی در انتظارش نیست. ممکن است اینجوری کلی بلا و عذاب سرش بیاید. آهان، تا اینجا خیلی از چیزها شبیه همان خدایی شد که مسلمانان و مسیحیان و مؤمنین ادیان دیگر میپرستند (البته باید منصف باشیم، حقیقت شاید بیشتر شبیه خدای اسپینوزا باشد تا خدای متشرعان مومن). اما واقعاً این حقیقت کجا هست؟ اینکه دیگر روشن است. حقیقت جای خاصی نیست اما در همه چیز و با همه چیز است و البته بیشتر با عاشقان حقیقت دمساز است تا کافران لجباز. حالا آیا مردمان سالهای دور هم دوستدار حقیقت بودند؟ راستش نمیدانم، اما میدانم که نزدیک هزار سال طول کشید که راستی یا نظم کهکشانی (ریتای ودایی یا اشی اوستایی) تبدیل شود به خدای زرتشت در هشتصد قبل از میلاد (احتمالاً هیوم این قسمت از تکامل تاریخ ادیان از نظرش مجهول مانده بود!)
خوب خیلی دور افتادم از بحث. اول که شروع کردم کاملاً میخواستم چیز دیگری را طرح کنم. بله، نظر شخصی. ما همیشه نظر خودمان را بر اساس آنچه میپنداریم حقیقت است میسازیم. خوب این نظر شخصی است. اما انگار زندگی اجتماعی به ما یاد داد همیشه این نظر شخصی نیست که باعث موفقیت میشود. موفقیت محصول مجموعهای از نظرات است که فقط یکی از آنها شخصی من است، بقیه شخصی دیگران است. بله، ممکن است کسی شخصاً با تحریمهای آمریکا موافق نباشد، با اولتیماتومهای نظامی یک کشور خارجی شخصاً مخالف باشد، با حرکتهای رادیکال یک سازمان سرسختانه مخالفت کند. نظر شخصی او با همه اینها متفاوت است. اما اگر کمی تأمل کند خواهد دید که موفقیت، پیامد مجموعهای از نظرات و رفتارهاست که بیشتر آن غیرشخصی است. کمی بیشتر تأمل کند خواهد دید این نظرات غیرشخصی از کره مریخ نیامدهاند، آنها محصولات و نتایج ضروری یک سیستم اجتماعی هستند که ما در درون آن (و نه بیرون آن، و این خیلی مهم است گمان میکنم) فکر و زندگی میکنیم و گمان میکنیم نظرات شخصی ما حقیقی هستند در حالیکه آنها نتایج و پیامدهای ضروری همین سیستم اجتماعی هستند، دقیقاً مانند نظرات غیرشخصی. آیا باید چیزی به هگل اضافه کنیم در این مایه ها: هرچیزی که عقلانی است، حقیقی است و هرچیزی که حقیقی است عقلانی است (هگل حتماً از فرط بداهت این را به سیستم فلسفی خود اضافه نکرده)، اما نه، لزومی ندارد، قبلاً نیچه این را کار را کرده بود در تمامی آثار خودش آنجا که از غروب بتها و مرگ خدا سخن رانده بود، همانجایی که زرتشت از کوه سرازیر میشود و پیش خود میگوید همچون زنبوری که انگبین بسیاری گرد آورده، خواهان بخششم.
نظر شخصی
یکشنبه, 27ام بهمن, 1398
اضافه شده توسط گیلانی نویسنده مطلب:مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز میتوانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.