” زنان حلقە رابط جنبش ها هستند”

مشارکت زنان در اعتراضات چند ماە اخیر در ایران بسیار وسیع و گسترده بود. حتی بە اذعان رژیم، رهبری این “اغتشاشات” بعهدە زنان بودە است. این مسئلە جای بحث و تعمق است. برای پیداکردن علل این مسئله و بررسی دلایل آن، لازم است بە نکات مهمی پرداخت کە زمینەساز این گستردگی است.

بیش از نیمی از جمعیت ایران را زنان تشکیل می دهند کە ۴١ سال است تحت قوانین شریعت و سرمایه داری در ایران، نصف انسان بە حساب می آیند. ۴١ سال تحقیر و بی حقوقی، مایملک مرد بودن، نداشتن حق کار، سفر، تحصیل، حق طلاق، حضانت و….در کنار سایر تبعیض ها و ستم و اختناق و سرکوب، کارد بە استخوان زنان رساندە کە دیگر قابل تحمل نیست. زنان در قامت خود چون مادر، دختر، همسر، مجرد، متاهل، جوان، مسن، بازنشستە، سرپرست خانوار، شا‌غل، خانەدار، بیکار ، پرستار، معلم و… در جنبش کارگری، جنبش دانشجویی، مادران خاوران، پارک لالە، دادخواهی، فعالین محیط زیست، حقوق کودک و سایر جنبش های اجتماعی در صف اول این مبارزات و اعتراضات قرار گرفتەاند.

در اعتراضات اخیر اغلب شعارها از طرف زنان دادە می شد و علتش هم همین تحقیر و خشونت سیستماتیک دولتی، اجتماعی و خانگی است کە حاکمیت دینی مرد سالار طی این همە سال بر زنان تحمیل نمودە است. زنان علیرغم تلاش های هم جانبه شان برای تحصیل و تلاش برای کار و استقلال اقتصادی متاسفانە هنوز موفق نشده اند از آپارتاتید جنبستی در ایران رها شده بە برابری و آزادی دست یابند.

ادامە تقسیم کار جنسیتی، کار بیرون و کار خانگی ستم و فشار دوگانە بر زن، علاوە بر بیحقوقی و اختناق و سرکوب، نگرش جامعە بە زن، همزمان با دستمزد کمتر در مقابل کار برابر با مردان دیگر قابل تحمل نیست. بخش عظیمی از انرژی زنان صرف خنثی کردن تبلیغات حکومت در مدارس و مدیا در شستشوی مغزی کودکان و نوجوانان می شود. بیش از چهار دهە است کە فعالین رادیکال زنان اعدام، شکنجە و زندان می شوند و هم اینک آنقدر زندانی سیاسی زن داریم کە نمی توان از چند تن نام برد بدون آنکە بە همە آنان پرداخت.

این زنان با روحیە مقاوم ایستادگی می کنند، نامە می نویسند، تسلیم نمی شوند، افشاگری می کنند و بر سر خواست های خود پای می فشارند. در مبارزات و خیزش اخیر از آبان ماە امسال دیگر مطالبات زنان فقط صنفی نیست. بلکە در فاز بالاتری خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی هستند و این خواست را اولین شرط برای رسیدن بە سایر خواست ها و مطالبات خود می دانند.

حضور جسورانە زنان بشکل گستردە در این اعتراضات، طرح شعار تا سازمان دادن این حرکت ها، نشانگر عزم جزم آنان برای سرنگونی انقلابی رژیم است. شعارهایی همچون: “نە شاە می خوایم، نە رهبر”، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنەای” و علیە سپاە پاسداران، علیە هر دو جناح حاکمیت نشانگر اینست کە زنان دیگر توهمی بە هیچ جناحی از حاکمیت ندارند و برای رسیدن بە خواستەهایشان از کل حاکمیت عبور کردەاند.

حضور بدون حجاب زنان و دختران جوان در اجتماعات و اعتراضات بیشتر و بیشتر می شود. از همان آغاز سر کار آمدن رژیم تئوکراتیک در ایران پس از فرمان خمینی در اجباری شدن حجاب، زنان اعتراض کردند و گفتند ما انقلاب نکردیم تا بە عقب برگردیم و طی این ۴١ سال روزانە با این پدیدە حجاب کە برای حاکمیت ایران هویتی است، مبارزە و مخالفت کردەاند. طی این ۴١ سال، حکومت با همە توان تلاش در خانەنشینی، بی حقوقی و انزوای زنان داشتە و در مقابل آن، زنان هر روز بیش از پیش با حاکمیت و دخالت دین در دولت مخالفت کردە و با “بدحجابی” و ادامە تحصیل و نوشتن، فیلم و در عرصە نوشتاری و هنر و ادبیات و انواع راه های دیگر اعتراض خود را نشان دادەاند.

پس ازاعتراضات دی ماە ٩۶ کە خواست های اقتصادی طبقە کارگر، اقشار زحمتکش و جوانان مطرح شد، زنان و دختران با طرح مطالبات خود و دختران خیابان انقلاب وسیعا بە اعتراضات پیوستند و در رادیکالیزە کردن و هرچە تودەای کردن این مبارزات نقش چشمگیری ایفا کردەاند.

جنبش زنان اکنون بە سازمانیابی تودەای و فرمولە کردن مطالبات خود نیاز دارد و پیشروان رادیکال آن باید برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی در اتحاد با رهبران عملی سایر جنبش ها، بخصوص جنبش کارگری، برنامە، استراتژی و تاکتیک های مناسب اتخاذ کنند. هم در محیط زیست و کار با اعتصاب و سازمانیابی، هم در خیابان، همزمان و بشکل سراسری امر مبارزاتی مشترک خود را بە پیش ببرند.

خواستها و مطالبات زنان نباید در میان سایر خواست ها گم شود. در صورت پیروزی این خواستەها نباید فراموش شوند، چرا تاریخ بارها نشان داده که زنان در انقلابات و جنبش های اجتماعی شرکت فعال داشته اند اما بعد از پیروزی این خیزش ها دوباره به حاشیه رانده شده اند.

اوضاع و احوال زنان و طبقە کارگر بستگی به این دارد که کدام آلترناتیو حکومتی پس از سرنگونی جمهوری اسلامی سر کار بیاید. سرنگونی انقلابی رژیم و رهبری طبقە کارگر میتواند زنان را در دستیابی بە حقوقشان بیش از هر گزینه دیگری یاری رساند و این در گرو آنست پس از سرنگونی برای تامین خواست های زنان گام های جدی و ریشه ای برداشت.

واقعیت این است که حاکمیت بورژوایی از هر شکل آن، نمی تواند بە همە خواستەهای زنان پاسخ بدهد، بە همین دلیل ضرورت مشارکت زنان در تعیین شکل حاکمیت آیندە تعیین کنندە و سرنوشت ساز شدە و همین فاکتور دلیل اصلی حضور زنان انقلابی و مبارز است کە ماهیت این رژیم را از نزدیک شناختەاند و بجای رفراندم و اصلاحات، از اعتصاب و انقلاب سخن می گویند و خودشان به همراه متحدین راستینشان می خواهند آلترناتیویی را بسازند که علیه هر گونه ستم و تبعیض جنسیتی است.

اتحاد زنان ایران با سایر جنبش ها و شرکت آنان در همە عرصەهای مبارزە هم شاهد دیگریست بر اینکە زنان مطالباتشان صرفا صنفی نیست، بلکە چون سایر شهروندان علیە هرنوع بی عدالتی، ستم و استثمار و تبعیض هستند و خودشان بە میدان آمدەاند تا خواست هایشان را متحقق کنند.

چارەای جز مبارزە نیست، اما این مبارزات باید هدفمند، متشکل و سازمان یافتە به سمت تودەای شدن و سراسری شدن پیش برود. زنان حلقە رابط جنبش ها هستند و بخشی از جامعه هستند کە بیشترین ستم، فشار و استثمار را متحمل می شوند و بهمین دلیل در صف اول مبارزات حضور فعال دارند و مشخصا در قیام و انقلاب آتی ایران، نقش تعیین کنندەای خواهند داشت.

توجه به مطالبات زنان و حمایت از مبارزاتشان امر همە نیروهای برابری طلب و آزادیخواە است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)