بخش اول: ۲۸ کودک کشتهشده در اعتراضات آبان ۹۸
محمد پانزده سال و سه ماه و هفت روز سن داشت که گلولهای قلب نوجوانش را شکافت و بر روی آسفالت سرد شهرک صدرای شیراز جان داد. روز ۲۵ آبان، اولین روز اعتراضات سراسری، محمد داستانخواه، دانشآموز کلاس نهم مدرسۀ فردوسی، مثل هر روز همراه همکلاسیاش با کیف و در لباس فرم در راه بازگشت از مدرسه به خانه بود که در گوشۀ یکی از خیابانهای شهرک صدرا با گلولۀ جنگی نیروهای امنیتی نظام کشته شد. محمد پسری آرام و سختکوش و مهربان بود که دوست داشت وقتی بزرگ شد به دانشگاه برود و مهندس شود، ولی مادرش، نرگس افشاری، هرگز بالیدن جگرگوشهاش را ندید. آنچه مادر و بازماندگان محمد دیدند، انکار و دروغ و سکوتی بود که مسئولین نظام و حتی مدرسه در قبال کشته شدن پسر عزیزشان پیش گرفتند. محمد در همان لباس فرم مدرسه جان داد بدون اینکه کسی مسئولیتی بر عهده گیرد یا توضیحی درباره کشته شدن این نوجوان بدهد، پیکرش در روستای کوه سبز از توابع مرودشت کنار مزار پدربزرگش دفن شد. [۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶] اما محمد تنها کودک کشته شده در آبان خونین ۹۸ نبود. تا جایی که فعلا مشخص شده، نظام جمهوری اسلامی در آن چند روز که اینترنت سراسری را قطع و با سلاحهای جنگی از جمله دوشکا و هلیکوپتر و تانک به کشتار مردم بیدفاع و بیگناه رفت، حداقل ۲۶ کودک دیگر چون محمد را کشت.
در آن روزهای سیاه، در خرمشهر، «شهر خون و قیام», حداقل سه کودک کشته شدند. علی غزلاوی، دوازده ساله، در میدان الله به دست نیروهای امنیتی نظام کشته شد. یکی از بستنگان علی نیز، به نام خالد غزلاوی، شانزده ساله، در همان روزها در خرمشهر کشته شد. [۱، ۲، ۳، ۴] نوجوان دیگری به نام محسن محمدپور، هفده ساله، از دیگر کشتهشدگان خرمشهر بود. محسن که به علت فقر، مجبور بود پس از مدرسه به کار بنایی مشغول شود، در درگیریهای بین مردم معترض و نیروهای امنیتی در فلکه دروازۀ خرمشهر حضور داشت. نیروهای امنیتی با شوکر و باتوم به او حمله میکنند که در اثر ضربات به سر و صورتش، به کما میرود و چند روز بعد در بیمارستان ولیعصر خرمشهر جان جوانش را از دست میدهد. مانند اکثر سایر کشتهشدگان، مراسم تشییع و تدفین پیکرش با حضور نیروهای امنیتی و با تهدید خانوادهش به سکوت رسانهای انجام شد. [۱، ۲، ۳، ۴، ۵]
علاوه بر خرمشهر، کودکان خوزستان در چند شهر دیگر این استان نیز کشته شدند. در اهواز دو نوجوان ۱۶ و ۱۷ ساله به نامهای رضا نیسی و محمد (حمزه) بریهی کشته شدند. در گزارشها آمده که رضا از ساکنین محلۀ پاستوریزه اهواز بود و محمد ساکن کوی آسیهآباد (خزعلیه) بود که با کلت کمری و از فاصلۀ نزدیک هدف گلوله قرار گرفت. همچنین، در کوت عبدالله (مرکز شهرستان کارون، در حاشیه اهواز) نوجوانی ۱۷ ساله به نام مجاهد جامعی در روزهای اول اعتراضات به ضرب گلولۀ نیروهای امنیتی کشته شد. در منطقۀ شهرک طالقانی ماهشهر، که جنایت نیروهای امنیتی نظام با استفاده از دوشکا و تانک بسیار فراتر از سرکوب شهرهای دیگر رفت، کشته شدن نوجوانی ۱۷ ساله به نام احمد (ادریس) خواجه آلبوعلی گزارش شده است. احمد جعاوله، دیگر نوجوان ۱۷ سالۀ خوزستانی، ساکن شهرک اندیشه در شهرستان شوشتر، بود که در سرکوب اعتراضات مردمی توسط نیروهای امنیتی کشته شد. در رامهرمز نیز، یک نوجوان ۱۳ ساله به نام سید علی موسوی، در روز ۲۵ آبان، هنگام بازگشت از مدرسه به خانه هدف گلولۀ نیروهای امنیتی نظام قرار گرفت و کشته شد. [۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸] در مجموع تا کنون کشته شدن ۹ کودک و نوجوان خوزستانی در آبان ماه گزارش شده است.
در اسلامشهرِ تهران، سه کودک به نامهای امیررضا عبداللهی (۱۳ ساله)، آرش کهزادی (۱۶ ساله)، و حسین قاسمی (۱۷ ساله) کشته شدند. امیررضا نیز مانند محمد داستانخواه در روز ۲۵ آبان در حال عبور از نزدیکی یکی از مناطقی بود که نیروهای سرکوب و کشتار به معترضان حمله کرده بودند. در همان حال هدف تیراندازی نیروهای نظام قرار میگیرد و کشته میشود. پیکرش را چند روز بعد تحویل خانوادهش دادند تا خصوصی، و بدون حضور مردم و رسانهها دفن کنند. پدر امیررضا یک کارگر گچکار ساختمانی است که با تهدید مجبور به سکوت درباره قتل فرزند نوجوانش شده است. در منطقۀ جاده ساوه نیز دو نوجوان به نامهای ابوالفضل شعبانی و مهدی ولیپور هر دو ۱۶ ساله توسط نیروهای امنیتی کشته شدند. [۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷]
در روز ۲۵ آبان در شهر تهران دختری ۱۴ ساله به نام نیکتا اسفندانی در منطقۀ ستارخان از پشت هدف گلولۀ نیروهای نظام قرار گرفت و کشته شد. نیکتا ساکن منطقۀ مهرآباد جنوبی، و علاقمند به فعالیتهای هنری چون تئاتر و موسیقی بود. تصویر نیکتا و خبر کشتهشدنش به سرعت در شبکههای مجازی پخش شد. اندکی بعد غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوۀ قضاییه جمهوری اسلامی، اعلام کرد «نیکتا اسفندانی دختر ۱۴ ساله را گفته اند در اغتشاشات به ضرب گلوله کشته شده. هم پزشکی قانونی و هم خانواده تایید می کنند در اثر مسمومیت فوت کرده است» همچنین صدا و سیمای نظام، در یکی از بخشهای خبری، بازجو-گزارشگرانش را به خانه نیکتا فرستاد که در آن پدرش با گریه دربارۀ بیگناهی فرزندش میگوید. فردای روزی که قوه قضاییه علت مرگ نیکتا را مسمومیت اعلام کرد، خانواده نیکتا این پیام را در صفحه اینستاگرامش منتشر کردند: «ممنونم بابت پیامهای تسلیتتون. این صفحه دیگه یادگاری میمونه از دخترم که دیگه ندارمش و فعالیتی نخواهم کرد. امید است که خون ریخته شده دختر بیگناهم بیجواب نمونه.» [۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹]
شهر قدس (قلعه حسن خان) یکی دیگر مناطق استان تهران بود که در اعتراضات آبان ماه کشتههای بسیاری داد. فرماندار قلعه حسن خان، لیلا واثقی، در یک ویدئو که پس از اتصال اینترنت به سرعت پخش شد به صراحت میگوید که خودش شخصا به نیروهای امنیتی دستور داد «هر کس از در فرمانداری وارد شد، [با تیر] بزنید» و نیز تعریف میکند که چگونه نیروهای سپاه را برای کشتن مردم بسیج کرده است. در این شهر، نوجوانی ۱۵ ساله به نام جواد بابایی کشته شد. همچنین، در شهریار نوجوانی ۱۶ یا ۱۷ ساله به نام علیرضا نوری توسط نیروهای نظام کشته شد. علیرضا روز یکشنبه، ۲۶ آبان، در میدان امام شهریار طوری از ناحیه سر هدف گلوله قرار گرفت که نیمی از صورتش قابل تشخیص نبود. پس از تلاش فراوان، پدرش روز پنجشنبه پیکر بیجانش را در کهریزک شناسایی کرده و تحویل گرفتند. مراسم چهلم علیرضا روز پنجم دی ۹۸ در مسجد امیرالمومنین شهریار در محاصره و کنترل نیروهای امنیتی انجام شد. [۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶]
علاوه بر این، در کرج دو نوجوان به نامهای پژمان (علی) قلیپور ملاتی و پدرام جعفری کمیجانی، هر دو ۱۸ ساله هدف گلوله قرار گرفته و کشته شدند. پدرام، دانشآموز سال آخر رشته تجربی، که عاشق ورزش کردن بود روز ۲۵ آبان در حال بازگشت از باشگاه ورزشی به خانه بود از داخل یک ساختمان نیمه کاره در خیابان بیات، نزدیک فلکه پنجم فردیس به سوی او تیراندازی میشود. یک گلوله مستقیما به قلبش شلیک و درجا کشته شد. پیکر پدارم همان شب به پزشکی قانونی انتقال داده میشود و سه روز بعد برای خاکسپاری، تحت تدابیر امنیتی، تحویل خانوادهاش میشود. دیگر نوجوان کشته شد در کرج، پژمان بود که هرچند ساکن لنگرود بود ولی در زمان اعتراضات در کرج حضور داشت و آنجا به ضرب گلوله کشته شد. پیکرش روز سوم آذر در لنگرود تشییع و به خاک سپرده شد. [۱، ۲، ۳، ۴]
در کرمانشاه نیز سه کودک زیر هجده سال کشته شدند: آرمین قادری (۱۵ ساله)، حسام بارانی راد (۱۷ ساله)، و ابراهیم مرادی (۱۸ ساله). آرمین در روز ۲۵ آبان ماه همراه دایی خود در محله دولتآباد کرمانشاه حضور داشت که با شلیک تیر نیروهای امنیتی کشته شد. ابراهیم دانشآموزی اهل روستای صفیآباد بود که در جوانرود کشته شد. حسام که نوجوانی اهل روستای خانلیه روانسر بود نیز مانند آرمین در اعتراضات محله دولتآباد کرمانشاه با شلیک گلوله به سر کشته شد و چند روز پس از آن پیکرش تحویل خانوادهاش شد. [۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶]
در اصفهان کشته شدن سه نوجوان تا کنون گزارش شده است: امیرحسین دادوند و ساسان عیدیوند هر دو ۱۷ ساله، و محمدجواد عابدی ۱۶ ساله. محمد جواد که از کودکان کار بود، روز یکشنبه ۲۶ آبان از ساختمانی که در آن کارگری میکرد به سمت خانه در حال برگشت بود که هدف گلولۀ نیروهای امنیتی قرار گرفت و کشته شد. پدر محمدجواد در مصاحبه با کمپین حقوق بشر ایران گفت ساعت ۶ عصر آن روز هرچه تماس گرفتیم محمدجواد جواب نداد. شروع به پیگیری کردیم و تا دو روز هیچ خبری از او نداشتیم. در نهایت، از طریق کارت عابر بانک من که در جیب او بوده شناسایی شده و از آگاهی با ما تماس گرفتند و گفتند یک کارت به اسم شما اینجا است. وقتی رفتیم، فهمیدیم که محمدجواد کشته شده. خانوادۀ محمدجواد، تا چند روز اجازۀ دیدن پیکر فرزندشان را نداشتند و موفق به گرفتن گواهی فوت نشدند. در نهایت با پیگیریهای دایی محمدجواد که در سازمان تبلیغات اسلامی کار میکرد، پیکر کفنپیچ این نوجوان، با حضور ماموران امنیتی در رهنان اصفهان به خاک سپرده شد. پدرش گفت که حتی نتوانسته ببیند کدام قسمت از بدن فرزندش گلوله خورده است. محمدجواد اگر کشته نمیشد، اکنون ۱۷ سالش شده بود. [۱، ۲، ۳، ۴]
در کردستان نیز کشته شدن دو نوجوان تا کنون تایید و گزارش شده است: محمدرضا احمدی ۱۷ ساله در محلۀ فیضآباد سنندج کشته شد و آرین رجبی ۱۷ ساله که در روز ۲۷ آبان ماه در میدان جنگلبانی (سرباز) مریوان با شلیک گلوله کشته شد. [۱، ۲، ۳]
تا کنون مشخصات این بیست و هشت کودک و نوجوان توسط نهادهای حقوق بشری و خبرگزاریها تایید و منتشر شده است. تعداد دقیق کشتهشدگان آبان ماه خونین هنوز مشخص نیست. طبق گزارش رویترز حدود ۱۵۰۰ نفر در سراسر ایران به دستور مستقیم خامنهای توسط نیروهای امنیتی کشته شدهاند. از این تعداد، تا کنون تنها هویت حدود سیصد نفر شناسایی و تایید شده است. بنا بر این، بعید نیست تعداد واقعی کودکان کشته شده نیز بیش از ۲۸ نفر باشد.
بخش دوم: ۲۵ کودک کشتهشده در حملۀ موشکی سپاه به پرواز PS752
در ساعت ۶:۱۹ صبح روز ۱۸ دی ۱۳۹۸ یک هواپیمای مسافربری بویینگ ۷۳۷ اندکی پس از برخواستن از فرودگاه امام خمینی هدف دو موشک تور پدافند هوایی سپاه پاسدارن قرار گرفت. دو موشک به فاصلۀ ۲۴ ثانیه این هواپیما را هدف قرار دادند که سبب آتش گرفتن، سقوط، و انفجار آن شدند و تمام ۱۷۶ سرنشین آن کشته شدند. جمهوری اسلامی بلافاصله دلیل سقوط را نقص فنی هواپیما اعلام کرد و ادعاهای رسانهها و مسئولین و سرویسهای اطلاعاتی و ماهوارهای غربی مبنی بر زدن هواپیما با موشک را دروغ و توطئه نامید. تمام دستگاه رسانهای رسمی و غیررسمی جمهوری اسلامی و حامیان داخلی و خارجیاش به مدت سه روز تمام با حجم و شدت بیسابقه به انکار حملۀ موشکی مشغول شدند و حتی خبرنگارانی که شک و تردید داشتند را تهدید کردند. پس از سه روز درغگویی، اتهامزنی، انکار، تهدید، و جعل واقعیت مسئولین جمهوری اسلامی بلاخره اعلام کردند که «بر اثر بروز خطای انسانی و به صورت غیر عمد» هواپیمای مسافربری اوکراینی مورد اصابت موشک قرار گرفته است. البته تا کنون مطلقا هیچ استدلال و شاهد و گواهی مبنی بر غیرعمدی بودن این حملۀ موشکی ارائه نشده است.
صبح همان روزی که هواپیما با موشک ساقط شد، اسامی کشتهشدگان از چند طریق مختلف اعلام و منتشر شد. ایسنا در یکی از خبرهایش عکسهای فهرست اسامی مسافران و تاریخ تولدشان را منتشر کرد. این فهرست نام و مشخصات ۱۷۹ نفر را نشان میداد که بعدتر مشخص شد سه نفر از آنها که نامشان در فهرست بود، سوار هواپیما نبودند. همان روز سازمان هواپیمایی کشوری نیز فهرستی را ابتدا به شکل فایل اکسل منتشر کرد که تعداد را ۱۷۶ نفر نشان میداد اما تاریخ تولد افراد ذکر نشده بود. در فایل اکسل سازمان هواپیمایی کشوری نوشته شده است که پانزده بچه و یک نوزاد در پرواز بودند. سازمان هواپیمایی بعدتر این فایل اکسل را از روی وبسایت خود حذف کرد و به جای آن یک فایل PDF گذاشت که در آن تعداد کودکان نوشته نشده بود. همان عدد پانزده کودک که در فایل اکسل نوشته شده بود، در خبرگزاریها منتشر شد و حتی بیبیسی جهانی بدون اشاره به منبع و یا بررسی کردن صحت آن، همین عدد را در خبری منتشر کرد. در بررسیهایم مشخص شد که معیار سازمان هواپیمایی کشوری برای شمارش کودک، همان معیار دوازده سال است که برای فروش بلیط استفاده میکنند، در حالی که در تعاریف جهانی، حقوقی، و حقوق بشری هر انسان زیر هجده سال نابالغ، و کودک محسوب میشود. بنا بر این با مطابقت دادن فهرست هواپیمایی کشوری با فهرستی که ایسنا منتشر کرده بود، اسامی، تعداد، و سن کودکان کشته شده در آن حملۀ موشکی را محاسبه و مشخص کردم. در مجموع ۲۷ کودک در آن حملۀ موشکی کشته شدند که شرح مختصری از آنها، به نقل از منابع دیگر، در ادامه آمده است.
کوچکترین کودک کشتهشده در حملۀ موشکی سپاه، یک جنین هفت ماهه بود که همراه مادرش، فریده غلامی، و پدرش، زرگار رحیمی کشته شد. علاوه بر این، ژیوان رحیمی سه ساله نیز دیگر فرزند این خانواده بود که کشته شد. زرگار استاد دانشگاه در انیستیتو تکنولوژی انتاریو در کانادا بود. آنها حتی اتاق خواب کودک جدید خود را نیز فراهم کرده بودند که این تراژدی رخ داد. دیگر خانوادهای که همگی در هواپیما کشته شدند امیر اویسی، همسرش سارا حمزهای، و دختر هفت سالهشان، عسل اویسی بود که برای دیدار با خانوادههایشان به ایران رفته بودند.
در آن هواپیما که مورد حملۀ موشکی سپاه قرار گرفت، دختری هفده ماهه به نام کردیا مولانی بود که همراه پدرش، هیوا مولانی ۳۸ ساله، و مادرش، اوین ارسلانی ۳۰ ساله، در هواپیما کشته شدند. این خانوادۀ سهنفره ساکن شهر ایجکس استان انتاریوی کانادا بودند. شهردار شهر در مراسم یادبود و احترام این خانواده گفت «به یاد تمام ایرانیانی که در این فقدان وحشتناک شریکند، هستیم. هیوا، اوین، و کردیا نزدیک همین محل گردهمایی زندگی میکردند. افتخار ما بود که پذیرای آنان باشیم.»
سوفی امامی، دختر پنج سالهای بود که همراه مادرش، سهند صادقی، دائیاش، الوند صادقی، و زن دائیاش نگار برقعی در آن هواپیما کشته شدند. الوند و نگار تازه یکسال بود که ازدواج کرده بودند و هر چهار نفر برای تعطیلات به ایران رفته بودند. سوفی دانشآموز مهدکودک دولتی لیلیان در منطقۀ تورنتو بود. هیات مدیرۀ مدرسۀ سوفی در بیانهای نوشت «سوفی کودک شگفتانگیز و بسیار مورد علاقۀ معلمان و همکلاسیهایش بود. او همیشه لبخند به لب داشت و همه را در آغوش میگرفت.»
دختر هشت سالۀ دیگری به نام السا جدیدی همراه مادرش، سحرناز حقجو نیز در آن پرواز کشته شدند. مدرسۀ السا در کانادا پس از شنیدن خبر در بیانیهای گفت «السا دختر فوقالعاده باهوشی بود که نبودن او شکاف بزرگی در قلب مردم ایجاد کرد. او دختری مهربان و دلسوز بود و کلاس درس ما را روشن میکرد.» همچنین، مدرسه به یادبود او ویدئویی تهیه و منتشر کرد که در آن همکلاسیهایش دربارۀ مهربانی و دوستی السا حرف میزنند.
در پرواز هواپیمای اوکراینی دو برادر هفت و نه ساله به نامهای امیل و اریک لیندبرگ نیز بودند که همراه مادرشان، راحله سلمانیزاده قهه، و پدرشان، مایکل السکاندر لیندبرگ کشته شدند. این خانواده همگی شهروند سوئد بودند. همچنین یک برادر و خواهر ۹ و ۱۷ ساله به نامهای دانیال و درسا قندچیف همراه مادرشان، فائزه فلسفی (ساکن کانادا) در آن پرواز بودند که کشته شدند. درسا به ساخت انیمیشن علاقه داشت و اگر زنده بود تنها سه روز پس از حملۀ موشکی میتوانست تولد ۱۷ سالگیاش را جشن بگیرد. پدر این دو کودک، علیرضا قندچی، در ویدئویی از اطلاق لفظ شهید به فرزندانش و نیز دروغگویی و مسئولیتناپذیری نظام گلایه کرد. پیکرهای درسا و دانیال و مادرشان فائزه در ایران خاکسپاری شدند.
یک خواهر برادر دیگر به نامهای ارسام و آرنیکا نیازی، به ترتیب یازده و هشت ساله، به همراه مادرشان مهدیه قاسمی در هواپیما کشته شدند. ارسام دانشآموز کلاس چهارم در مدرسۀ Muirhead Public و آرنیکا در مدرسۀ Pleasant Public دانشآموز کلاس ششم بود. مادرشان، مهدیه، یک معمار موفق ساکن تورنتو بود. در آن پرواز یک دختر هشت سالۀ دیگر به نام شهزاد اقبالی بازفت، همراه پدرش شاهرخ، و مادرش مریم آقامیری بود که همگی کشته شدند. شهزاد دانشآموز پایۀ سوم بود. خواهرزادۀ آقای اقبالی به یک خبرگزاری کانادایی گفته بود که «مریم یک مادر انسان بسیار مهربان، و مادر وظیفهشناس و دوست خوبی بود. شهزاد خندههای زیبایی داشت و دنیای پدرمادرش بود.»
همچنین سه کودک نه ساله در آن حملۀ موشکی کشته شدند: رامتین احمدی، ریرا اسماعیلیون، و درینا موسوی بفرویی. علاوه بر درینا، خواهر چهارده سالهش، دریا (داریا) و نیز مادر و پدرشان، مژگان دانشمند و پدرام موسوی نیز کشته شدند. پدرام در دانشگاه آلبرتا استاد مهندسی مکانیک و مژگان استاد مهندسی برق بود.
ریرا اسماعیلیون کودکی زیبا و خوشقلبی بود که همراه مادرش، پریسا اقبالیان، برای مراسم ازدواج خواهر پریسا از کانادا به ایران رفته بودند که در راه بازگشت کشته شدند. پدر ریرا، حامد اسماعیلیون نویسندۀ شناختهشدهای است که دربارۀ اندوه جانکاه و خشم خود پس از این فاجعه، متون متعددی را در صفحۀ فیسبوک خود منتشر کرده است.
دو کودک ده ساله نیز در میان قربانیان آن حمله بودند. یک دختر به نام آنیسا صادقی که همراه مادر و پدرش، بهاره حاجاسنفدیاری و مهدی صادقی همگی در آن پرواز کشته شدند. مهدی وبهاره هر دو مهندسهای موفقی در کانادا بودند. خالۀ انیسا، نرگس حاجاسفندیاری، در تلاش است با جمعآوری پول یک بورسیه تحصیلی به نام «رویای انیسا» راه بیاندازد تا در اختیار دانشآموزانی بگذارند که مشکلات و موانع مالی، فیزیکی، فرهنگی، یا روانی مانع از دسترسی آنها به آموزش میشود. دیگری، پسربچۀ بانشاطی بود به نام راستین مقدم که همراه مادرش، شکیبا فقاهتی، پس از دیدار خانوادهشان در ایران، در حال بازگشت به کانادا بودند که کشته شدند. راستین دانشآموز سال چهارم در یکی از مدارس استان انتاریو بود و آرزو داشت وقتی بزرگ شد جاستیون ترودو (نخستوزیر کانادا) شود. ترودو پس از شنیدن خبر کشته شدن راستین و مادرش، برای تسلیت و همدردی به دیدار پدر راستین رفت.
یک پسربچۀ یازده ساله نیز به نام نوژن صدر همراه مادرش فرزانه نادری در آن پرواز بودند و کشته شدند. این خانواده حدود پانزده سال پیش به کانادا مهاجرت کرده بودند. فرزانه در بنیاد غیرانتقاعی سنت امانت مشغول آموزش به کودکان اوتیستیک بود. بنیاد سنت امانت دربیانهای کشته شدن این مادر و پسر را تسلیت گفت و نوشت «فرزانه بسیار سخاوتمند، مهربان، و دلسوز بود. او قلب بزرگی داشت؛ و از صمیم دل به همکارانش و نیز کودکان و خانوادهها کمک میکرد.»
خانوادۀ دیگری که تماما در این فاجعه کشته شدند شامل یک پسر پانزده ساله به نام کامیار ابنالدین حمیدی، پدرش اردلان، و مادرش نیلوفر رزاقی خمسی بود. این خانواده در منطقۀ ونکوور ساکن بودند و اردلان مهندس عمران متخصص تونل بود و نیلوفر خود را برای شغل معلمی آماده میکرد. دیگر نوجوان پانزده سالۀ این کشتار، پریا مقصودلو استرآبادی بود که همراه پدرش سیاوش و مادرش آزاده کاوه، مسافر آن هواپیما بودند. سیاوش از همکاران پسا-دکترای دانشگاه مکمستر در دپارتمان علوم پزشکی بود.
زیبا مایایی نوجوان شانزده سالهای بود که همراه مادرش شهرزاد هاشمی و پدرش برای تعطیلات به ایران رفته بودند. پدر خانواده به دلیل مسائل شغلی زودتر به کانادا باز میگردد اما زیبا و مادرش در آن هواپیما کشته میشوند. مایا در مدرسۀ Northern Seconday دانشآموز پایۀ دهم بود.
چهار نوجوان هفده ساله نیز در آن حملۀ موشکی سپاه کشته شدند: آراد زارعی، فاطمه پساوند، کیان جوادی اصل، و پارسا حسننژاد. آراد تنها دو ماه از تولد هفدهسالگیاش گذشته بود که در آن پرواز هدف موشک سپاه قرار گرفت. خانوادۀ آراد پس از دشواریها و درگیریهای بسیار موفق شدند باقیماندۀ پیکر فرزندشان را از جمهوری اسلامی پس گرفته تا برای تدفین به کانادا ببرند. در مراسم تدفین و ترحیم این نوجوان پدرش گفت «اکنون باید برای برقراری عدالت بجنگیم…ما برای آوردن تمام مسئولین این کشتار به پای عدالت مبارزه خواهیم کرد». فاطمه دختر نوجوانی بود که همراه مادرش، عایشه پورقادری به ایران مسافرت کرده بود و هر دو در راه برگشت به کانادا کشته شدند. کیان نیز همراه پدر و مادرش برای تعطیلات به ایران رفته بودند. مادرش زودتر از آن دو به کانادا برگشته بود، ولی کیان و پدرش، حمیدرضا، هرگز به مقصد نرسیدند.
اینفوگرافی نام و سن کودکان کشته شده توسط نظام در آبان و دی ماه ۹۸ (با کیفیت بالا در این لینک)
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.