چکیده:
اصلِ علیّت بیان از رابطهی خاص بین رویدادها دارد. سادهترین شکل آن رابطهی بین دو رویداد، علت و معلول، است که در آن معلول نتیجهی علت انگاشته میشود. اما این انگاشت متکی بر چه برهانی است؟ آیا میتوان صحت آن را اثبات نمود؟ و یا آیا آن تنها یک انگاشت متافیزیکی است؟
اصل علیّت در درجهی نخست نیازمند شناخت دقیق از علت است. آیا امکان شناخت دقیق از علت وجود دارد؟ چنانچه پاسخ منفی باشد، که هست، راه حل چیست؟ آیا میباید اصل علیّت را کنار گذاشت؟ و یا اعتبار آن را محدود شده دانست؟ اصولاً، آیا نباید اتفاق و احتمالات مبنا باشند؟
انصراف از اصل علیّت معنائی جز چشمپوشی از هر نوع فعالیت و پیشرفت علمی ندارد. چرا که تجربه نشان داده است که دستآوردهای علمی، بهویژه در علوم پایه، بدون بهرهجوئی از اصل علیّت غیرممکن است.
وضعیت نامتقارن ذکر شده بهدرستی توجه فیلسوفان بسیاری را از دیرباز بهخود جلب و به اظهار نظر در بارهی اصل علیّت واداشته است. اظهار نظرهائی که که بعضاً متناقض هم میباشند. برای مثال رنه دکارت عقل آدمی را، بینیاز از تجربه، قادر به فهم آن میداند، امانوئل کانت آن را بهاثبات رسیده از طریق تجربه نمیداند و دیوید هیوم هیچگونه مبداء فراتجربی را برای آن بهرسمیت نمیشناسد.
در این مقاله میکوشم، پس از مقدمهای کوتاه نشان دهم که نمیتوان شناخت دقیقی از علت داشت و لذا نمیتوان رابطهی دقیقی بین علت و معلول ایجاد نمود. در نتیجه اصل علیّت در بهترین حالت تنها در شکل تقریبی آن پذیرفتنی است. به بیان دیگر، اصل علیّت در محدودهی علت تقریبی معتبر و راهگشاست. و از این منظر به بررسی دترمینیستی یا احتمالاتی بودن اصل علیّت در دنیای کلاسیک و دنیای کوانتوم میپردازم. (معلولهائی که علت رویدادشان را نمیدانیم، یا هنوز نمیدانیم، نمیتوانند در حیطهی اصل علیّت بررسی شوند. مثال بارز آن “انفجار بزرگ، بیگبنگ” است.)
دکتر حسن بلوری
۱۹ ژانویه ۲۰۲۰
این مقاله را با کلیک روی دکمه زیر دریافت و مطالعه کنید:
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.